پیشنهاد‌های محمد فروهر (مترجم کتاب) (٩٨١)

بازدید
٢,٦٩٤
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

اجبار، زوری، تحمیلی، چیزی که برخلاف میل باشد. زورگویی، سرکوب کردن، نیروی قهری، قلدری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

در عمل

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

مسیر را صاف و هموار کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

در ارتباط با مسائل اداری و مدیریتی و . . . ماموریت، هئیت اعزامی در ارتباط با نیرو اعزام کردن، گسیل داشتن در ارتباط با مسیر و حرکت، سفر اکتشافی، سفر م ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

موجب شدن: "the violence prompted a wave of refugees to flee the country" "خشونت باعث شد موجی از پناهجویان از کشور فرار کنند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

seismic changes تغییر بنیادین، تغییراتی که شبیه به زلزله باشند مثل وقتی که یک مربی ترکیب بازیکنان تیمش را کامل عوص میکند و میگن زلزله در ترکیب تیم رخ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

زیست تقلید: یا زیست همانندسازی، تقلید از الگوها، سامانه ها و عناصر طبیعت با هدف حل مشکلات پیچیده انسان است. در حقیقت اساس این علم مدل های طبیعی بیولو ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تمرکز داشتن بر روی چیزی مثال: Although you may be fixated on the triumph at the end of the line اگرچه ممکن است تمرکز شما روی پیروزی در انتهای خط ( ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

وسیله نقلیه ( شامل هرچیزی که انسان بتواند از آن برای جابه جایی استفاده کند همچون کالسکه، دوچرخه، برانکارد، اتوبوس، کشتی، هواپیما و . . . ابزار، وسی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

فراگیر مثال: Because of the lack of an overarching theoretical framework, such assumptions are not wellarticulated within the domain of positive psy ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسی که به انعکاس یا انتشار افکار یا عقاید دیگری مبادرت می ورزد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

طفره رفتن گنگ/ مبهم، دو پهلو، مخفی ناشناخته چیزی که به راحتی نتوان آن را دید. اجتناب

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

خسیس، مقتصد موجز، کوتاه تنگ نظر، تنگ چشم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

روزی روزگاری ( معنی اصلی ) یکی بود یکی نبود ( معنی معنوی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

راه آسان مسیر بی دردسر مسیر هموار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

در بسیاری از موارد به معنای اینه که یک چیزی انقدر بدیهی است که نادیده گرفته میشود، مثل اینکه مسواک کردن مربوط به یک توانمندی شخصی ( منشی ) به نام خود ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

موجب یا منجر شدن به چیزی، نتیجه یا پیامدی داشتن نقش داشتن در . . . مشارکت داشتن کمک کردن، بخشیدن در مجله و . . . نوشتن ( یا مشارکت داشتن )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

در اصل معنی کتاب آشپزی میده، در کتاب آشپزی شما دستور پخت غذاهای مختلف رو میخوانید، دستور پخت، همان راهنمای پختن غذاست، بنابراین، در سایر متون اگر به ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

درک کردن، پی بردن، فهمیدن تجسم کردن به دست آوردن، تسخیر کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

خنثی کننده، پادزهر تریاق، نوش دارو، علاج درد راه حل محافظت کردن ( در برابر چیزی منفی مثل فرسودگی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

حقوقی: صف شناسایی متهم توسط شاهد یا شاهدان ( چند متهم در صف قرار میگیرند و سپس شاهد/ شاهدان باید تشخیص دهند که متهم اصلی پرونده چه کسی بوده ) .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

بخش: مرکزی، مقر، مرکز نقش: کلیدی، مهم، اصلی عمده، اصلی، کانون توجه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

اجباری الزامی قهری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

در دسترس کسی بودن برای مهیا کردن آسودگی و حمایت کردن به خصوص در مواقع سختی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

improvements that were not only statistically significant, but also clinically relevant بهبودهایی که نه تنها به لحاظ آماری معنادار بودند، بلکه از نظ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

این کلمه در اصل توهین آمیزه و نوعی ناسزا به حساب میاد و ربطی به غرغر کردن نداره. زرزر کردن یعنی من حرف تو رو با نهایت بی احترامی قبول ندارم و از نظر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

انتخاب کردن معنی میده، شناسایی کردن هم معنی میده، بستگی به متن و مضمون کلام داره

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

به موفقیت رسیدن در مسابقات ورزشی حذفی راه یافتن به مرحله بعد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

پویا، پر انرژی و سمج ( مصمم ) برای کسب موفقیت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

دور شدن روی برگرداند فرار کردن ( مثل فرار سگ از گربه )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

ویژگی مشترک مخرج مشترک

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

موصوع، ایده یا فیلم: جذاب، سرگرم کننده فرد: جذاب، دلچسب غذا: خوشمزه، لذید، دلچسب

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

ازشمند گرانقدر با ارزش در دل جا داشتن ( عزیز بودن، ارزشمند بودن )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

فروکش کردن، آرام شدن، تسکین یافتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

بر خلاف عقل سلیم برخلاف پیش بینی برخلاف انتظار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

زمین گیر شدن فلج شدن از کار افتادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

1 - پیروزى ، پیروزمندى ، ظفر 2 - ( روم باستان ) مراسم خوشامد به سردار و قشون پیروزمند، رژه ى پیروزى 3 - جشن پیروزى 4 - ( مهجور ) جشن 5 - پیروز شد ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

رها کردن از قلاب رهایی از بند چیزی ( مثل افکار منفی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢١

Which of the contributing factors described in this section resonate the most with you? کدامیک از مواردی که این بخش توصیح داده شد دربارۀ شما صدق میک ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

با هم ( همزمان ) آمدن همزمان با هم رخ دادن مصادف شدن با یکدیگر دست به دست هم دادن ( اوضاعی را ایجاد کردن )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

سرو ته چیزی را در آوردن از چیزی کامل سردرآوردن فهمیدن چیزی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

ناامید شدن دلسرد شدن انگیزه خود را از دست دادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

در رابطه با آینده اگر به کار بره یعنی احتمالات یا آنچه ممکن است یا میتواند رخ دهد. به ویژه در متون روانشناسی مثبت گرا به معنی آن چیزی است که در آینده ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

معنی رسمی: وقت زیادی صرف چیزی کردن ( که عمدتا ارزش هم ندارد ) معنی عامیانه: کلید کردن. گیر سه پیچ دادن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

گمنام ناشناخته مجهلول ناشناس

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

بینش، دید، فهم در روانشناسی: روان آگاهی یعنی آگاهی نسبت به حال روحی و روانی خود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

اختلال بدکارکردی ناهنجاری بیماری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

دربارۀ موصوعی فکر و تامل کردن بیشتر به این معناست که دربارۀ موصوعی درنگ کنید و بعد درباره اش تصمیم بگیرید.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

در این خصوص در این مورد در این باره در این ارتباط در این راستا با این حال

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

هر طوری که شده انجامش بده! به هر قیمتی که شده انجامش بده! به هر شکل ممکن که شده انجامش بده!