پیشنهاد‌های افشین حاجی طرخانی (٨٩١)

بازدید
١,٣٣٢
تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٩

دستکاری اعداد و حقایق به منظور اینکه افراد را بهتر از قبل مجذوب کند. to try to make facts or numbers appear better than they really are in order to ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

( اصطلاح ) وقتی کاری یا چیزی سریع یا ساده انجام می شود گفته می شود. مثلا خرگوش دراوردن شعبده باز از کلاه. در امریکا پس از سرو یک فنجان قهوه گفته می ش ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

( اصطلاح ) سر و کار داشتن / صحبت کردن با چیزی با کسی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

( اصطلاح ) به کارتان می آید، مناسبتان است

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

( اصطلاح ) تولید چیزی سریع و به مقدار زیاد و اغلب با بی دقتی.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

( اصطلاح ) : فرد یا افراد معروفی که در رسانه ها توجه بالا و مثبتی بشان می شود.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

( اصطلاح ) پر کردن خلاء چیزی، اتصال دو نقطه یا موضع به هم، موفتاً مساله را حل کردن.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

( اصطلاح ) بر چیزی یا کسی متمرکز بودن، علاقه داشتن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

( بازاریابی ) حاشیه سود

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

تأثیر مخرب

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥

( اصطلاح ) مرا به فکر فرو برد، به فکر وا داشت

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

نوآوری تدریجی ( اقتصاد و بازاریابی )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٤

( اصطلاح ) به این زودی ها

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

( اصطلاح ) داشتن تجربه در زمینه یا مدت زمان خاصی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

( اصطلاح ) ارزش تلاش و انجام داشتن چیزی

پیشنهاد
١١

( اصطلاح ) کسی را شاد کردن

پیشنهاد
٨

( اصطلاح ) هوای کسی یا چیزی را داشتن، برای کسی یا چیزی ایده های مختلف دادن، جواب همه ی سوالات کسی را داشتن.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٤٢

( اصطلاح ) هرچه فکرش را بکنید

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩

( اصطلاح ) اصول اساسی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

( اصطلاح ) بکارتان می آید.

پیشنهاد
١٢

( اصطلاح ) در خانه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

( بازرگانی ) مشتری بالقوه یا احتمالی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

( اصطلاح ) بعلاوه، ازین گذشته

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

( اصطلاح ) خراب کردن کاری یا چیزی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩

( اصطلاح ) به قسمتی از کسی ضربه زدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

( اصطلاح ) متاسفانه همینطوره - بیان موافقت با چیزی با حس ناراحتی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

( اصطلاح ) باعث راحتی چیزی یا کسی شدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

( اصطلاح ) بهترین، سالم ترین، معتمد ترین گزینه یا روش برای شما

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

( اصطلاح ) دانش انجام کاری، پیچ و خم کاری

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦٨

( اصطلاح ) قصد داشتن، مصمم بودن برای چیزی یا انجام کاری

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٩

( اصطلاح ) از ( کسی یا چیزی ) دوری کردن، احتراز کردن. - - > Steer clear of, Stay clear of

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥٣

( اصطلاح ) وقتی بحثش، حرف پیش میاد، وقتی موضوعش پیش کشیده میشه.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

( اصطلاح ) متقاعد شدن، پی بردن به ارزش چیزی یا کسی.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٦

( اصطلاح ) وقتی چیزی کوچک و غیر ضروری را به چیزی اضافه می کنند به آن Nice Touch می گویند. مثل دادن اشانتیون یا اضافه کردن جزیئات به چیزی.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١

درمان از راه مهربانی و مراقبت

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

اصطلاحی که اشاره به داستان هدیه اسب تروا دارد.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

شروع استفاده از چیزی مثل ایده یا نقشه.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١

حرفم را باور کن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

چرند، چرت و پرت، چخان

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١

چشم های اشک بار

پیشنهاد
٧

خیلی مهم شمردن، خیلی با اهمیت دانستن