پیشنهادهای افشین حاجی طرخانی (٨٩١)
اصطلاح: آزمون مرغابی نمونه ای از استدلال استقرایی است با این بیان که: �اگر چیزی شبیه اردک به نظر می رسد، مثل اردک شنا می کند و صدای اردک درمی آورد، آ ...
زندگی در درختان، درختی
( اصطلاح ) : سر خوردن یا کشیده شدن پیوسته و به سمت جلوی چیزی https://idioms. thefreedictionary. com/sweep along
( اصطلاح ) : 1 - فرد احمق یا بی شعور 2 - اشاره به حرکت دوپایی و کشیده شدن دستان بر زمین برخی گوریل ها یا میمون ها. https://en. oxforddictionaries. ...
( اصطلاح ) : میانگین یا بخشی از چیزی را درنظر گرفتن. https://dictionary. cambridge. org/dictionary/english/split - the - difference
( اصطلاح ) : 1 - یک فرد باهوش یا پرانرژی 2 - برای طنز: یک فرد احمق https://dictionary. cambridge. org/dictionary/english/bright - spark
بهینه
اصطلاح: تقریباً. https://dictionary. cambridge. org/dictionary/english/or - so
دیرین انسان شناس
طوطی وار
( اصطلاح ) : مستقیماً، صریحاً، بطور جدی، رک و راست، کاملاً. https://idioms. thefreedictionary. com/right out
به درستی
3 معنی دارد: 1 - برای مقایسه اندازه یا درجه یکسان دو چیز: به همان اندازه، مقدار. 2 - تقریباً 3 - ( اصطلاح ) : اگرچه، به رغم، با وجود، با اینکه. h ...
( اصطلاح ) : گشتن به دنبال چیزی ( عموماً اطلاعات مخفی/سری ) . تلاش برای سر درآوردن از چیزی. https://www. merriam - webster. com/dictionary/nose aro ...
( اصطلاح ) : روی موضوع یا مورد یا مشکلی بودن و درصدد رفع آن. مثال: دارم روش کار می کنم. نکته: با عبارت مشابه to be the case اشتباه گرفته نشود. h ...
پی بردن، فهمیدن find out
( اصطلاح ) : مجاز نبودن کسی یا چیزی https://www. collinsdictionary. com/dictionary/english/have - no - business
شگرد
سخت، دشوار برای فهم، نامفهوم، پیچیده، چالش برانگیز https://dictionary. abadis. ir/?lntype=entofa&word=brain - bending
( اصطلاح ) : انجام کاری کاملاً بیهوده و بی هدف. معادل: آب در هاون کوبیدن. عبارت مشابه: spit in the wind https://idioms. thefreedictionary. com/s ...
( اصطلاح ) : طفره روی سخنگو از پیام اصلی، وجود منظور یا معنی مخفی در سخنان کسی ( عموماً جنسی ) پس از گفتن سخنان خود این عبارت را می گوید تا مخاطب را ...
( اصطلاح ) : فردی که معرف یا نماینده سازمان یا گروهی باشد. شاید - پرچمدار - یا - نماینده - لغت مناسبی برایش باشد. https://www. merriam - webster ...
کارامد
( اصطلاح ) : انجام کاری که از نظر جامعه پذیرفتنی نیست. گذشتن از حد، کار نامتعارف. عبور از خط قرمز. https://dictionary. cambridge. org/dictionary/en ...
( اصطلاح ) : be a study in something معنی: نمونه ی بارز https://www. ldoceonline. com/dictionary/be - a - study - in - something
( اصطلاح ) : معادل ناظر و نافذ بودن بر شرایط. داشتن کنترل کامل بر شرایط یا چیزی. https://www. macmillandictionary. com/dictionary/british/pull - th ...
( اصطلاح ) : آماده ی کار شدن چیزی، خصوصاً پس از یک دوره ی غیرفعالی https://idioms. thefreedictionary. com/be in business
با عرض پوزش، برای آن نا آگاه و بی سوادی که ندانسته دیسلاک می کند منبع گذاشتم: 1 - جذب، هضم غدا یا مواد 2 - جلب توجه کسی 3 - کاهش اثر فیزیکی چیزی مثل ...
( اصطلاح ) : خیره شدن مستقیم و طولانی به چشمهای کسی تا اینکه آنها احساس کنندباید سرشان را از شما برگردانند. https://www. collinsdictionary. com/dic ...
( اصطلاح ) : انجام کاری خیلی سریع و بدون اتلاف وقت https://www. ldoceonline. com/dictionary/waste - no - time - in - doing - something
بُرهه. مثال: بُرهه ای از زندگی/aspect of life
( اصطلاح ) : معادل اصطلاح فارسی: همرنگ جماعت شدن. https://idioms. thefreedictionary. com/go along to get along
( اصطلاح ) : سرسخت، بسیار قابل اتکا، بسیار قابل اعتماد، کاملاً بی تغییر، بی شکست یا بی حرکت. https://www. collinsdictionary. com/dictionary/english ...
ساعات استراحت یا خلوت. مثلاً نیمه شب
محوطه
( اصطلاح ) : داشتن یک چیز محبوب یا سودمند برای کسی. https://idioms. thefreedictionary. com/have going for
در امریکای لاتین ( مثلا مکزیک ) : اجنبی، خارجی. ( خطاب به امریکایی ها و انگلیسی ها )
تاریخ سازی ( انجام یک کار بسیار بزرگ و ماندگار در تاریخ )
( اصطلاح ) : هیچ راهی نداره، هیچ امکان نداره.
( اصطلاح ) : تغییر نکردن. معادل: to remain the same
( اصطلاح ) : نادیده گرفتن، رد کردن، پنهان کردن چیزی از دید عموم یا دانشی که مایه ی شرمساری یا ناپسند یا آسیب زننده به شهرت کسی است. https://idioms ...
( اصطلاح ) : داشتن باور شدید به چیزی. https://dictionary. cambridge. org/dictionary/english/wedded - to - something
( اصطلاح ) : تعیین کردن یک مرز ، محدودیت میان . . . https://idioms. thefreedictionary. com/draw a line
بی دلیل
مقررات سخت
( اصطلاح ) : طرد شغلی هر عملی که توانایی یک کارمند برای یافتن یک شغل در رشته خود را محدود یا از بین ببرد. https://financial - dictionary. thefreedic ...
باور یا عقیده عموم . معادل accepted wisdom
در مجموع، در کل، روی هم رفته
( اصطلاح ) : مجذوب شدن، علاقه مند شدن به کسی یا چیزی https://idioms. thefreedictionary. com/take a fancy to
( اصطلاح ) : زیر سوال بردن کسی یا چیزی، باعث نگریسته شدن کسی یا چیزی با شک و تردید https://idioms. thefreedictionary. com/cast doubt