پیشنهاد‌های دکتر محمدرضا ایوبی صانع (٢,٤٢٧)

بازدید
٤,١٩٣
تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

against

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

به این جمله از کتاب شازده کوچولو توجه کنید: but the entire planet was crammed. . . by the king's magnificent ermine robe اما تمام سیاره با شنل با شک ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

marvellous

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

fascinating

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

marvellous

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

interesting

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

fascinating

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

irritate

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

annoy

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

به این جمله در کتاب Soviet دقت کنید: and squint up at the sun یعنی توی آفتاب، چشماشو ریز ( جمع ) کرده بود. محمدرضا ایوبی صانع

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-١٥

crown

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-١٣

coat

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-١٧

wear

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

cover

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-١٤

mask

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-١٦

conceal

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-١٧

coat

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-١٥

wear

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

cover

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

mask

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

( oxford ) ( of a slope, hill, etc. ) rising or falling quickly, not gradually

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

grave

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

البته معنی نگاهداشتن در حالتی و مانند آن هم به کار می رود، به این جمله از کتاب Soviet دقت کنید: to be mended on his next day off نگاهداشتن در حالت خا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

( oxford ) ( informal ) usually used as an order to tell somebody to stop talking or causing trouble, etc این عبارت فعلی موقعی به کار می رود که کاری ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

استطاعت مالی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

توان خرید

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

exploit

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

behave

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

treat

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

behave

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

treat

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

exploit

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

سراب به توضیحی که در آکسفورد آمده توجه کنید: semblance of something a situation in which something seems to exist although this may not, in fact, be ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

​facet ( of something ) a particular part or aspect of something ( ibid )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

make/become bigger/looser ( oxford )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

to have enough money to be able to buy or do something ( ibid )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

( usually used with can, could or be able to, especially in negative sentences or questions ) ( oxford )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

بیچاره ها!بدبختا! برای بیان نوعی دلسوزی، به این جمله دقت کنین: Poor things, can't even afford a new radio بیچاره ها!حتی نمی تونن یه رادیوی نو بخرن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

پچ پچ کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

ژکیدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

gist

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

( British English ) to repair something that has been damaged or broken so that it can be used again ( oxford )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

تعمیر کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

fix

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

البته ترجمه word for word آن می شود: سطل خاکروبه اما کسی اینجوری نه میگه نه می نویسه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

سطل آشغال

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

recycle bin

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

In Jamaican music, a deejay ( DJ ) is a reggae or dancehall musician who sings and "toasts" to an instrumental riddim Deejays are not to be confused ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-٢٩

grasp

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

مقابله کردن، تذکر:گاه به اشتباه از واژه مقایسه، برای شناسایی شباهت ها و یا تفاوت ها بین دو چیز، استفاده می شود که از لحاظ دستوری صحیح نیست. مثلاً به ...