پیشنهاد‌های محمد فروهر (مترجم کتاب) (٩٨١)

بازدید
٢,٧٠٣
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

به یک عادت برای من تبدیل شد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

بهره بردن از چیزی، استفاده کردن، حداکثر بهره را از چیزی بردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

پی بردن، به مطلبی رسیدن، متوجه چیزی شدن، از چیزی سردرآوردن مثال: It took me ten years to work out what had happened. برای من ده سال طول کشید تا بفه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

واجد شرایط یا صلاحیت بودن شایستگی داشتن مثال: I had ticked all the boxes in the interview معنی: با توجه به مصاحبه واجد شرایط ( استخدام ) بودم.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

دیگران را خار و حقیر کردن، کوچک شمردن دیگران

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

let something roll off one's back نشنیده گرفتن، از این گوش گرفتن، از آن گوش در کردن توجه نکردن یا اعتنا نکردن به چیزی تحت تاثیر قرار نگرفتن ( مثل ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

با اعتماد به نفس ایستادن ( یعنی دست و پاها را کمی باز کردن ) ، فضایی را اشغال کردن،

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

پایبندی، وفاداری ایستادگی کردن دفاع کردن ( از حق ) برای چیزی ارزش زیاد قائل بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

بی نهایت به وجد آمدن مو به تن سیخ شدن بسیار احساساتی/ هیجانی شدن یک احساس شادی که باعث میشود احساس لرز کنی.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

اختصاص دادن یا صرف کردن ( پول، زمان و . . . ) برای چیزی مثال: Once you’ve put in the hours of practice وقتی شما ساعتهای زیادی را برای تمرین صرف کر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

مهم نیست، فرقی نمیکنه، اهمیتی نداره، didn’t truly matter to her me واقعا برام مهم نیست.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

در وضعیت ( غالباً بد ) مشابهی قرار داشتن. در وضعیت مشابه و بدی بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

تمایل داشتن، مثل تمایل به تحقق اهداف البته بر حسب متن و محتوا، مزه، اشتیاق، شور و . . هم معنی میده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

از لاک خود بیرون آمدن حصار خود را شکستن کمتر خجالتی بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

second - guess yourself از خود انتقاد کردن خود را مورد سرزنش و عتاب قرار دادن خود را نکوهش کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

هرطوری که شده کاری رو انجام دادن محقق کردن کار یا عملی به هر شکل ممکن به هر حال، کاری رو انجام دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

نتیجه منطقی، منطق چیزی رو گفتن، به یک نتیجه ای رسیدن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

اینطوری نیست، اینگونه نیست، به این شکل نیست، به این صورت نیست، واقعیت ندارد. قضیه اینطور نیست ( که مثلا شما فکر میکنی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

دربارۀ شخصیت ماخوذ به حیا معنی میده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

املای درست این کلمه ماخوذ به حیا است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

به قولی به قول معروف نقل است که . . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

تکمیل کننده مکمل یکدیگر بودند نقش مکمل داشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

تاتی تاتی کردن ( پیشرفت کم ولی قابل توجه در کاری )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

به خودت بستگی داره نظر و تصمیم خودته خودت باید نظر بدی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

حس خوبی نداشتن نسبت به چیزی، راحت نبودن معذب بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

از پا افتادن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

در نوع خود بی نظیر است

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

1 - غذای رستوارنی بیرون بر 2 - حقیقت، نکته، موارد، ایده 3 - دستاورد، موفقیت، یادگرفته

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

اختصاص دادن زمانی کوتاه برای انجام کاری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

اگر مربوط به شستن موی سر باشه، میشه مالش دادن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

معنای اصلی: دعوت کردن، پیشنهاد کردن معنای مجازی: به کار گرفتن، استفاده کردن