پیشنهادهای Learner (٥,٤٨١)
1. Not by a long shot ( اصلاً / به هیچ وجه / هرگز ) EN: "Is he the best player on the team?" FA: "آیا او بهترین بازیکن تیم است؟" EN: "Not by a long ...
1. Not by a long shot ( اصلاً / به هیچ وجه / هرگز ) EN: "Is he the best player on the team?" FA: "آیا او بهترین بازیکن تیم است؟" EN: "Not by a long ...
دلیل معنی دادن "long shot" به "شانس کم/کار نامحتمل" از نظر تاریخی و فرهنگی: ۱. ریشه در تیراندازی ( قرن ۱۸ - ۱۹ ) : - در گذشته، "long shot" به تی ...
دلیل معنی دادن "long shot" به "شانس کم/کار نامحتمل" از نظر تاریخی و فرهنگی: ۱. ریشه در تیراندازی ( قرن ۱۸ - ۱۹ ) : - در گذشته، "long shot" به تی ...
لطفا با casket : تابوت اشتباه نشه
لطفا با gasket : واشر - آب بند اشتباه نشه
Here’s a comprehensive list of common collocations with "wield" - - - 1. Wield Power ( اعمال قدرت کردن / قدرت داشتن ) - "The dictator wielded ...
Here’s a comprehensive list of common collocations with "wield" - - - 1. Wield Power ( اعمال قدرت کردن / قدرت داشتن ) - "The dictator wielded ...
Here’s a comprehensive list of common collocations with "wield" - - - 1. Wield Power ( اعمال قدرت کردن / قدرت داشتن ) - "The dictator wielded ...
Here’s a comprehensive list of common collocations with "wield" - - - 1. Wield Power ( اعمال قدرت کردن / قدرت داشتن ) - "The dictator wielded ...
Here’s a comprehensive list of common collocations with "wield" - - - 1. Wield Power ( اعمال قدرت کردن / قدرت داشتن ) - "The dictator wielded ...
Here’s a comprehensive list of common collocations with "wield" - - - 1. Wield Power ( اعمال قدرت کردن / قدرت داشتن ) - "The dictator wielded ...
Here’s a comprehensive list of common collocations with "wield" - - - 1. Wield Power ( اعمال قدرت کردن / قدرت داشتن ) - "The dictator wielded ...
Here’s a comprehensive list of common collocations with "wield" - - - 1. Wield Power ( اعمال قدرت کردن / قدرت داشتن ) - "The dictator wielded ...
Here’s a comprehensive list of common collocations with "wield" - - - 1. Wield Power ( اعمال قدرت کردن / قدرت داشتن ) - "The dictator wielded ...
تخم مرغ همزن دستی - برقی محصول تجاری تخم مرغ مایع پردازش شده ( همزده ) - تخم مرغ همزده آماده
تخم مرغ همزن دستی - برقی محصول تجاری تخم مرغ مایع پردازش شده ( همزده ) - تخم مرغ همزده آماده
پنیر کلبه ای ( خانگی ) - پنیر دلمه شده - پنیر کم چرب دانه دار ( با توجه به بافت آن )
"Ask so and so to help you. " "از فلانی بخواه بهت کمک کند. " "So and so said it was a good idea. " "فلانی گفت ایده خوبی است. " "I heard so and so g ...
"Ask so and so to help you. " "از فلانی بخواه بهت کمک کند. " "So and so said it was a good idea. " "فلانی گفت ایده خوبی است. " "I heard so and so g ...
Prefix: "Con - " ( Latin, meaning "together, thoroughly, with" ) Similar to "connect, " "construct, " "consolidate. " Root: "Sacr - " ( from Latin ...
Prefix: "De - " ( Latin, meaning "remove, reverse, or undo" ) Root: "Sacr - " ( from Latin "sacer", meaning "sacred" ) Suffix: " - ate" ( verb - ...
torrid zone : منطقه حاره
انسه محترم ، من موسی نیستم . شما دچار اشتباه شده اید .
easter egg hunt : بازی یافتن تخم مرغ های پنهان کرده شده "We organized an Easter egg hunt for the kids in the garden. " "برای بچه ها در باغ یک باز ...
easter egg hunt : بازی یافتن تخم مرغ های پنهان کرده شده "We organized an Easter egg hunt for the kids in the garden. " "برای بچه ها در باغ یک باز ...
آیفون صوتی
آیفون تصویری
آیفون صوتی
آیفون تصویری
audio door phone : audio intercom : آیفون صوتی video door phone : video intercom : آیفون تصویری Door entry system ( general term for both types ) ...
عبارت "nodding off" به حالت چرت زدن یا خواب آلودگی شدید اشاره دارد، معمولاً وقتی کسی به طور ناخواسته در حالتی نشسته ( مثل سر کلاس، پشت فرمان، یا هنگا ...
عبارت "nodding off" به حالت چرت زدن یا خواب آلودگی شدید اشاره دارد، معمولاً وقتی کسی به طور ناخواسته در حالتی نشسته ( مثل سر کلاس، پشت فرمان، یا هنگا ...
سرهم بندی شده ( بدون ظرافت یا برنامه ریزی دقیق ) . دست وپا شکسته ( با راه حل های موقت و غیرحرفه ای ) . کلیشه ای و تکراری ( مثل جوک های بی مزه یا ...
1. Airtight Container ( ظرف دربسته/هواگیری شده ) English: "Store the cookies in an airtight container to keep them fresh. " Persian: "کلوچه ها را د ...
1. "He comes across like a know - it - all. " Persian: او طوری رفتار می کند که انگار همه چیز را می داند. 2. "She came across like she didn’t care. ...
batter : مکرر ضربه زدن ram : فرو بردن، کوبیدن battering ram : قلعه شکن
مخفف intelligence : ( گرداوری اطلاعات معمولا به طور سری ) خبرگیری ( سری ) ، آگهگیری، اداره ی اطلاعات ( و جاسوسی ) ، اداره ی آگهگیری، جاسوسان، ماموران ...
بصورت مخفف intel هم می آید به معنی : ( گرداوری اطلاعات معمولا به طور سری ) خبرگیری ( سری ) ، آگهگیری، اداره ی اطلاعات ( و جاسوسی ) ، اداره ی آگهگیری، ...
عدرخواهی می کنم . لگد می زند
از ورزش های رزمی که فرد بالا می پرد و با چرخش یک مشت می زند
مراجعه به microbrew
steam : بخار roll : غلت زدن - چرخیدن steamroll : با غلتک بخار جاده صاف کردن - له و لورده کردن - سرکوب کردن
steam : بخار roll : غلت زدن - چرخیدن steamroll : با غلتک بخار جاده صاف کردن - له و لورده کردن - سرکوب کردن
steam : بخار roll : غلت زدن - چرخیدن steamroll : با غلتک بخار جاده صاف کردن - له و لورده کردن - سرکوب کردن
steam : بخار roll : غلت زدن - چرخیدن steamroll : با غلتک بخار جاده صاف کردن - له و لورده کردن - سرکوب کردن
�آبجوسازی کوچک� یا �آبجوسازی محلی/صنعتی کوچک مقیاس� توضیح: به کارخانه های آبجوسازی مستقل که در مقیاس محدود و معمولاً با روش های سنتی تر فعالیت می کن ...
کسی که از یه میخونه به میخونه دیگه میره
stark - raving : کاملا دیوانه - - - 1. Raving Mad ( کاملاً دیوانه / به شدت عصبانی ) - English: "He was stark raving mad after the argument. " ...
a short, thick, highly seasoned sausage that is shaped like a frankfurter. : کالباس پر ادویه