پیشنهادهای ali_llj (٣٨٦)
اخم کردن، قیافه در هم داشتن، قیافه ناراحت داشتن Don't pout Don't sulk هردو به معنی اخم نکن
خدایی نکرده، خدا نکنه، زبونم لال، استغفرالله
دل به دریا زدن، خطر را به جان خریدن
اصلا، به هیچ وجه، حرفشم نزن، غیرممکنه Hell no, fck no
برقارو خاموش کن Turn off Turn off the lights
اجباری، الزامی I'm under no mandatory to answer your questions
اجبار، الزامی I'm under no obligation to answer any of your questions
شانه خالی کردن، طفره رفتن، در رفتن از زیر چیزی یا کاری
یک زن با میل جنسی بیش از حد زنی که تمام طول روز میخواهد در فعالیت های جنسی شرکت کند زنی بسیار شهوتی، زنی حشری همچنین مخفف آن nympho است
مخفف nymphomaniac یک زن با میل جنسی بیش از حد زنی که تمام طول روز میخواهد در فعالیت های جنسی شرکت کند
فخر فروشی، خودنمایی، جار زدن، به نمایش گذاشتن، پز دادن، کلاس گذاشتن
ترساندن، تشر رفتن، تهدید کردن، قلدری کردن، چشم غره رفتن Threat, intimidate
متین، سنگین، محجوب، موقر She's too demure and acts well
استارت کاری را زدن، جرقه چیزی را زدن Start, embark, launch
خرخون، درس خون Nerd Someone who studies too much
روستایی، دهاتی، برونشهری
بهتر کردن، بهبود بخشیدن، ارتقا Improve, make better I must enrich my life and have better lifestyle!
آفرین! خودشه! ادامه بده! همینه! ماشاالله!
یه اصطلاحه خوب بخوابی خواب راحت داشته باشی راحت بخوابی
درد، تیر کشیدن My heart feels aching
پناهگاه، پناه، جایی که انسان بتواند آنجا بماند و پناه ببرد به آن Shelter A refuge for a homeless A shelter for a homeless
- پرورشگاه - مهدکودک
دو معنی داره: 1_تیرگی، تاریکی، سیاهی Darkness 2_دلتنگی کردن Miss
لرزیدن، در حال لرزیدن بر اثر هرچیزی مثل سرما یا ترس!
سردرگم، مردد، دودل He's always torn and ain't able to decide right!
سرزنش کردن، تشر رفتن، غر زدن، دعوا کردن، توبیخ کردن He accepted her scolding because she always complaining
دو تا معنی داره - دچار تیک عصبی شدن، چشمم می پره و هی پلک میزنه. - عکس العمل سریع، تند و تیز بودن، فرز بودن ( در گیم و بازی )
منفعت داشتن، سود داشتن، سود بخش بودن What's the benefits of using this app? Is this even profitable ?
بخشش، بخشیدن، فضل، بزرگی Lying to my face Thought you would've shown a little grace!
مشتاقانه، از سر یا روی اشتیاق
حرومزاده، کثیف، دغل باز، ناپاک Bastard Recently you became too filthy, I don't wanna see you no more!
شوخ طبع، لطیفه گو، بامزه، زبون دار
رفقا، دوستان، بچه ها، داداشیا Guys, folks, homies بیشتر در قدیم این کلمات استفاده میشده و کوچه بازاری است
اخم کردن، ناراضی بودن Sulk You even look better when you frown girl!
تبعید، تبعید کردن، دور شده a woman and her children journey to find the family's patriarch, who was exiled years before
دیدار دوباره، بهم رسیدن، دور هم جمع شدن We'll reunite EACH other soon buddy
عزاداری کردن ، احساس اندوه کردن، غصه خوردن Look at your face, It wears a thousand sorrows
پرهیز کردن، خودداری کردن، منع کردن Pilots must abstain from alcohol for 24 hours before flying!
تاثیر، نفوذ، اثر، تاثیر کردن بر. . . ، تحت تاثیر قرار دادن، تاثیر گذاشتن I'm a bad influence u should ignore me and . . . . .
مثال زدنی، موثر، عالی، معرکه، مهیج Your interview was so sensational and outstanding, everybody liked it!
صدای کلفت، صدای خش دار، صدا عمیق و کلفت
تصمیم گرفتن، تصمیم محکم گرفتن I'm determined to help you with your homeworks!
آشتی، آتش بس، صلح I won't take no truce with him!
پیشرفته، حرفه ای، ماهر Professional, expert We employ some of the most advanced aircraft in the world to complete our missions and defend our country.
زشت، نامطلوب، شرم آور، چندش آور These exams are hideous, I can't stand it no more!
جلف، مسخره، ننر، ضایع، لوس، بی مزه
ممنوع کردن، تحریم کردن، اجازه داده نشده Allow is the opposite of Forbid It's forbidden to touch this photo frame!
خوشتیپ، خوش لباس I'm definitely out dressed you من قطعا از تو خوشتیپ ترم!
محرمانه، مخفیانه، موزیانه، سری، موزی This project is wildly hush hush and important for our company!