پیشنهاد‌های افشین حاجی طرخانی (٨٩١)

بازدید
١,٣٢٧
تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

( اصطلاح ) : داشتن یک عقیده خشک و بی مدرک شخصی در مورد چیزی که می خواهید مردم بپذیرند و برایش تلاش می کنید. https://dictionary. cambridge. org/dict ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

خودخواه، حق به جانب https://www. merriam - webster. com/dictionary/self - serving

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

( اصطلاح ) . اشکال دیگر: lick your wounds / wounds likcing استراحت یا سپری کردن دوران نقاهت پس از یک شکست، بیماری یا تجربه ی بد و بازیابی نیرو یا سل ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

در عصر حاضر فرضیه نیست و در وجود و اثباتش هیچ شبهه ای وجود ندارد. �در آن زمان فرضیه بود. �

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

( اصطلاح ) : آموزش چیزی به روش تکرار زیاد. https://www. macmillandictionary. com/dictionary/british/drum - into

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

پاداش دهی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

پرمایه، پرمغز ( برای عقیده، نظر، تئوری و . . . )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

( اصطلاح ) : close rank 1 - صف بندی و قرارگیری سربازان و پلیس در کنار هم 2 - متحد شدن اعضای یک گروه یا سازمان برای رویارویی با یک خطر شدید https://i ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

( اصطلاح ) : چیزی یا کسی که همیشه دم دست و آماده باشد.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

( اصطلاح بریتیش ) : یک اصطلاح خنده دار برای اشاره به بیگانگان ( فرازمینی ها ) https://www. collinsdictionary. com/dictionary/english/little - green ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

( اصطلاح ) : 1 - به طوری که پیشتر ذکر/اشاره شد 2 - تقریباً شباهت داشتن به چیزی 3 - برای بیان نتیجه یا خلاصه چیزی نکته: با along the line که اصطلاح ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

( اصطلاح ) : 1 - مسئولیت محدود کسی به علت حقوق دریافتی پایینش نسبت به افراد بالاتر و حقوق بیشتر. 2 - فراتر از دانش، توان و مسئولیت کسی. https://i ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اصطلاح ) : 1 - سفر سریع در چیزی یا مکانی. 2 - انجام یا رسیدن به چیزی به راحتی. 3 - خواندن چیزی در زمانی کوتاه. https://idioms. thefreedictiona ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

( اصطلاح ) : در طی یک دوره یا بازه ی زمانی https://idioms. thefreedictionary. com/along the line

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اصطلاح ) : ایجاد فرصتی ( عموماً اتفاقی ) برای کسی.

پیشنهاد
١٢

( اصطلاح ) : چیزی که باعث شکست یا مرگی که خودش شروع شده بود شود. معادل فارسی: �تیر خلاص�. https://dictionary. cambridge. org/dictionary/learner - ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

( اصطلاح ) : turn on its head تحریف شدید چیزی به طوری که با حقیقت اصلی اش کاملاً تفاوت داشته باشد. https://idioms. thefreedictionary. com/turn on ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨٢

در طول، در حین

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

( اصطلاح ) : نفهمیدن یا نپذیرفتن چیزی توسط. . . https://www. ldoceonline. com/dictionary/be - lost - on - somebody

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اصطلاح ) : play the same old tune 1 - درک/فهم/برداشت مشابه چیزی دیگر. 2 - گفتن چیزی مشابه دیگر خصوصا در جمع. https://idioms. thefreedictionary. ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اصطلاح ) :پاک کردن. فراموش کردن همه چیز و از صفر شروع کردن https://www. merriam - webster. com/dictionary/wipe the slate clean

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

که https://www. collinsdictionary. com/dictionary/english/but - that

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

( اصطلاح ) : برای بیان چیزی که رخ نداده و احتمال وقوعش نیز کم است. http://languagelearningbase. com/667/how - to - use - yet - to - yet - not - yet

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

( اصطلاح ) : فرد یا افراد معروفی که در رسانه ها توجه بالا و مثبتی بشان می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

تخصصی: پگاه اسب.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

امتداد، طولانی سازی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

( اصطلاح ) : 1 - پرچمدار گروه یا فرقه یا تفکر یا سازمانی بودن، نماینده و بیانگر چیزی بودن. card - carrying member 2 - بی تردید، بی اشتباه بودن http ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

( اصطلاح ) : نداشتن هیچ گونه ارتباط به . . . https://www. merriam - webster. com/dictionary/bear no relation to

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

به رغم، علی رغم، باوجود

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

( اصطلاح ) : 1 - فنی در کشتی که کشتی گیر از زانو یا شانه ی خود مثل اهرم برای خم کردن یا برگرداندن بدن حریف به پشت استفاده میکند. 2 - یک کار بسیار سخ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

پیشینه یا پیشینیان، اجداد ( زیست شناسی )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

( اصطلاح ) : بدون اما و اگر، بی قید و شرط.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

( اصطلاح ) : یک فرد یا چیزی که باعث بد شدن یک وضعیت می شود، وضعیتی که می توانست بسیار مطلوب باشد. https://dictionary. cambridge. org/dictionary/eng ...

پیشنهاد
١٨

( اصطلاح ) : leave in the lurch رها کردن/تنها گذاشتن کسی در یک موقعیت دشوار. https://idioms. thefreedictionary. com/leave in the lurch

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

( اصطلاح ) : نرسیدن به دستاورد، موفقیت، درامد، نتیجه مطلوب. معادل: leading nowhere/lead to nowhere/going nowhere/go to nowhere https://idioms. the ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

عصر جدید/امروزی.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

( اصطلاح ) : شباهت بسیار داشتن. https://www. merriam - webster. com/dictionary/bear a resemblance

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

( اصطلاح ) : افشا یا بی حفاظ شدن. https://idioms. thefreedictionary. com/came to light

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

( اصطلاح ) : 1 - یک تغییر و تحول ناگهانی، یک جهش ذهنی https://en. oxforddictionaries. com/definition/leap 2 - همچنین an imaginative leap : یک فرایند ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨٨

نقش داشتن در چیزی = دخیل بودن.

پیشنهاد
١

( اصطلاح ) : احساس شادی شدید، شور و شعف به طوری که نتوان به درستی فکر و رفتار کرد. سرمست. . . https://www. collinsdictionary. com/dictionary/englis ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

( اصطلاح ) : بنا نهادن چیزی براساس یک تفکر یا اصول خاص. https://dictionary. cambridge. org/dictionary/english/build - around - sth

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

احتمالاً ، محتمل https://www. ldoceonline. com/dictionary/might - well

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

( اصطلاح ) : غافل بودن از چیزی https://idioms. thefreedictionary. com/asleep at the wheel

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

در مرکز چیزی https://dictionary. cambridge. org/dictionary/english/centrally

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

متمایز

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

( اصطلاح ) : توده یا عامه ی مردمی که فاقد تحصیلات یا فاقد ثروت مالی باشند. مردم فقیر. https://www. collinsdictionary. com/dictionary/english/the - ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

شرمساری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

( اصطلاح ) : دیدن جنبه ی مثبت چیزی، خصوصاً اینکه بیشترش منفی باشد. https://idioms. thefreedictionary. com/on the upside

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

( اصطلاح ) : 1 - نزدیک به چیزی خاص، مثل قیمت یا مقدار 2 - چیزی که حدودی درست باشد. https://idioms. thefreedictionary. com/in the ballpark