پیشنهادهای دکتر محمدرضا ایوبی صانع (٢,٤١٨)
صوتی
تصنعی ساختگی
exact
deviation
پیش بینی کننده
an extremely rich person
summarize
گفتاری aural:شنیداری Oral–aural
ironically
obvious
evaporative فرّار مانند الکل، اتر، بنزین و مانند آن.
این است و جز این نیست آن چنان که باید و شاید
risk
exact scrutiny برگ درختان سبز در نظر هوشیار هر ورقش دفتری است معرفت کردگار جناب سعدی بزرگوار
اراده خواست will ز کوشش به هرچیز خواهی رسید به هرچیز خواهی کماهی رسید برو کارگر باش و امّیدوار که از یأس جز مرگ نامد به بار جناب ملک الشعرای بهار
کابینت کابینه یا همان هیأت وزیران سابق که ریاست آن بر عهده نخست وزیر بود که پس از اصلاح قانون اساسی و حذف نخست وزیر به هیأت دولت تغییر نام داد.
fictional
restrict
ancestor
hate hatred نفرت، بیزاری هر روز دل اندر غم تو زارتر است وز من دل بیرحم تو بیزار تر است بگذاشتیم، غم تو نگذاشت مرا حقا که غمت از تو وفادار تر است جناب ...
gift
ubiquity مثل خدای مهربون که همیشه و همه جا حاضر و ناظر است.
rebuilding بازسازی
yes - man
نامزد
house
بایر واژه بویر نیز به همین معناست؛ در واژه کهگیلویه و بویر احمد.
a small tablet of wood or bone used as a token ( in ancient Greece and Rome )
perspective view
emphasize
eternal everlasting
empirical
note
workbench
this word is French in English is Eve در زبان عربی ( فارسی ) حوّا نام مادر همه ما انسانها درود خداوند بر ایشان
محترمانه کلمه پفیوز است که به معنای پپه، پخمه و مانند آن است.
a command for all sailors to be at their proper places Contexts in translating. p. 6
category
پس رفت deep recesses of the mind پس رفت شدید ذهن
Sonata , in music, literally means a piece played as opposed to a Cantata a piece sung https://en. wikipedia. org/wiki/Sonata
it is a brief of popular and a style of music توی ایران خودمون یه موقعی بستنی های معروف و خوشمزه ای داشت
مقصود ای تیر غمت را دل عشاق نشانه مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه جناب شیخ بهایی
بازدارنده در زلف چون کمندش، ای دل مپیچ کآنجا سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت جناب حافظ
rhetorically
violate
غیرمتعارف
hamper
noble در واقع به معنای چیزی یا کسی است که میل یا رغبتی به مشارکت در کاری یا چیزی را ندارد. مثل گازهای گروه 8 شامل هلیم و مانند آن، که به گازهای نجیب ...
به نظرم بی بخار، ممتنع، علی السویه، نخودی و. . . . معادل های خوبیه.
mix up