تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

اجباری، الزامی I'm under no mandatory to answer your questions

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

شانه خالی کردن، طفره رفتن، در رفتن از زیر چیزی یا کاری

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

اجبار، الزامی I'm under no obligation to answer any of your questions

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک زن با میل جنسی بیش از حد زنی که تمام طول روز میخواهد در فعالیت های جنسی شرکت کند زنی بسیار شهوتی، زنی حشری همچنین مخفف آن nympho است

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مخفف nymphomaniac یک زن با میل جنسی بیش از حد زنی که تمام طول روز میخواهد در فعالیت های جنسی شرکت کند

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فخر فروشی، خودنمایی، جار زدن، به نمایش گذاشتن، پز دادن، کلاس گذاشتن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترساندن، تشر رفتن، تهدید کردن، قلدری کردن، چشم غره رفتن Threat, intimidate

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

متین، سنگین، محجوب، موقر She's too demure and acts well

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

استارت کاری را زدن، جرقه چیزی را زدن Start, embark, launch

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

خرخون، درس خون Nerd Someone who studies too much

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روستایی، دهاتی، برونشهری

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

بهتر کردن، بهبود بخشیدن، ارتقا Improve, make better I must enrich my life and have better lifestyle!

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

آفرین! خودشه! ادامه بده! همینه! ماشاالله!

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

یه اصطلاحه خوب بخوابی خواب راحت داشته باشی راحت بخوابی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درد، تیر کشیدن My heart feels aching

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

پناهگاه، پناه، جایی که انسان بتواند آنجا بماند و پناه ببرد به آن Shelter A refuge for a homeless A shelter for a homeless

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

- پرورشگاه - مهدکودک

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دو معنی داره: 1_تیرگی، تاریکی، سیاهی Darkness 2_دلتنگی کردن Miss

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

لرزیدن، در حال لرزیدن بر اثر هرچیزی مثل سرما یا ترس!

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

سردرگم، مردد، دودل He's always torn and ain't able to decide right!

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

سرزنش کردن، تشر رفتن، غر زدن، دعوا کردن، توبیخ کردن He accepted her scolding because she always complaining

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دو تا معنی داره - دچار تیک عصبی شدن، چشمم می پره و هی پلک میزنه. - عکس العمل سریع، تند و تیز بودن، فرز بودن ( در گیم و بازی )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منفعت داشتن، سود داشتن، سود بخش بودن What's the benefits of using this app? Is this even profitable ?

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بخشش، بخشیدن، فضل، بزرگی Lying to my face Thought you would've shown a little grace!

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

مشتاقانه، از سر یا روی اشتیاق

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حرومزاده، کثیف، دغل باز، ناپاک Bastard Recently you became too filthy, I don't wanna see you no more!

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

شوخ طبع، لطیفه گو، بامزه، زبون دار

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رفقا، دوستان، بچه ها، داداشیا Guys, folks, homies بیشتر در قدیم این کلمات استفاده میشده و کوچه بازاری است

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

اخم کردن، ناراضی بودن Sulk You even look better when you frown girl!

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

تبعید، تبعید کردن، دور شده a woman and her children journey to find the family's patriarch, who was exiled years before

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

عزاداری کردن ، احساس اندوه کردن، غصه خوردن Look at your face, It wears a thousand sorrows

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دیدار دوباره، بهم رسیدن، دور هم جمع شدن We'll reunite EACH other soon buddy

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پرهیز کردن، خودداری کردن، منع کردن Pilots must abstain from alcohol for 24 hours before flying!

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تاثیر، نفوذ، اثر، تاثیر کردن بر. . . ، تحت تاثیر قرار دادن، تاثیر گذاشتن I'm a bad influence u should ignore me and . . . . .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال زدنی، موثر، عالی، معرکه، مهیج Your interview was so sensational and outstanding, everybody liked it!

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صدای کلفت، صدای خش دار، صدا عمیق و کلفت

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تصمیم گرفتن، تصمیم محکم گرفتن I'm determined to help you with your homeworks!

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

آشتی، آتش بس، صلح I won't take no truce with him!

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیشرفته، حرفه ای، ماهر Professional, expert We employ some of the most advanced aircraft in the world to complete our missions and defend our country.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زشت، نامطلوب، شرم آور، چندش آور These exams are hideous, I can't stand it no more!

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جلف، مسخره، ننر، ضایع، لوس، بی مزه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ممنوع کردن، تحریم کردن، اجازه داده نشده Allow is the opposite of Forbid It's forbidden to touch this photo frame!

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خوشتیپ، خوش لباس I'm definitely out dressed you من قطعا از تو خوشتیپ ترم!

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

محرمانه، مخفیانه، موزیانه، سری، موزی This project is wildly hush hush and important for our company!

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

فازت چیه؟ مشکلت چیه؟ هدفت چیه؟

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ساکت، حرف نزن، سکوت کن، ادامه نده

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستان املای صحیح این کلمه petrichor هست به معنای" بو خاک بعد از باران"

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

outdid سنگ تموم گذاشتن، همه تلاش خود را کردن، زحمت خود را کشیدن You outdid yourself تو سنگ تموم خودتو گذاشتی، تو تلاشتو کردی!

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

پاداش، انعام، دستمزد، کارمزد، جایزه Bonus, tip