پیشنهادهای افشین حاجی طرخانی (٨٩١)
دستکاری اعداد و حقایق به منظور اینکه افراد را بهتر از قبل مجذوب کند. to try to make facts or numbers appear better than they really are in order to ...
( اصطلاح ) وقتی کاری یا چیزی سریع یا ساده انجام می شود گفته می شود. مثلا خرگوش دراوردن شعبده باز از کلاه. در امریکا پس از سرو یک فنجان قهوه گفته می ش ...
( اصطلاح ) سر و کار داشتن / صحبت کردن با چیزی با کسی
( اصطلاح ) به کارتان می آید، مناسبتان است
( اصطلاح ) تولید چیزی سریع و به مقدار زیاد و اغلب با بی دقتی.
( اصطلاح ) : فرد یا افراد معروفی که در رسانه ها توجه بالا و مثبتی بشان می شود.
( اصطلاح ) پر کردن خلاء چیزی، اتصال دو نقطه یا موضع به هم، موفتاً مساله را حل کردن.
( اصطلاح ) بر چیزی یا کسی متمرکز بودن، علاقه داشتن
( بازاریابی ) حاشیه سود
تأثیر مخرب
( اصطلاح ) مرا به فکر فرو برد، به فکر وا داشت
نوآوری تدریجی ( اقتصاد و بازاریابی )
( اصطلاح ) به این زودی ها
( اصطلاح ) داشتن تجربه در زمینه یا مدت زمان خاصی
( اصطلاح ) ارزش تلاش و انجام داشتن چیزی
( اصطلاح ) کسی را شاد کردن
( اصطلاح ) هوای کسی یا چیزی را داشتن، برای کسی یا چیزی ایده های مختلف دادن، جواب همه ی سوالات کسی را داشتن.
( اصطلاح ) هرچه فکرش را بکنید
( اصطلاح ) اصول اساسی
( اصطلاح ) بکارتان می آید.
( اصطلاح ) در خانه
( بازرگانی ) مشتری بالقوه یا احتمالی
( اصطلاح ) بعلاوه، ازین گذشته
( اصطلاح ) خراب کردن کاری یا چیزی
( اصطلاح ) به قسمتی از کسی ضربه زدن
( اصطلاح ) متاسفانه همینطوره - بیان موافقت با چیزی با حس ناراحتی
( اصطلاح ) باعث راحتی چیزی یا کسی شدن
( اصطلاح ) بهترین، سالم ترین، معتمد ترین گزینه یا روش برای شما
( اصطلاح ) دانش انجام کاری، پیچ و خم کاری
( اصطلاح ) قصد داشتن، مصمم بودن برای چیزی یا انجام کاری
( اصطلاح ) از ( کسی یا چیزی ) دوری کردن، احتراز کردن. - - > Steer clear of, Stay clear of
( اصطلاح ) وقتی بحثش، حرف پیش میاد، وقتی موضوعش پیش کشیده میشه.
( اصطلاح ) متقاعد شدن، پی بردن به ارزش چیزی یا کسی.
( اصطلاح ) وقتی چیزی کوچک و غیر ضروری را به چیزی اضافه می کنند به آن Nice Touch می گویند. مثل دادن اشانتیون یا اضافه کردن جزیئات به چیزی.
درمان از راه مهربانی و مراقبت
اصطلاحی که اشاره به داستان هدیه اسب تروا دارد.
شروع استفاده از چیزی مثل ایده یا نقشه.
حرفم را باور کن
چرند، چرت و پرت، چخان
چشم های اشک بار
خیلی مهم شمردن، خیلی با اهمیت دانستن