تاریخ
٤ ساعت پیش
پیشنهاد

ambly : ضعیف - کند - مبهم opia : چشم amblyoscope : دستگاه درمان تنبلی چشم

تاریخ
٤ ساعت پیش
پیشنهاد

lazy eye

تاریخ
٥ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

ad, alter, ate, ed

تاریخ
٥ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

شیری که با آب رقیق شده - شیر تقلبی

تاریخ
٥ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

ad, alter, ate

تاریخ
٥ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

un, ad, alter, ate, ed

تاریخ
٥ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

Here are 10 common English sentences using different collocations of "see past" along with their Persian translations : - - - 1. See past someo ...

تاریخ
٥ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

"Siphoning" ( سیفون کردن / مکش با لوله ) به فرآیند انتقال مایع از یک ظرف به ظرف دیگر با استفاده از لوله و ایجاد خلاء جزئی گفته می شود.

تاریخ
٥ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

( سیفون کردن / مکش با لوله ) به فرآیند انتقال مایع از یک ظرف به ظرف دیگر با استفاده از لوله و ایجاد خلاء جزئی گفته می شود.

تاریخ
٦ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

( شراب جعبه ای / شراب باکسی ) نوعی شراب است که در بسته های پلاستیکی یا مقوایی به جای بطری شیشه ای عرضه می شود.

تاریخ
٩ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

کلمه "billowy" در فارسی به معنی "پف دار"، "مواج"، یا "انبوه و پرحجم ( مانند ابر یا دود ) " است. مثال ها: "Billowy clouds" → "ابرهای پف دار" یا "اب ...

تاریخ
٩ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

don't fiddle with your tie! با کراوات خودت ور نرو!

تاریخ
١٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

Here are 10 common sentences using different collocations of "shatter" in English with their Persian translations : - - - 1. Shatter a window ...

تاریخ
١٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

Here are 10 common sentences using different collocations of "shatter" in English with their Persian translations : - - - 1. Shatter a window ...

تاریخ
١٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

Here are 10 common sentences using different collocations of "shatter" in English with their Persian translations : - - - 1. Shatter a window ...

تاریخ
١٠ ساعت پیش
پیشنهاد
١

از کسی تعریف کردن از کسی خوب گفتن

تاریخ
١٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

جناب angel ✅ "Family man" ( مرد خانوادگی ) ✅ "Breadwinner" ( نان آور خانواده ) ✅ "Hardworking man" ( مرد سختکوش ) ✅ "Provider" ( تأمین کننده معاش ...

تاریخ
١٨ ساعت پیش
پیشنهاد
١

عکس آب چلان لباس و تی زمین شویی

تاریخ
١٨ ساعت پیش
پیشنهاد
١

( شخص یا دستگاه که می چلاند ) آب چلان عکس دوم mop wringer است که تی زمین شویی را آبگیری می کند

تاریخ
١٨ ساعت پیش
پیشنهاد
١

dis, infect, ant infect : عفونی کردن - آلوده کردن

تاریخ
١٨ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

1. Business/Finance Nexus English: "Singapore is a global nexus of trade and finance. " Persian: "سنگاپور یک کانون جهانی تجارت و مالی است. " 2. ...

تاریخ
١٨ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

amblyopia : تنبلی چشم

تاریخ
١٨ ساعت پیش
پیشنهاد
١

scrub, woman scrub : تمیزکاری - تمیز کردن

تاریخ
١٩ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

بقول دوستان : ۱ - استیک تی بن ۲ - حادثه تی بن - کوبیدن جلو ماشین به پهلوی ماشین دیگر

تاریخ
١٩ ساعت پیش
پیشنهاد
١

حساب کسی را رسیدن - کسی را خلاص کردن

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

winter squash :کدو حلوایی summer squash : کدو سبز خورشی - کدو زرد The term "summer squash" refers to a variety of tender, fast - growing squashes ...

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
١

کدو سبز خورشی - کدو زرد winter squash :کدو حلوایی The term "summer squash" refers to a variety of tender, fast - growing squashes harvested in th ...

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
١

1. "We should hold off making a decision until we have more information. " - Persian: بهتر است تصمیم گیری را به تعویق بیندازیم تا اطلاعات بیشتری دا ...

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
١

The word "ocular" comes from the Latin root "ocul - ", meaning "eye. " Breakdown of "Ocular": - Root: "ocul - " ( Latin for "eye" ) - Suffix: ...

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

The word "ocular" comes from the Latin root "ocul - ", meaning "eye. " Breakdown of "Ocular": - Root: "ocul - " ( Latin for "eye" ) - Suffix: ...

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

The word "ocular" comes from the Latin root "ocul - ", meaning "eye. " Breakdown of "Ocular": - Root: "ocul - " ( Latin for "eye" ) - Suffix: ...

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

The word "ocular" comes from the Latin root "ocul - ", meaning "eye. " Breakdown of "Ocular": - Root: "ocul - " ( Latin for "eye" ) - Suffix: ...

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

The word "ocular" comes from the Latin root "ocul - ", meaning "eye. " Breakdown of "Ocular": - Root: "ocul - " ( Latin for "eye" ) - Suffix: ...

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

The word "ocular" comes from the Latin root "ocul - ", meaning "eye. " Breakdown of "Ocular": - Root: "ocul - " ( Latin for "eye" ) - Suffix: ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

hairstyle in which the hair is combed high above forehead بقول دوستمون فکل کردن مو

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد

a hairstyle where hair is combed straight back, away from the forehead, and often treated with a product to make it smooth and shiny. This style is a ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
١

lip : ( خودمانی ) سخن بی ادبانه، درشتی، زبان درازی don't give me lip : بی ادبی نکن - گستاخی نکن

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
١

تلفظ : کُوام

پیشنهاد
١

EN: He’s not like his brothers—he’s cut from a different cloth. FA: او مثل برادرانش نیست—از یه جنس دیگه است. EN: She doesn’t follow trends; she’s ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
١

زنان - کارتها

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
١

جن - موجود خیالی به شکل پیرمرد ریش دراز که جای طلای نهفته را به هرکسی که بتواند او را بگیرد نشان می دهد

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
١

Here are 10 common English sentences using "whacked off" in different contexts, along with their Persian ( Farsi ) translations: 1. Masturbated ( ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
١

عبارت "fraught relationship" به یک رابطهٔ پرتنش، پیچیده و آکنده از مشکلات اشاره دارد که معمولاً با استرس، تعارض یا احساسات منفی همراه است. در فارسی ب ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
١

از داخل با چرخش و یا کلید انداختن باز می شود . از خارج فقط با کلید انداختن . با دستگیره باز نمی شود .

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

Here are 10 common English sentences using different collocations of "heckle" ( to interrupt or harass a speaker/performer with aggressive comments ) ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

✅ فعل ( verb ) : sever. : قطع کردن - جدا کردن ✅️ اسم ( noun ) : severance :جدایی - حق سنوات ✅️ صفت ( adjective ) : severable - قطع کردنی - جدا شدنی ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

✅ فعل ( verb ) : sever. : قطع کردن - جدا کردن ✅️ اسم ( noun ) : severance :جدایی - حق سنوات ✅️ صفت ( adjective ) : severable - قطع کردنی - جدا شدنی ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

✅ فعل ( verb ) : sever. : قطع کردن - جدا کردن ✅️ اسم ( noun ) : severance :جدایی - حق سنوات ✅️ صفت ( adjective ) : severable - قطع کردنی - جدا شدنی ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

Here are 10 common English sentences using different collocations of "vitriol" ( meaning harsh criticism or sulfuric acid in older contexts ) - - - ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

معنی: چیدن پشم گوسفند و غیره، ماشین برش، چیدن مو، اسباب برش قیچی، چیدن پشم گوسفند و غیره، بریدن، شکاف دادن، قیچی کردن معانی دیگر: ( پشم گوسفند و غیره ...