پیشنهاد‌های افشین حاجی طرخانی (٨٩١)

بازدید
١,٣٢٧
تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

دور از ذهن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥١

( اصطلاح ) : به علت، در ارتباط با، با توجه به. https://idioms. thefreedictionary. com/in the light of

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

( اصطلاح ) : اگر درست باشد، اگر اینطور باشد https://www. collinsdictionary. com/dictionary/english/in - that - which - case

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اصطلاح نایاب! ) : صرفاً با نگاه نکردن

پیشنهاد
٢٧

( اصطلاح ) : معادل فارسی: یک ربطی به . . . داشتن. یک علتی به . . . داشتن https://dictionary. cambridge. org/dictionary/english/be - have - something ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

نامحتمل، دور از ذهن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اصطلاح ) : کم کم از مزه یا استفاده ی چیزی لذت بردن ( پس از چندبار استفاده مثل شراب، سیگار و. . . ) http://www. phrasemix. com/phrases/develop - ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

( اصطلاح ) : بارداری تا 9 ماهگی و تولد نوزاد. همچنین به معنی ادامه دادن به بادرای باوجود اختلالات بارداری است. http://theyallcallmemom. com/carryin ...

پیشنهاد
٢

( اصطلاح ) : جداکردن چیز یا فرد باارزش و باکیفیت از بی کیفیت و بی ارزش. https://dictionary. cambridge. org/dictionary/english/separate - the - whea ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

قطعاً، بدون هیچ شکی، مطمئناً https://www. macmillandictionary. com/dictionary/british/beyond - any - doubt

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

معادل due to, because of به علت، به سبب

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦٩

( اصطلاح ) : پس با این وجود، پس با این حال، بدین ترتیب https://www. collinsdictionary. com/dictionary/english/in - that - which - case

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

( اصطلاح ) : take sth with a pinch of salt برای بیان کلامی که کاملاً به آن باور نداریم استفاده می کنیم. https://dictionary. cambridge. org/dictiona ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

( اصطلاح ) : درنظر گرفته شدن، مشمول شدن withing the frame, be in the frame, in the frame https://www. merriam - webster. com/dictionary/in the frame ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

( اصطلاح ) :مهم ترین و اصلی ترین بخش چیزی. https://www. collinsdictionary. com/dictionary/english/nub

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اصطلاح ) : از طرف کسی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥

( اصطلاح ) تغییر وضعیت چیزی به طور چشمگیر، تغییر روند یا بازی، دست برتر را گرفتن، وضعیتی را برعکس کردن. https://idioms. thefreedictionary. com/tur ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

در این صورت، در نتیجه، بنابراین، سپس

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

( اصطلاح ) : پیش بینی کردن و تفکر در مورد چیزی که در آینده رخ می دهد و برنامه ریزی برای رخداد آن. https://dictionary. cambridge. org/dictionary/eng ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥

( بازاریابی ) : مفید و قابل استفاده ( اشاره به فضای متغیر کسب و کار و لزوم تغییر پذیر بودن استراتژی برندها در بازار )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

پرسوناهای بازاریابی، یک سری کاراکترهای خیالی هستند که الگوهای رفتاری، اهداف، نیازها و ویژگی های شخصیتی بسیار نزدیک به مخاطبان ایده آل ما دارند. در و ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

( اصطلاح ) : Eat someone's dust خیلی از کسی یا رقیبی عقب ماندن. پارسیگ برگردان: به گرد پای کسی نرسیدن. https://idioms. thefreedictionary. com/eat ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

( اصطلاح ) : حقیقت ندارد، اینطور نیست. https://www. merriam - webster. com/dictionary/is it not the case

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

( اصطلاح ) : ارتقا، بهبود، گسترش چیزی که درحال حاضر نیز موفق است. https://en. oxforddictionaries. com/definition/take_something_to_the_next_level h ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩٨

( اصطلاح ) : مسئول کسی یا چیزی بودن، پاسخگوی کسی با چیزی بودن. https://www. merriam - webster. com/dictionary/in charge of

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥

( بازاریابی ) : ترغیب شدن مشتریان بالقوه به دنبال کردن کمپین های تبلیغاتی و نهایتاً تبدیل به مشتری ( خرید ) . درواقع inquiries معیاری برای سنجش عملکر ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

( اصطلاح ) : برای بیان چیزی که به تازگی و صریحاً نشان داده شده، توصیف شده، بیان شده است. https://www. merriam - webster. com/dictionary/there you h ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اصطلاح محاوره ای ) : برای بیان عقیده یا حرفی که قصد عوض کردن آن را ندارید گفته می شود. ( اصرار بر آن دارید ) https://www. collinsdictionary. com/ ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

( اصطلاح ) : داشتن بهترین عملکرد در یک نمایش، بازی یا رویداد دیگر. جلب کردن توجه ها به خود. https://idioms. thefreedictionary. com/spotlight

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

( اصطلاح ) : 1 - مقدار کمی از چیزی دادن، کمی افشا کردن. 2 - حرکت دادن چیزی به مقدار کم. 3 - کمی از کار را به دیگران واگذار کردن. https://idioms. ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

*معنی ( اصطلاح ) : revolve around sb/sth تبدیل شدنِ کسی یا چیزی به موضوع اصلی یا مهمترین، محبوب ترین موضوع. *معنی لغوی: چرخش به دور کسی یا چیزی ht ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

( اصطلاح ) : 1 - یک وعده ی غذایی اضافی ( مثلا علاوه بر ناهار ) 2 - علاوه بر شغل یا کار اصلی 3 - داشتن یک رابطه، علاوه بر رابطه ی زناشویی https://id ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٤

( اصطلاح ) : goldfish bowl یک مکان یا وضعیت فاقد حریم خصوصی ( اشاره به ماهی درون تنگ که از اطراف دیده می شود ) https://idioms. thefreedictionary. ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

منطقه ی تعیین شده جهت سرشماری

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

( بازاریابی ) : همه ی کسانی که تاکنون حتی یک مرتبه یکی از محصولات شما را خریداری کرده اند به عنوان پایگاه مشتریان یا Customer base کسب و کار شما شناخ ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥

( اصطلاح ) : مقدار زیادی از چیزی ( معمولاً باارزش ) https://idioms. thefreedictionary. com/wealth of

پیشنهاد
٦

( اصطلاح ) : اطلاعات، راهنمایی، پند دادن به کسی برای رسیدن به چیزی یا موفقیت. https://idioms. thefreedictionary. com/point someone in the right dir ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١

( اصطلاح ) : 1 - خواندن سرسری، بررسی سریع، ارائه ی سریع چیزی 2 - سُر خورن روی سطح یا بالای چیزی https://idioms. thefreedictionary. com/skim over

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥

( اصطلاح ) : یا jump right into انجام بی درنگ کاری ( اغلب بی دقت و بی ملاحظه ) https://dictionary. cambridge. org/dictionary/english/jump - into - ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

( اصطلاح ) : گرفتن تاییده یا اجازه ی کسی یا چیزی. https://idioms. thefreedictionary. com/clear with

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

( بازرگانی ) : شرکت مهم و موفق، مخصوصاً هنگامی که با دیگر شرکت های کوچک در همان صنف یا صنعت مقایسه می شود؛ شرکت لیدر. https://dictionary. cambridge ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

( اصطلاح ) : امر محتمل، دارای احتمال زیاد. https://dictionary. cambridge. org/dictionary/english/the - chances - are

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

( اصطلاح ) : be left in the dark بی خبر ماندن از وقایع و اطلاعات/دانش. https://idioms. thefreedictionary. com/left in the dark

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

( بازاریابی دیجیتال ) : بهینه سازی موتورهای جست و جو، سئو: SEO

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

( بازاریابی دیجیتال ) : بازاریابی موتورهای جست و جو Search engine marketing

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩

( اصطلاح ) : 1 - ( غیر رسمی ) : تکمیل / نتیجه گیری/ خاتمه دادن موفقانه چیزی یا کاری. 2 - سرکوب کردن یا مهار کردن چیزی. 3 - چیزی که به دقت برنامه ری ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩

اصطلاح: in one's wheelhouse 1 - در حوزه ی تخصص یا علاقه ی کسی بودن. 2 - ( ورزش بیس بال ) : اشاره به مفید ترین هوم ران ( زدن گوی بخارج از زمین و دوید ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

( اصطلاح ) : 1 - در حوزه ی تخصص یا علاقه ی کسی بودن. 2 - ( ورزش بیس بال ) : اشاره به مفید ترین هوم ران ( زدن گوی بخارج از زمین و دویدن از روی همه ی ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢١

( اصطلاح ) : 1 - یاری رساندن به کسی یا کسب و کاری / فراهم کردن چیزی برای کسی یا کسب و کاری. 2 - درمان ویژه و موثری به کسی دادن. https://idioms. th ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٨

پیشبرد