spread the word

انگلیسی به انگلیسی

• spread a rumor, disseminate hearsay

پیشنهاد کاربران

اطلاع رسانی به عموم
خبر دادن به بقیه
I need to spread the word that the meeting is canceled for this afternoon.
من باید کنسل شدن جلسه بعداز ظهر را به بقیه خبر بدم
Marketing entails spreading the word about a business and the products
...
[مشاهده متن کامل]

بازاریابی مستلزم اطلاع رسانی در مورد تجارت و محصولات است

چو انداختن، پخش حرف درست و یا نادرست، شایعه پراکنی
( مثال: چو انداختن که امسال خبری از عیدی نیست )
( مثال: چو بیاندازید که اگه کسی ماشینم رو پیدا کنه، بهش مژدگانی خوبی میدم )

( اصطلاح ) : انتشار اطلاعات خاصی برای مردم.
https://idioms. thefreedictionary. com/spread the word

بپرس