پیشنهاد‌های دکتر محمدرضا ایوبی صانع (٢,٤٢٧)

بازدید
٤,١٩١
تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

doubt

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

نارسایی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

investigate

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

محدود

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

همزمان با به این جمله توجه کنید: It grew to its height in the early part of the Second Century B. C. , along with the increasing influence of Greek c ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

قطع رابطه کردن، کات کردن به این جمله دقت کنید: and be done with him forever و برای همیشه با او قطع رابطه کند. به نظرم معادل مناسبی است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

رندانه به این جمله توجه کنید: , she might toss his letter in the trash with a pretty laugh ممکن بود نامه هایش را با لبخندی رندانه ( از روی زرنگی ) تو ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

humble bee:زنبور درشت جناب سعدی بزرگوار در گلستان اینگونه فرمودند: زنبور درشت بی مروت را گوی باری چو عسل نمی دهی، نیش مزن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

دست کم گرفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

the feeling of being nervous or embarrassed about meeting and speaking to other people

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

دستپاچه شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

دستپاچگی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

appropriate

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

deserve

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

dust off

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

to remove dust, dirt, etc. from somebody/something

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

revenge

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

انتقام

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

the fact of giving up something important or valuable to you in order to get or do something that seems more important; something that you give up in ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

( old use or literary ) the upper part of the sky به نظرم با وازه heaven به معنای خداوند، برابری می کند؛ این واژه هم مثل واژه اخیر در ادبیات قدیمی به ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

( old use or literary ) the upper part of the sky ر. ک. ethernal به معنی ابدی، جاودانه در مقابل واژه ephemeral به معنای زودگذر و فانی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

to go to somebody/something for help, advice, etc

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

unhappy because you have no friends or people to talk to

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

to allow somebody/something to tell you what to do

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

to move your head or the top half of your body forwards and downwards as a sign of respect or to say hello or goodbye

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

to make cloth, a carpet, a basket, etc. by crossing threads or narrow pieces of material across, over and under each other by hand or on a machine ca ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

people in general تو لفظ خودمون: کوچه بازاری، کف خیابونی به نظرم فرهنگ عامه یا همون folk lore خودمون، منبع عظیمی برای مطالعات حوزه زبان و فرهنگ است. ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

the state or quality of being warm, rather than hot or cold

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

پر و پیمون

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

public announcement

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

give official information

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

مکان

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

محل

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

منجر شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

no longer in existence

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

​ easy

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

​ quick to do

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

​ not causing problems

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

​ useful

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

بروز ندادن، فاش نکردن، - مخصوصاً در مورد افکار، رازها و. . . به این جمله دقت کنید: to keep the object of his affections fully informed of his doings

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

به این جمله دقت کنید: and the provision of such proofs would henceforth be his only concern به نظرم در این جمله بهترین معادل یاequivalence واژه منحصر ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

تجهیز

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

equipment

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

a N Atlantic fish that swims in very large groups and is used for food

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

small bag made of leather, plastic, etc. for carrying coins and often also paper money, cards, etc. , used especially by women

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

something that you want to do or achieve very much

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

کز کردن به این جمله توجه کنید:and they retired to the kitchen با توجه به جو خفه داستان، به نظرم مناسبترین ترجمه و به عبارت علمی تر، equivalence همان ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

a seat with legs but with nothing to support your back or arms

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

the last meal of the day, either a main meal, usually smaller and less formal than dinner, or a snack eaten before you go to bed

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

lull