پیشنهاد‌های محمد فروهر (مترجم کتاب) (٩٨١)

بازدید
٢,٦٩٤
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

seismic changes تغییر بنیادین، تغییراتی که شبیه به زلزله باشند مثل وقتی که یک مربی ترکیب بازیکنان تیمش را کامل عوص میکند و میگن زلزله در ترکیب تیم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به اختصار، به طور موجز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هویت اجتماعی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

زمانی که در متن به صورت متضاد با کلمه های مثبت مثل شکوفایی میاد و هدف مقایسه است، دیگه معنی بقا و زنده ماندن نمیده، میشه گفت به صورت معمولی و همینطور ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بحث و گفت و گو مذاکره اگر با توصیف و تعریف همراه بشه به معنی تشریح کردن یک مطلبی هست برای مثال: . A definition and description of strengths - bas ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جانب احتیاط را رعایت کردن

پیشنهاد
٢

کار نیکو از پر کردن است، یعنی تمرین باعث موفقیت و پیشرفت میشود، یا تمرین در کاری باعث استاد ( مسلط ) شدن میشود. معادل انگلیسی این ضرب المثل هم چن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

رشته های اخلاقی اصول اخلاقی شخصیت یا منش اخلاقی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سازنده های گرافیکی ( ( Graphic Organizer: گرافیک های تصویری که شامل نمودار، جدول، ستون و تارنما می شوند و به زبان آموزان کمک می کنند تا به ساختار متن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثال: Anchor activities are not busy work! They are meaningful tasks ترجمه فعالیتهای مکمل ( تکمیلی ) کارهای بیهوده ای نیستند، بلکه آنها تکالیف مع ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

گاهی معنای مکمل میده: . Anchor activities فعالیتهای مکمل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

یک کاری را متوقف و به کار دیگری پرداختن، یا سراغ کار دیگری رفتن. برای مثال: After the instructor showed us how to build up our leg muscles, he mo ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

برانگیختن، موجب شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

درنوردیدن مثال با ترجمه: Strong thunderstorms sweep through state causing flooding, fallen trees رعد و برق های شدید ایالت را درنوردیده و باعث سیل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در چیزی خیلی زود شیوع پیدا کردن، مثل یک فکر، عقیده، رویکرد. رسوخ کردن، منتشر شدن، درنوردیدن به سادگی یا به راحتی وارد چیزی شدن ( مثلا یک نظریه یا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

در متون مربوط به خداوند و مذهبی بهتره هیبت ترجمه بشه. در مورد جرم و جنایت وحشتناک معنی میده، برای مثال بمب اتم وحشتناک ترین دستاورد بشری است. در ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زهره ترک ( در زبان گفتاری: زهله ترک ) شدن یک اصطلاح برای توصیف ترس و وحشت شدید آنی ناشی از یک واقعۀ عینی است ( برخلاف اضطراب که مربوط به پیش بینی های ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

سابقه، پیشینه تجارب ویژگی ها و وضعیت های خاص مثل وضعیت خانوادگی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

اگر بخواهیم به کسی در مهمانی چیزی تعارف کنیم، میگیم بفرمایید از خودتان پذیرایی کنید، اما وقتی موضوع غیر از خوردن باشه میگیم، بفرمایید، خواهش میکنم ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

مقصر مجرم، بزهکار اهمال کار تأخیر کردن در پرداخت بدحساب

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

مقصر، بزهکار، تأخیر در پرداخت بدحساب

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

حرف آخر، اتمام حجت کردن، بحثی را تمام کردن، به یک قضیه یا گفت و گو فیصله دادن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

از سرخود باز کردن، از گردن خود خارج کردن معنای حقوقی: نداشتن مسئولیت و تعهد نسبت به چیزی تعهد یا الزامی را از خود سلب کردن، برای مثال یک روزنامه یا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

املای درست کلمه: ضیق وقت معانی: تنگی وقت، کمبود وقت، تنگنای وقت، نداشتن وقت کافی، محدودیت زمان.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

ادعا کردن، بیان کردن سروکله زدن، کل کل کردن مجادله کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تعبیه کردن/ تعبیه شده جای گذاری شده، درون چیزی قرار دادن/ قرار داده شده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

یک نوع ارتباط متقابل هست که فردی عمل یا رفتار مثبت یا مهربانانه ای رو دریافت میکند و سپس به طور متقابل دردصد جبران بر میاد و به قولی به طور متقابل جو ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

خون کسی رو مکیدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

به عنوان پیشوند هرگاه به واژه ای افزوده شود، معنای آن واژه را منفی میسازد. برای مثال: intuitive = عقل سلیم counterintuitive = برخلاف عقل سلیم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

درک کردن، فهمیدن، معنای چیزی را درک کردن، متوجه شدن، شیر فهم شدن، چیزی برای کسی معنا و مفهوم پیدا کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

فراز و نشیب، دربارۀ زندگی پایین و بالا داشتن زندگی درباره عملکرد: نوسان داشتن درباره رفتار و خلق و خو: ناپایدار، متغیر

پیشنهاد
٢

به نفع خودته، به صلاح خودته،

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

مکالمات محاوره ای و عامیانه ( درحالت سوالی ) واقعا؟ جدی ؟ خدایش؟ وجدانا؟ در متن رسمی و به صورت خبری: واقعا، معادل های پارسی: به راستی، به تمام مع ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢١

در کارهای علمی مثل مقاله: سهم داشتن در تولید دانش یا افزودن دانش جدید، همکاری کردن سهیم بودن در چیزی، تاثیرگذاشتن، منجر یا موجب شدن، اهدا کردن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

تا بدین جا، تا اینجای کار، تا این زمان مثال: his book has so far been translated into persian and german کتابهای او تاکنون به زبانهای فارسی و آل ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

در روانشناسی مثبت گرا و در تعریف سرمایه روانشناختی سرواژه های انگلیسی H. E. R. O به معنای قهرمان درون هست. یعنی اینکه فرداز پتانسیل و ظرفیت بالایی بر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

معقول و شدنی/ عملی ( ممکن، امکان پذیر، قابل عملی کردن، قابل اجرا داشتن، قابل انجام بودن ) : مثال: Think of dreams that you want to realize using yo ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

a host of : مجموعه ای از . . . شمار زیادی، تعداد زیادی، بنا به دلایل مختلفی : for a host of reasons

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

بگو مگو مشاجره گیر دادن ( عامیانه ) دخالت داشتن در موصوعی که باعث تنش شود ( مثلا والدین به پوشش فرزند خود ایراد بگیرند، یا به او بگویند که چرا د ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

بستگی به کاربردش در جمله دارد مثلا وقتی دربارۀ نظریه یا پژوهش داریم صحبت میکنیم باید بگوییم حاکی از آن است، بیانگر آن است که . . . اما زمانی که دار ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

مثال: The significance of religion within society has a long history that has withstood the test of time اهمیت مذهب در جوامع سابقه ای طولانی دارد و ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

آبو هوای راکد حالت یا وصع ایستا ( بدون پیشرفت، بدون تغییر، بی رونق )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

در متون روانشناسی مثبت و به عنوان یک سازه به معنای غرقه شدن یا غرقگی هست که یک نوع تئوری انگیزشی محسوب میشود که به طور ساده طی آن فرد آنچان غرق در یک ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

به طور خاص معنی مبلغ مذهبی میده. اما خارج از بافت مذهبی معنی کسی رو میده که تبلیغ خیرخواهانه انجام میده و دیگران رو جذب در یک ایده، محصول، فلسفه و ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

تکوین، تکامل یافتن ( به مرور زمان یا در گذر زمان ) رشد پیشرفت بهبود یافتن ( پزشکی ) یک روند تکاملی را طی کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

تاثیر گذاشتن نفوذ کردن رخنه کردن چیزی را تحت تاثیر قرار دادن ریشه دواندن تراوش کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

are ascribed three different roles دارای سه نقش متفاوت هستند.

پیشنهاد
٠

دور از جون این کلمه رو اغلب میبینیم که اشتباه به کار میبرند، ولی در واقع در ارتباط با بیماری و درد و همچنین مرگ کاربرد داره. برای مثال وقتی میخواهی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

به طور ویژه یا خاص، مثلا میگیم سرمربی تیم ملی به طور ویژه نشستی را با اصحاب رسانه برای گزارش نحوۀ آمادگی و تدارک تیم برای مسابقات جام ملتها برگزار کر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

وابسته به هم درهم تنیده دارای روابط و کنش ( یا همبستگی ) متقابل مثل افسردگی و اصطراب مروبط به هم بودن