تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

I'm sorry i'm late. I was virtually at the bus when it left without me. I virtually cried when i realised i'd left my headphones at home. Bbc lear ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

معنی آن تقریبا است . در کامپیوتر به علت اینکه موضوع مجازی، اینقدر به واقعیت نزدیکه که انگار تقریبا واقعیه می گوییم معنی مجازی میده .

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

You can use it to describe something that is the original of its type or the first of a group or series of things. For example, “The novel was the fi ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

An attack or criticism رگبار آتش - رگبار انتقاد

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

The more mass it has or the faster it's moving, the greater its momentum. Momentum equals mass times velocity and is represented by the equation: Mom ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Baby tooth

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Baby tooth Milk tooth

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وقتی چیزی را در قفسه می گذاریم فعلا استفاده نمی کنیم و استفاده از آن را به بعد موکول می کنیم . کنار گذاشتن - به بعد موکول کردن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Spur : ریشه کلمه از اسب دوانی آمده : خار فلزی ، پشت پاشنه کفش اسب سواران، بوده که برای تشویق اسب به دویدن به پهلوی اسب فرو می کرده اند .

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نکته تلفظی :/ˈspaɪki/ : اسپایکی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Like no - one else : تک رو - مستقل - فردی که در تفکر و عمل مستقل از دیگران است . کسی که ساز خودش را می زنه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

Run rife : uncontrolled The kids ran rife at the party . they were out of control

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Insect repellent : حشره کش

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Spiky skin : پوست تیغ تیغی Some animals have spiky skin that repels predators Spiky hair : موی سیخ سیخی Her short spiky hair is damp with sweat. م ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اصل آن nerve racking است و به این شکل هم نوشته می شود . rack به معنی شکنجه و عذاب است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

املا صحیح nerve wracking است که از nerve racking گرفته شده است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لطفا با workout :ورزش کردن اشتباه نشه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

National assembly : مجلس شورای ملی - پارلمان

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Deal : تقسیم کردن - پخش کردن - در پاسور تقسیم کردن کارتها بین بازیکنان Blow : ضربت Deal a blow : معنی تحت الفظی : پخش کردن ضربه ضربت زدن - صدمه ز ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

موجودی که بخشی انسان و بخشی ماشینی است و فعلا فقط در فیلم ها وجود دارد نه دنیای واقعی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Bs jobs : کارهای مزخزف

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Very confused : گیج و مبهوت

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

این اصطلاح از ملوانان به جای مانده . A rope that is slack means the rope is loose . it's not tight . به معنی جور کسی را کشیدن News review bbc lea ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Flammable = inflammable : قابل اشتعال

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Productive : producing a lot of something

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Farewell party : مهمانی خداحافظی Farewell speech : سخنرانی خداحافظی Farewell game : بازی نهائی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Spread out of control بشدت منتشر شدن - بشدت پخش شدن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

املا صحیحShame on you

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به کسی که زرنگ و حقه باز و کَلَکِه ، رو دست زدن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Landslide victory : پیروزی انتخاباتی یا موفقیت ورزشی که بقیه رقبا مثل اتفاقی که در رانش زمین میفته ، مدفون می شوند و کنایه از برتری فوق العاده زیاده

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Landslide means very huge victory not landside

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طپش قلب

پیشنهاد
٠

Play into someone's hand : به نفع طرف مقابل کار کردن Right برای تاکید بیشتر

پیشنهاد
٠

Hand : در پاسور بازی دسته کارت هر بازیکن به نفع طرف مقابل بازی کردن در مخاصمه و جنگ استفاده میشه و یعنی آب به آسیاب دشمن ریختن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

In a difficult position

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بعد از گذشت زمانی طولانی تر از آنچه پیش بینی شده زنده ماندن ، ولی در نهایت مردن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بعد از گذشت زمانی طولانی تر از آنچه پیش بینی شده زنده ماندن ، ولی در نهایت مردن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قاچاقی زنده بودن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Antonym : indoctrination : تلقین

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Synonym : prennial: چند ساله - همیشگی - دائمی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

Strong rejection Backlash

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Sound the alarm زنگ خطر را بصدا در آوردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

Trivial : بی اهمیت - جزئی Non - trivial : مهم - با اهمیت It's not technically a very non - trivial thing . از نظر تکنیکی این مسئله خیلی مهمی نیست

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

Both sides seem adamant دو طرف سمج و یک دنده اند ( کوتاه نمی آیند )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

A task in which requires extreme skill and precision to do successfully

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Three toed sloths move so slowly that algae grows on their coats اینقدر کُند حرکت می کنند که جلبک روی پوستشون رشد می کند

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تنبل سه انگشتی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لطفا با illicit : قاچاق - ممنوعه اشتباه نشه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

اتاق عمل هم معنی میده

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Fair : خوب Middling : متوسط Fair to middling : نسبتا خوب