پیشنهادهای افشین حاجی طرخانی (٨٩١)
( اصطلاح ) : معادل at the end of the day نهایاتاً، سرانجام، آخر سر، نتیجتاً. https://idioms. thefreedictionary. com/at the end of the day
( اصطلاح ) : deep drive analyse تجزیه و تحیل جامع و دقیق. https://idioms. thefreedictionary. com/drive action
یک فرایند، موضوع یا مجموعه ای از فرایندها یا موضوعاتی که به منابع قابل توجه سیستمی و زمان نیاز دارند، یا نیازمند دسترسی به حجم بالایی از داده ها را د ...
( اصطلاح ) : 1 - چیزی که به آسانی برای کسی بدست نیامده است. 2 - مانع نشدن کسی، در مسیر کسی نبودن. 3 - در یک جای دور، دور افتاده، موقعیت بعید. 4 - ...
احتمال زیاد. محتمل. https://legal - dictionary. thefreedictionary. com/good chance
همزمان، در هر زمان.
خودافشایی ( به انگلیسی: Self - disclosure ) یک فرایند ارتباطی است که در آن فرد اطلاعاتی در مورد خودش را به دیگری می گوید. این اطلاعات می تواند توصیفی ...
( اصطلاح ) : 1 - در یک جای خیلی آشکار و قابل توجه. 2 - در والاترین/مهمترین موقعیت. https://idioms. thefreedictionary. com/front and center
( بازاریابی ) : دوره ای که در آن تلاش های بازاریابی و فروش بیشتر از معمول می شود. https://www. collinsdictionary. com/dictionary/english/sales - dr ...
( اصطلاح ) : طعمه شدن، قربانی شدن، زخمی شدن، کشته شدن. https://idioms. thefreedictionary. com/fall victim
( اصطلاح ) : پدیدار شدن غیر منتظره ی مدعیان/مخالفان. https://idioms. thefreedictionary. com/come out of the woodwork
( اصطلاح ) : 1 - از چیزی ناگاه بودن ( معمولاً به این خاطر که دیگران آن را به صورت راز نگه داشته اند ) . 2 - پی نبردن/نفهمیدن چیزی ( حتی پس از اینکه ...
دست یافتن
( بازاریابی ) : یک کمپین تبلیغاتی است که با قرار دادن تبلیغات در سایت های ممتاز به منظور افزایش ارزش یک برند و پیوند این برند با این سایتها در اذهان ...
عملاً
پیشرفتی حاصل شدن
( اصطلاح ) : دلالت بر حقانیت یا عملکرد ثابت شده/قضاوت شده ی چیزی. https://idioms. thefreedictionary. com/for good reason
( اصطلاح ) : خیلی سریع، سریعاً https://idioms. thefreedictionary. com/in no time
( اصطلاح ) : یک اظهار نظر طنزآمیز و مبالغه آمیز که نظر شخصی را در مورد چیزی عالی و اغلب جدید بیان می کند/ اختراع جدید و عالی. https://idioms. thefr ...
( اصطلاح ) : یک اظهار نظر طنزآمیز و مبالغه آمیز که نظر شخصی را در مورد چیزی عالی و اغلب جدید بیان می کند/ اختراع جدید و عالی. https://idioms. thefr ...
( اصطلاح ) : یک اظهار نظر طنزآمیز و مبالغه آمیز که نظر شخصی را در مورد چیزی عالی و اغلب جدید بیان می کند/ اختراع جدید و عالی. https://idioms. thefr ...
( اصطلاح ) : متحد کردن، یکپارچه کردن، یکی کردن تلاش ها یا منابع یک گروه یا تیم. گردهم آوردن، سازماندهی کردن یا ایجاد چیزی. https://idioms. thefree ...
( مدیریت و بازاریابی ) : رهبر فکری. رهبری که در شاخه از یک صنعت مقتدر، قابل احترام و تاثیر گذار است.
تمرکز یا توجه بالا/شدید.
( اصطلاح ) : بیخیال. . .
( اصطلاح ) : با فاصله ی زیاد، به مقدار زیاد https://idioms. thefreedictionary. com/by far
( اصطلاح ) : درحال افزایش یا کاهش. https://idioms. thefreedictionary. com/and counting
( اصطلاح ) : to give place 1 - ثمر/نتیجه دادن 2 - افشا کردن 3 - مزیت دادن https://www. thefreedictionary. com/To give place
( اصطلاح ) : 1 - ثمر/نتیجه دادن 2 - افشا کردن 3 - مزیت دادن https://www. thefreedictionary. com/To give place
( اصطلاح ) : to give room کنار کشیدن یا فراهم کردن فضایی خالی برای کسی یا چیزی. میدان دادن. https://www. thefreedictionary. com/To give room
( اصطلاح ) : کنار کشیدن یا فراهم کردن فضایی خالی برای کسی یا چیزی. میدان دادن. https://www. thefreedictionary. com/To give room
( اصطلاح ) : طراحی شده به درخواست یا برای استفاده ی مخاطبان خاصی یا نیل به هدف خاصی. https://idioms. thefreedictionary. com/geared toward
( اصطلاح ) : stick on ( something ) 1 - به کسی خیلی علاقه مند بودن 2 - به ایده یا نظری متعهد بودن. https://idioms. thefreedictionary. com/stick on
تکه - کدها یا اسنیپت ها ( انگلیسی: Snippets ) یک اصطلاح برنامه نویسی است که برای قطعات کوچک و قابل استفاده مجدد از کد بکار می رود. برخی از ویرایشگرها ...
مربوط به کالاها یا خدماتی که در یک مکان مشخص ارائه می شوند. https://www. thefreedictionary. com/one - stop
( اصطلاح ) : winging ( Something ) انجام یا اجرای کاری بدون آمادگی و تجربه ی کافی - فی البداهه انجام دادن/ساختن، انا ساختن، بداهه گویی، سرهم کردن. ...
( اصطلاح ) : فهمیدن، سردراوردن، یادگرفتن از چیزی که سخت بوده. https://idioms. thefreedictionary. com/get head around
( اصطلاح ) : حین انجام کاری به مشکل خیلی بزرگ و غیرقابل حلی برخوردن. به سد برخوردن. https://idioms. thefreedictionary. com/hit a brick wall
( اصطلاح ) : 1 - به وفور همه جا بودن/ خیلی رایج بودن چیزی آنقدر که بی ارزش شود. https://idioms. thefreedictionary. com/a dime a dozen
( اصطلاح ) : 1 - تلاش فیزیکی یا ذهنی کسی / به زور از کسی یا خود کار ذهنی یا فیزیکی کشیدن. 2 - پول زیادی در جایی سرمایه گذاری کردن. https://idioms. ...
( اصطلاح ) : 1 - حفاری عمیق 2 - کاوش در چیزی یا کسی به دنبال کسب اطلاعات از آن ( اغلب اطلاعات منفی ) 3 - شروع به خوردن ( اغلب با هیجان و اشتیاق ) 4 ...
ساده گرا. ( نوعی سبک در انواع طراحی و دکوراسیون )
( اصطلاح ) : برخوردن به مانع/مشکل/سد. https://idioms. thefreedictionary. com/hit a wall
( صنعت صحافی ) : مهرکوبی
( اصطلاح ) : به هم گره زدن دو چیز. https://www. collinsdictionary. com/dictionary/english/tie
( بازاریابی و اقتصاد ) : مربوط به کالاها و خدمات گران و لوکسی کهمعمولاً به درخواست بالای مشتریان ساخته می شوند.
( اصطلاح ) : 1 - حامی هر دو جنبه ی موضوعی بودن. 2 - به یک تصمیم متعهد نبودن یا در صورت معرفی چند گزینه طرف یکی را گرفتن. 3 - مردد بودن، متعهد نبود ...
( اصطلاح ) : خاص بودن، همتا نداشتن.
پایبند بودن ( به چیزی ) .
( اصطلاح ) :ویژگی بارز / سودمندی یا اثر مثبت چیز ی/ رضایت بخش ترین ویژگی چیزی https://idioms. thefreedictionary. com/that's the beauty of