پیشنهادهای محمد فروهر (مترجم کتاب) (٩٨١)
به یک عادت برای من تبدیل شد.
بهره بردن از چیزی، استفاده کردن، حداکثر بهره را از چیزی بردن
پی بردن، به مطلبی رسیدن، متوجه چیزی شدن، از چیزی سردرآوردن مثال: It took me ten years to work out what had happened. برای من ده سال طول کشید تا بفه ...
واجد شرایط یا صلاحیت بودن شایستگی داشتن مثال: I had ticked all the boxes in the interview معنی: با توجه به مصاحبه واجد شرایط ( استخدام ) بودم.
دیگران را خار و حقیر کردن، کوچک شمردن دیگران
let something roll off one's back نشنیده گرفتن، از این گوش گرفتن، از آن گوش در کردن توجه نکردن یا اعتنا نکردن به چیزی تحت تاثیر قرار نگرفتن ( مثل ...
با اعتماد به نفس ایستادن ( یعنی دست و پاها را کمی باز کردن ) ، فضایی را اشغال کردن،
پایبندی، وفاداری ایستادگی کردن دفاع کردن ( از حق ) برای چیزی ارزش زیاد قائل بودن
بی نهایت به وجد آمدن مو به تن سیخ شدن بسیار احساساتی/ هیجانی شدن یک احساس شادی که باعث میشود احساس لرز کنی.
اختصاص دادن یا صرف کردن ( پول، زمان و . . . ) برای چیزی مثال: Once you’ve put in the hours of practice وقتی شما ساعتهای زیادی را برای تمرین صرف کر ...
مهم نیست، فرقی نمیکنه، اهمیتی نداره، didn’t truly matter to her me واقعا برام مهم نیست.
در وضعیت ( غالباً بد ) مشابهی قرار داشتن. در وضعیت مشابه و بدی بودن
تمایل داشتن، مثل تمایل به تحقق اهداف البته بر حسب متن و محتوا، مزه، اشتیاق، شور و . . هم معنی میده
از لاک خود بیرون آمدن حصار خود را شکستن کمتر خجالتی بودن
second - guess yourself از خود انتقاد کردن خود را مورد سرزنش و عتاب قرار دادن خود را نکوهش کردن
هرطوری که شده کاری رو انجام دادن محقق کردن کار یا عملی به هر شکل ممکن به هر حال، کاری رو انجام دادن
نتیجه منطقی، منطق چیزی رو گفتن، به یک نتیجه ای رسیدن.
اینطوری نیست، اینگونه نیست، به این شکل نیست، به این صورت نیست، واقعیت ندارد. قضیه اینطور نیست ( که مثلا شما فکر میکنی )
دربارۀ شخصیت ماخوذ به حیا معنی میده
املای درست این کلمه ماخوذ به حیا است.
به قولی به قول معروف نقل است که . . .
تکمیل کننده مکمل یکدیگر بودند نقش مکمل داشتن
تاتی تاتی کردن ( پیشرفت کم ولی قابل توجه در کاری )
به خودت بستگی داره نظر و تصمیم خودته خودت باید نظر بدی
حس خوبی نداشتن نسبت به چیزی، راحت نبودن معذب بودن
از پا افتادن.
در نوع خود بی نظیر است
1 - غذای رستوارنی بیرون بر 2 - حقیقت، نکته، موارد، ایده 3 - دستاورد، موفقیت، یادگرفته
اختصاص دادن زمانی کوتاه برای انجام کاری
اگر مربوط به شستن موی سر باشه، میشه مالش دادن.
معنای اصلی: دعوت کردن، پیشنهاد کردن معنای مجازی: به کار گرفتن، استفاده کردن