پیشنهاد‌های افشین حاجی طرخانی (٨٩١)

بازدید
١,٣٣٠
تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

( اصطلاح ) : 1 - متکی بودن، بستگی داشتن 2 - باور یا اعتماد داشتن https://idioms. thefreedictionary. com/hang hat on 3 - اقامت داشتن در جایی و آن را ...

پیشنهاد
٣

( اصطلاح ) : گیر کردن در وضعیتی سخت برای تصمیمگیری. انتخاب بین بد و بد. https://dictionary. cambridge. org/dictionary/english/be - caught - between ...

پیشنهاد
١٨

( اصطلاح ) : معادل فارسی چوب در چرخ کسی گذاشتن. ایجاد مشکل عمدی کردن در روند کاری. https://dictionary. cambridge. org/us/dictionary/english/put - t ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

( اصطلاح ) : فراموش کردن یا کنار گذاشتن چیزی مثل یک ایده https://www. merriam - webster. com/dictionary/throw ( something ) out the window

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

( اصطلاح ) : احتمالاً، به نظر من، براساس دانسته های من، فکر می کنم. . . https://idioms. thefreedictionary. com/for all knows

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

قدمت سنجی

پیشنهاد
٨

( اصطلاح ) : تصمیم به اعتماد به سخنان کسی، باوجود شک و تردید. https://dictionary. cambridge. org/dictionary/english/give - someone - the - benefit ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

بسیار ناچیز https://dictionary. cambridge. org/dictionary/english/vanishingly

پیشنهاد
٢٢

( اصطلاح ) : توجه و دقت بسیار زیاد درحین انجام کاری. https://dictionary. cambridge. org/dictionary/english/dot - the - i - s - and - cross - the - ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

( اصطلاح ) : فردی که با اقداماتش در گروه یا سازمانی، تاثیرات مخرب یا ساختار شکنی به بار می آورد. https://idioms. thefreedictionary. com/rotten apple

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

( اصطلاح ) : در شرایط فعلی، موجود. https://idioms. thefreedictionary. com/The Way Things Are

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

گام به گام.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢١

( اصطلاح ) : راهی برای غلبه بر مشکلات https://dictionary. cambridge. org/dictionary/english/workaround

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

( اصطلاح ) : نمونه ی بارزی از a study in https://www. ldoceonline. com/dictionary/be - a - study - in - something

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

( اصطلاح ) : فرد گستاخ، بی چشم و رو، چشم سفید، بی شرم، از خود راضی. https://idioms. thefreedictionary. com/brass nerve

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

( اصطلاح ) : فرد گستاخ، بی چشم و رو، چشم سفید، بی شرم، از خود راضی. https://idioms. thefreedictionary. com/brass nerve

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨٩

( اصطلاح ) : علاوه بر معنی ذکر شده توسط خانم نگار، معنی زیر هم می دهد: انجام موفقیت آمیز کاری باوجود دانستن اینکه بهترین روش برای انجامش نبوده است. ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

( اصطلاح ) : هرگوشه و کنار https://dictionary. cambridge. org/dictionary/english/every - nook - and - cranny

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

( اصطلاح ) : باور یا ایمان داشتن کورکورانه به چیزی. https://idioms. thefreedictionary. com/take on faith

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

اصطلاح: ( معمولاً برای حیوانات بکار می رود ) : حرکت سریع و کوتاه حیوانات کوچک به اطراف. جست و خیز

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

( اصطلاح ) : برای بیان تغییر سریع چیزی. ( از. . . به. . . . ) https://www. macmillandictionary. com/dictionary/british/from - one - day - to - the ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

( اصطلاح ) : یادآوری، مرور خاطرات ( عمدتاً مثبت ) https://idioms. thefreedictionary. com/strolling down memory lane

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

( اصطلاح ) : برای مقایسه دو فرد یا دو چیز باهم و بیان پایین تر بودن از دیگری. https://idioms. thefreedictionary. com/hold a candle to

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

( اصطلاح ) : معادل �خاری در چشم� a pain in the arse/backside امریکایی محاوره ای: a pain in the ass https://idioms. thefreedictionary. com/a pain in ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

( اصطلاح ) : برای کسی یا چیزی فضا، جا بازکردن. https://idioms. thefreedictionary. com/make room

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

مستقیم https://www. yourdictionary. com/nose - to - nose

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

( اصطلاح ) : قرار گرفتن در وضعیتی که افراد اطرافتان مشاجره یا جروبحث می کنند و شما قصد دخالت ندارید. https://dictionary. cambridge. org/dictionary/ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

( اصطلاح ) : خود یا دیگری را به دردسر انداختن https://idioms. thefreedictionary. com/paint into a corner

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

( اصطلاح ) : معادل آب در هاون کوبیدن. https://idioms. thefreedictionary. com/chasing his tail

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

( اصطلاح ) : تحریف حقایق برای گول زدن افراد، بطوری که خیلی مهم و بزرگ جلوه نکند. معادل bend the facts https://www. merriam - webster. com/dictiona ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠٦

خب

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

کاملاً، همه جانبه https://www. merriam - webster. com/dictionary/in every way

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩٨

نقطه ی عطف https://www. merriam - webster. com/dictionary/watershed

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

( اصطلاح ) : نداشتن شانسی برای پیروزی https://dictionary. abadis. ir/translator/?lntype=trfaen&rnd=2078278

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

برگشتن ورق، تغییر کلی یک وضعیت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

( اصطلاح ) : با موفقیت به مکانی رسیدن یا شروع کردن آن. با موفقیت کاری را تمام کردن. https://idioms. thefreedictionary. com/made inroads

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

( اصطلاح ) : این موضوع حل شده، راست و ریست شده. https://idioms. thefreedictionary. com/that takes care of that

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

معادل therefore : از این رو، بنابراین. . .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

( اصطلاح ) : آرام کردن یا ساکت کردن کسی یا چیزی https://dictionary. cambridge. org/dictionary/english/put - a - sock - in - it

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

( اصطلاح ) : انتشار اطلاعات خاصی برای مردم. https://idioms. thefreedictionary. com/spread the word

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

( اصطلاح ) : کار یا وظیفه ای سخت که از ابتدا دلهره آور و چالش باشد. https://idioms. thefreedictionary. com/an uphill battle

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

( اصطلاح ) : انسان های بسیار خوب و صادق. https://dictionary. cambridge. org/dictionary/english/be - the - salt - of - the - earth

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

اساساً، از پایه، از ریشه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

( اصطلاح ) : به اجماع، توافق یا نتیجه ای رسیدن ( پس از مناظره یا بحث و . . . ) https://www. merriam - webster. com/dictionary/come to an understand ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

( اصطلاح ) : تولید یا کشف چیزی که شما راخیلی ثروتمند، خوشحال یا موفق می کند. https://www. ldoceonline. com/dictionary/hit - the - mother - lode

پیشنهاد
٤

معادل: sift the wheat from the chaff

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

در شرایط فعلی، با شرایط فعلی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

مغرضانه/ معادل لغت: baised

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

تبادل یا انتقال چیزی به کسی که خودمان از کس دیگری گرفته ایم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

جنوبی کَپی آسا از ویکی پدیا، دانشنامهٔ آزاد جنوبی کپی آسا ( به انگلیسی: Australopithecine ) به طور کلی به هر گونه ای در سرده های جنوبی کپی یا پرامرد ...