پیشنهادهای میثم علیزاده لشکانی (٢,٥٠٧)
از میان بردن، سرنگون کردن از شر یک ایده یا نظریه یا سیستم خلاص شدن
گذشته draw upon به معنی متکی بودن
به طور عامیانه…
تموم شد، همش مصرف شد
قید و بند
Be relied upon: استناد شدن
اعلان
Clockwise
Counterclockwise: بریتیش Anticlockeise: امریکن
شایسته چیزی بودن، درخور چیزی بودن
• در ( طول ) تاریخ چیزی مثلا: این گل در تاریخ فوتبال بی سابقه بود. * in the annals of history: در طول تاریخ
پیشنهاد کردن بیان داشتن
آب های آزاد
سلول های بنیادی
جهان نوع و شیوه زندگی
متقابلا ( همچنین برای شما )
املای درست این کلمه Impostor هستش دوستان
Stall
دانسته
Prospect
کم اومدن، ناکافی بودن
باور
یک جاهایی هم این کلمه بار موافق داره ( بر خلاف اکثر اوقات که بار مخالف داره ) ، اون موقع میتونید “ با وجود” معنیش کنید. The chemistry area got close ...
صفحه گرامافون
برگشتن
Upon arrival
embark on something
a turning point
چس ترم ( با عرض پوزش )
زننده، فاحش
اصلا و ابدا آسون نیست
Be fraught with, Be riddled with
بنده تخصصی تو برنامه نویسی ندارم، اما دوستان و عزیزانی که توانایی تولید بازی های ساده از طریق پایتون یا برنامه های دیگه رو دارن خواهش میکنم یه بازی د ...
برهم زننده معامله یا رسیدن به هدفی، عامل بازدارنده
قیامت
خدافظ یادتون رفت جناب بهمن 😐
بی جان و نحیف
محیطی دوستان توجه کنن که این واژه صفت هست نه اسم که بخوایم اونو با environment مقایسه کنیم، تو فارسی داریم نور محیط، صدای محیط، شرایط محیطی، همه اینا ...
عادل بر حق
اذعان کردن
Concurrently
To stay current with something
پیشرو
هر کسی
Make something matter چیزی رو در خور تعریف کردن، چیز خوبی درآوردن
نگه داشتن چیزی، به کسی ندادن، گم نکردن
عازم سفری شدن
To be tied to sth
چیزی را به کسی رساندن