پیشنهادهای حسین رحمانی (٤٧٠)
معرکه، محشر، فوق العاده
خودخوانده
در این اثنا
کمابیش
[روابط] تعاملی، دوسویه، متقابل، شخص با شخص
آوازه
برای خاطرِ، محض خاطرِ، از بهرِ، از برای، به منظورِ، به لحاظِ، من بابِ
موضوع، مورد، مایه
نامعقول، نامربوط
قوا
آزمون ورودی دانشگاه های آمریکا
موفق شدن، شرایط لازم را کسب کردن
بی قید
اکتفا کردن
خواروبارفروشی
برگهٔ راهنمای بیمار
برو سراغش.
چسبیدن ( به چیزی یا فکری )
پرورده
پرورش یافته
خودانگیخته
کنار آمدن
عملیاتی کردن متغیرها
مهار کردن، فائق آمدن
بی اعتقاد، کافر
گمراه کننده
دوراهی سخت
فرانگرانه، ماورایی
ساختگی
افزایش سریع در مقدار یا تعداد، پرتاب به جلو با سرعت زیاد
انگیزه بخش
بسیار زیاد، خیلی، چندان ( نمونه: . he didn't especially like dancing )
زیان آور
معادل
جایگاه تماشاگران
تساهل، اغماض، رواداری
بی پروا
ریشخند
مسئلهٔ طبقاتی، موضوع طبقاتی، چیزی که مربوط به طبقه ای خاص باشد
کهن، قدیمی
نشانه شناختی
بی ثباتی، خطر
بی فکر، بی مبالات، بی احتیاط
با همهٔ کاستی ها
بددهانی
فرودست
خوش برخوردی
باب میل بازار
خودشیفته
مانند بازی کردن، شبیه به بازی ساختن