تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

اسم مستعار، لقب، نام هنری یا نامی که کسی برای خودش انتخاب می کنه، معمولاً غیررسمی. - - - مترادف های moniker: - nickname = لقب - alias = اسم م ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

اسم مستعار، لقب، نام هنری یا نامی که کسی برای خودش انتخاب می کنه، معمولاً غیررسمی. - - - مترادف های moniker: - nickname = لقب - alias = اسم م ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

اسم مستعار، لقب، نام هنری یا نامی که کسی برای خودش انتخاب می کنه، معمولاً غیررسمی. - - - مترادف های moniker: - nickname = لقب - alias = اسم م ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

اسم مستعار، لقب، نام هنری یا نامی که کسی برای خودش انتخاب می کنه، معمولاً غیررسمی. - - - مترادف های moniker: - nickname = لقب - alias = اسم م ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

اسم مستعار، لقب، نام هنری یا نامی که کسی برای خودش انتخاب می کنه، معمولاً غیررسمی. - - - مترادف های moniker: - nickname = لقب - alias = اسم م ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

عبارت persona grata یک اصطلاح رسمی و تخصصی است که از زبان لاتین وارد انگلیسی شده و بیشتر در دیپلماسی و روابط بین الملل استفاده می شود. - - - ### ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

عبارت persona grata یک اصطلاح رسمی و تخصصی است که از زبان لاتین وارد انگلیسی شده و بیشتر در دیپلماسی و روابط بین الملل استفاده می شود. - - - ### ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

عبارت persona grata یک اصطلاح رسمی و تخصصی است که از زبان لاتین وارد انگلیسی شده و بیشتر در دیپلماسی و روابط بین الملل استفاده می شود. - - - ### ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔹 یک تغییر بزرگ، ناگهانی، و معمولاً ناآرام یا ناراحت کننده 🔹 نوعی بی ثباتی یا آشفتگی شدید در وضعیت یا ساختار موجود - - - ## ✅ معادل های فارسی: ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔹 یک تغییر بزرگ، ناگهانی، و معمولاً ناآرام یا ناراحت کننده 🔹 نوعی بی ثباتی یا آشفتگی شدید در وضعیت یا ساختار موجود - - - ## ✅ معادل های فارسی: ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

### �پیچ و خم ها، فراز و نشیب ها، یا پیچیدگی ها� است. بسته به زمینه، می تونه معانی مختلفی بده: - - - ### ✅ کاربردها و معانی: 1. در داستان ها ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

### �پیچ و خم ها، فراز و نشیب ها، یا پیچیدگی ها� است. بسته به زمینه، می تونه معانی مختلفی بده: - - - ### ✅ کاربردها و معانی: 1. در داستان ها ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

### 🔹 play down معنی: کم اهمیت جلوه دادن، کوچک شمردن، بی اهمیت نشان دادن ( کسی یا چیزی را کمتر از واقعیت جلوه دادن ) ### 🔹 play up معنی: بزرگ ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

### 🔹 play down معنی: کم اهمیت جلوه دادن، کوچک شمردن، بی اهمیت نشان دادن ( کسی یا چیزی را کمتر از واقعیت جلوه دادن ) ### 🔹 play up معنی: بزرگ ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

### 🔹 play down معنی: کم اهمیت جلوه دادن، کوچک شمردن، بی اهمیت نشان دادن ( کسی یا چیزی را کمتر از واقعیت جلوه دادن ) ### 🔹 play up معنی: بزرگ ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

### 🔹 معنی اصلی finesse: مهارت یا زیرکی در انجام کاری سخت، بدون ایجاد تنش یا مشکل #### مثال ها: - *She handled the negotiations with great finesse ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

### 1. کم کردن شدت یا کاهش دادن چیزی ( احساسی، فیزیکی یا عملی ) معنی: کم کردن، کاهش دادن، عقب کشیدن، آرام کردن #### مثال ها: - *You need to dial b ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

### 1. کم کردن شدت یا کاهش دادن چیزی ( احساسی، فیزیکی یا عملی ) معنی: کم کردن، کاهش دادن، عقب کشیدن، آرام کردن #### مثال ها: - *You need to dial b ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

### 1. Defy ( فعل - سرپیچی کردن، به چالش کشیدن ) - She chose to defy her parents and follow her own dreams. او تصمیم گرفت از والدینش سرپیچی کند و ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

### 1. Defy ( فعل - سرپیچی کردن، به چالش کشیدن ) - She chose to defy her parents and follow her own dreams. او تصمیم گرفت از والدینش سرپیچی کند و ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

### 1. Defy ( فعل - سرپیچی کردن، به چالش کشیدن ) - She chose to defy her parents and follow her own dreams. او تصمیم گرفت از والدینش سرپیچی کند و ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

### 1. Defy ( فعل - سرپیچی کردن، به چالش کشیدن ) - She chose to defy her parents and follow her own dreams. او تصمیم گرفت از والدینش سرپیچی کند و ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

### 1. Defy ( فعل - سرپیچی کردن، به چالش کشیدن ) - She chose to defy her parents and follow her own dreams. او تصمیم گرفت از والدینش سرپیچی کند و ...

پیشنهاد
٠

### 1. Defy ( فعل - سرپیچی کردن، به چالش کشیدن ) - She chose to defy her parents and follow her own dreams. او تصمیم گرفت از والدینش سرپیچی کند و ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

### 1. Defy ( فعل - سرپیچی کردن، به چالش کشیدن ) - She chose to defy her parents and follow her own dreams. او تصمیم گرفت از والدینش سرپیچی کند و ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

### 1. Defy ( فعل - سرپیچی کردن، به چالش کشیدن ) - She chose to defy her parents and follow her own dreams. او تصمیم گرفت از والدینش سرپیچی کند و ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

### 1. Defy ( فعل - سرپیچی کردن، به چالش کشیدن ) - She chose to defy her parents and follow her own dreams. او تصمیم گرفت از والدینش سرپیچی کند و ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

### 1. Defy ( فعل - سرپیچی کردن، به چالش کشیدن ) - She chose to defy her parents and follow her own dreams. او تصمیم گرفت از والدینش سرپیچی کند و ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

### ریشهٔ اصلی کلمه: کلمه stake از زبان انگلیسی کهن ( Old English ) میاد: "staca" که به معنی *تیرک چوبی، میله یا ستون* بوده. این واژه از زبان های ژ ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
١

### ریشهٔ اصلی کلمه: کلمه stake از زبان انگلیسی کهن ( Old English ) میاد: "staca" که به معنی *تیرک چوبی، میله یا ستون* بوده. این واژه از زبان های ژ ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

### ریشهٔ اصلی کلمه: کلمه stake از زبان انگلیسی کهن ( Old English ) میاد: "staca" که به معنی *تیرک چوبی، میله یا ستون* بوده. این واژه از زبان های ژ ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

شیفته شدن، عاشق شدن، دل باخته بودن گاهی هم به معنی گرفتار یا دچار چیزی شدن ( مثلاً درد یا غم شدید ) کلمه ی smitten در واقع شکل گذشته ی فعل smite ه ...

پیشنهاد
٠

get off : شروع کردن - آغاز مسابقه یا هر کاری **"شروع بدی داشتن"** یا **"از اول رابطه یا کار رو با مشکل یا سو ءتفاهم شروع کردن"** این اصطلاح از د ...

پیشنهاد
٠

get off : شروع کردن - آغاز مسابقه یا هر کاری **"شروع بدی داشتن"** یا **"از اول رابطه یا کار رو با مشکل یا سو ءتفاهم شروع کردن"** این اصطلاح از د ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

### 📌 "on par with" / "en par with" – meaning: English: To be equal in quality, value, or level to someone or something else. فارسی: par : براب ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

### 📌 "on par with" / "en par with" – meaning: English: To be equal in quality, value, or level to someone or something else. فارسی: یعنی در حد ...

پیشنهاد
٠

### ریشه شناسی ( ریشه ی واژه ) : از زبان لاتین: candelabrum ← از *candēla* به معنی �شمع� ### معنی: یک پایه ی شمع دان با چند شاخه که برای نگه داشت ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

### ریشه شناسی ( ریشه ی واژه ) : از زبان لاتین: candelabrum ← از *candēla* به معنی �شمع� ### معنی: یک پایه ی شمع دان با چند شاخه که برای نگه داشت ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

### ریشه شناسی ( ریشه ی واژه ) : از زبان لاتین: candelabrum ← از *candēla* به معنی �شمع� ### معنی: یک پایه ی شمع دان با چند شاخه که برای نگه داشت ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

### 1. فهمیدن / درک کردن چیزی ( در مغز جا افتادن ) > وقتی چیزی رو بالاخره می فهمی یا یاد می گیری. - 🔹 English: *It finally got into his head th ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

a collect of memorable things : یادگاری ها، یا اشیای خاطره انگیز، چیزهایی که برای یادآوری افراد یا رویدادها نگه داشته می شوند. memorabilis , - ia ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

### 📌 معنی کلی: "Up to speed" یعنی: ➤ آگاه یا به روز بودن نسبت به اطلاعات، مهارت ها یا وضعیت فعلی یک موضوع - - - ### 📍 ترجمه فارسی: - به روز ...

پیشنهاد
٠

taste: سلیقه ### 🥂 شامپاین به عنوان استعاره در فرهنگ غربی نماد چیست؟ 1. موفقیت بزرگ یا پیروزی - چون شامپاین معمولاً در جشن ها و مراسم موفقیت ( ...

پیشنهاد
٠

### 🥂 شامپاین به عنوان استعاره در فرهنگ غربی نماد چیست؟ 1. موفقیت بزرگ یا پیروزی - چون شامپاین معمولاً در جشن ها و مراسم موفقیت ( مثل بردن جایزه، ...

پیشنهاد
٠

### 🥂 شامپاین به عنوان استعاره در فرهنگ غربی نماد چیست؟ 1. موفقیت بزرگ یا پیروزی - چون شامپاین معمولاً در جشن ها و مراسم موفقیت ( مثل بردن جایزه، ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

### 🥂 شامپاین به عنوان استعاره در فرهنگ غربی نماد چیست؟ 1. موفقیت بزرگ یا پیروزی - چون شامپاین معمولاً در جشن ها و مراسم موفقیت ( مثل بردن جایزه، ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

واژه "pocketbook" در زبان انگلیسی به معنای کیف پول است، اما معنی این ترکیب به طور دقیق تر به این شکل است که در ابتدا در زبان انگلیسی "pocketbook" به ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

### **۱. معنی واقعی ( جغرافیایی ) :** **حوزه آبریز** منطقه ای از زمین که آب باران یا برف ذوب شده از آن جمع شده و به یک رودخانه، دریاچه یا دریا می ر ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

هم معنی حوزه آبریز ( معنای اصلی ) ، و هم نقطه عطف یا لحظه سرنوشت ساز ( معنای استعاری ) . ### ۱. معنای اصلی: حوزه آبریز ( Geographical meaning ) ر ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

هم معنی حوزه آبریز ( معنای اصلی ) ، و هم نقطه عطف یا لحظه سرنوشت ساز ( معنای استعاری ) . ### ۱. معنای اصلی: حوزه آبریز ( Geographical meaning ) ر ...