تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

1. Not by a long shot ( اصلاً / به هیچ وجه / هرگز ) EN: "Is he the best player on the team?" FA: "آیا او بهترین بازیکن تیم است؟" EN: "Not by a long ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

1. Not by a long shot ( اصلاً / به هیچ وجه / هرگز ) EN: "Is he the best player on the team?" FA: "آیا او بهترین بازیکن تیم است؟" EN: "Not by a long ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دلیل معنی دادن "long shot" به "شانس کم/کار نامحتمل" از نظر تاریخی و فرهنگی: ۱. ریشه در تیراندازی ( قرن ۱۸ - ۱۹ ) : - در گذشته، "long shot" به تی ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

دلیل معنی دادن "long shot" به "شانس کم/کار نامحتمل" از نظر تاریخی و فرهنگی: ۱. ریشه در تیراندازی ( قرن ۱۸ - ۱۹ ) : - در گذشته، "long shot" به تی ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

لطفا با casket : تابوت اشتباه نشه

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

لطفا با gasket : واشر - آب بند اشتباه نشه

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Here’s a comprehensive list of common collocations with "wield" - - - 1. Wield Power ( اعمال قدرت کردن / قدرت داشتن ) - "The dictator wielded ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Here’s a comprehensive list of common collocations with "wield" - - - 1. Wield Power ( اعمال قدرت کردن / قدرت داشتن ) - "The dictator wielded ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Here’s a comprehensive list of common collocations with "wield" - - - 1. Wield Power ( اعمال قدرت کردن / قدرت داشتن ) - "The dictator wielded ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Here’s a comprehensive list of common collocations with "wield" - - - 1. Wield Power ( اعمال قدرت کردن / قدرت داشتن ) - "The dictator wielded ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Here’s a comprehensive list of common collocations with "wield" - - - 1. Wield Power ( اعمال قدرت کردن / قدرت داشتن ) - "The dictator wielded ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Here’s a comprehensive list of common collocations with "wield" - - - 1. Wield Power ( اعمال قدرت کردن / قدرت داشتن ) - "The dictator wielded ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Here’s a comprehensive list of common collocations with "wield" - - - 1. Wield Power ( اعمال قدرت کردن / قدرت داشتن ) - "The dictator wielded ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Here’s a comprehensive list of common collocations with "wield" - - - 1. Wield Power ( اعمال قدرت کردن / قدرت داشتن ) - "The dictator wielded ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Here’s a comprehensive list of common collocations with "wield" - - - 1. Wield Power ( اعمال قدرت کردن / قدرت داشتن ) - "The dictator wielded ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تخم مرغ همزن دستی - برقی محصول تجاری تخم مرغ مایع پردازش شده ( همزده ) - تخم مرغ همزده آماده

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تخم مرغ همزن دستی - برقی محصول تجاری تخم مرغ مایع پردازش شده ( همزده ) - تخم مرغ همزده آماده

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

پنیر کلبه ای ( خانگی ) - پنیر دلمه شده - پنیر کم چرب دانه دار ( با توجه به بافت آن )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

"Ask so and so to help you. " "از فلانی بخواه بهت کمک کند. " "So and so said it was a good idea. " "فلانی گفت ایده خوبی است. " "I heard so and so g ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

"Ask so and so to help you. " "از فلانی بخواه بهت کمک کند. " "So and so said it was a good idea. " "فلانی گفت ایده خوبی است. " "I heard so and so g ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Prefix: "Con - " ( Latin, meaning "together, thoroughly, with" ) Similar to "connect, " "construct, " "consolidate. " Root: "Sacr - " ( from Latin ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Prefix: "De - " ( Latin, meaning "remove, reverse, or undo" ) Root: "Sacr - " ( from Latin "sacer", meaning "sacred" ) Suffix: " - ate" ( verb - ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

torrid zone : منطقه حاره

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

انسه محترم ، من موسی نیستم . شما دچار اشتباه شده اید .

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

easter egg hunt : بازی یافتن تخم مرغ های پنهان کرده شده "We organized an Easter egg hunt for the kids in the garden. " "برای بچه ها در باغ یک باز ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

easter egg hunt : بازی یافتن تخم مرغ های پنهان کرده شده "We organized an Easter egg hunt for the kids in the garden. " "برای بچه ها در باغ یک باز ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آیفون صوتی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آیفون تصویری

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آیفون صوتی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آیفون تصویری

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

audio door phone : audio intercom : آیفون صوتی video door phone : video intercom : آیفون تصویری Door entry system ( general term for both types ) ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "nodding off" به حالت چرت زدن یا خواب آلودگی شدید اشاره دارد، معمولاً وقتی کسی به طور ناخواسته در حالتی نشسته ( مثل سر کلاس، پشت فرمان، یا هنگا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "nodding off" به حالت چرت زدن یا خواب آلودگی شدید اشاره دارد، معمولاً وقتی کسی به طور ناخواسته در حالتی نشسته ( مثل سر کلاس، پشت فرمان، یا هنگا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

سرهم بندی شده ( بدون ظرافت یا برنامه ریزی دقیق ) . دست وپا شکسته ( با راه حل های موقت و غیرحرفه ای ) . کلیشه ای و تکراری ( مثل جوک های بی مزه یا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

1. Airtight Container ( ظرف دربسته/هواگیری شده ) English: "Store the cookies in an airtight container to keep them fresh. " Persian: "کلوچه ها را د ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

1. "He comes across like a know - it - all. " Persian: او طوری رفتار می کند که انگار همه چیز را می داند. 2. "She came across like she didn’t care. ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

batter : مکرر ضربه زدن ram : فرو بردن، کوبیدن battering ram : قلعه شکن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مخفف intelligence : ( گرداوری اطلاعات معمولا به طور سری ) خبرگیری ( سری ) ، آگهگیری، اداره ی اطلاعات ( و جاسوسی ) ، اداره ی آگهگیری، جاسوسان، ماموران ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بصورت مخفف intel هم می آید به معنی : ( گرداوری اطلاعات معمولا به طور سری ) خبرگیری ( سری ) ، آگهگیری، اداره ی اطلاعات ( و جاسوسی ) ، اداره ی آگهگیری، ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عدرخواهی می کنم . لگد می زند

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

از ورزش های رزمی که فرد بالا می پرد و با چرخش یک مشت می زند

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مراجعه به microbrew

پیشنهاد
٠

steam : بخار roll : غلت زدن - چرخیدن steamroll : با غلتک بخار جاده صاف کردن - له و لورده کردن - سرکوب کردن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

steam : بخار roll : غلت زدن - چرخیدن steamroll : با غلتک بخار جاده صاف کردن - له و لورده کردن - سرکوب کردن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

steam : بخار roll : غلت زدن - چرخیدن steamroll : با غلتک بخار جاده صاف کردن - له و لورده کردن - سرکوب کردن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

steam : بخار roll : غلت زدن - چرخیدن steamroll : با غلتک بخار جاده صاف کردن - له و لورده کردن - سرکوب کردن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

�آبجوسازی کوچک� یا �آبجوسازی محلی/صنعتی کوچک مقیاس� توضیح: به کارخانه های آبجوسازی مستقل که در مقیاس محدود و معمولاً با روش های سنتی تر فعالیت می کن ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کسی که از یه میخونه به میخونه دیگه میره

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

stark - raving : کاملا دیوانه - - - 1. Raving Mad ( کاملاً دیوانه / به شدت عصبانی ) - English: "He was stark raving mad after the argument. " ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

a short, thick, highly seasoned sausage that is shaped like a frankfurter. : کالباس پر ادویه