assonance

/ˈæsənəns//ˈæsənəns/

معنی: هم صدایی، شباهت صدا، قافیهء وزنی یا صدایی
معانی دیگر: (آواشناسی) همگونی واکه ای، توازن، هماوایی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: assonant (adj.)
(1) تعریف: similarity in sounds, esp. vowel sounds.

(2) تعریف: in poetry, use of the same vowel sounds in the accented syllables but with different consonants, as in "deep" and "feet".

جمله های نمونه

1. There is a recurrence of the e-a assonance at the ends of lines, but in no definable pattern.
[ترجمه گوگل]تکرار e-a در انتهای خطوط وجود دارد، اما در هیچ الگوی قابل تعریفی وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]عود ای e - a در انتهای خطوط وجود دارد، اما در هیچ الگوی قابل تعریف مشخصی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Are there any phonological patterns of rhyme, alliteration, assonance, etc?
[ترجمه گوگل]آیا الگوهای واجی قافیه، همخوانی، همخوانی و غیره وجود دارد؟
[ترجمه ترگمان]آیا هیچ الگوی آوایی قافیه، alliteration، assonance و غیره وجود دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Dickinson's broken meter, unusual rhythmic patterns, and assonance struck even respected critics of the time as sloppy and inept.
[ترجمه گوگل]متر شکسته، الگوهای ریتمیک غیرمعمول و همخوانی دیکینسون حتی منتقدان محترم آن زمان را درهم و برهم و ناکارآمد می‌نمود
[ترجمه ترگمان]meter broken's، الگوهای حرکتی unusual غیرمعمول، و assonance حتی منتقدان مورد احترام زمان را نامنظم و نالایق نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In the 15 phonological figures, assonance, alliteration, rhyme and others, are directly responsible for its poetical tendency.
[ترجمه گوگل]در 15 شکل واجی، همخوانی، همسانی، قافیه و غیره، مستقیماً مسئول گرایش شعری آن هستند
[ترجمه ترگمان]در ۱۵ چهره آوایی، assonance، alliteration، قافیه و دیگران، مستقیما مسئول گرایش شاعرانه آن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Alliteration and assonance is not only a language phenomenon, but also an artistic one in poems.
[ترجمه گوگل]همخوانی و همخوانی نه تنها یک پدیده زبانی است، بلکه در اشعار نیز یک پدیده هنری است
[ترجمه ترگمان]alliteration و assonance فقط یک پدیده زبانی است، بلکه یک پدیده هنری نیز در شعر نیز وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The clear and easy language of assonance word is easy to read, make people pleased, make the meaning colorful.
[ترجمه گوگل]زبان روشن و آسان کلمه همخوانی آسان است، مردم را راضی می کند، معنی را رنگارنگ می کند
[ترجمه ترگمان]خواندن زبان ساده و آسان کلمه assonance آسان است، مردم را راضی می کند، و معنی رنگی را می سازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Alliteration, assonance and consonance are three main rhetorical devices, and literal translation, interpretation and naturalization are the main translation approach.
[ترجمه گوگل]همخوانی، همخوانی و همخوانی سه ابزار بلاغی اصلی هستند و ترجمه تحت اللفظی، تفسیر و طبیعی سازی رویکرد اصلی ترجمه هستند
[ترجمه ترگمان]alliteration، assonance و موافق سه ابزار اصلی هستند، و ترجمه دقیق، تفسیر و اعطای تابعیت، رویکرد ترجمه اصلی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Theand easy language of assonance word easy to read, make people pleased, the meaning colorful.
[ترجمه گوگل]و زبان آسان کلمه همخوانی آسان برای خواندن، مردم را خوشحال می کند، معنی رنگارنگ
[ترجمه ترگمان]خواندن زبان آسان کلمه آسانی که خواندن را آسان می کند، مردم را راضی می کند، و به معنای رنگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The photographs are linked across the book by fleeting resemblances, oppositions, repetitions, the pictorial equivalents of assonance and half-rhyme.
[ترجمه گوگل]عکس ها در سراسر کتاب با شباهت های زودگذر، مخالفت ها، تکرارها، معادل های تصویری همخوانی و نیمه قافیه به هم مرتبط شده اند
[ترجمه ترگمان]عکس ها با شباهت گذرا، تضادها، تکرارها، معادل های تصویری assonance و نیمی از وزن، در سراسر کتاب به هم متصل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The sound form of poetry is often manifested in onomatopoeia, sound symbolism and some other musical devices such as alliteration, assonance, repetition, internal rhyme and so on.
[ترجمه گوگل]فرم صوتی شعر غالباً در آئوماتوپوئا، نمادهای صوتی و برخی دیگر از ابزارهای موسیقایی مانند همخوانی، همخوانی، تکرار، قافیه درونی و غیره متجلی می شود
[ترجمه ترگمان]فرم صحیح شعر اغلب در onomatopoeia، نماد صدا و برخی دیگر از ابزارهای موسیقی مانند alliteration، assonance، تکرار، وزن داخلی و غیره ظاهر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Languages are endowed with the aesthetics of rhymes, which can be chiefly divided into alliteration, assonance, rhyme and echoism.
[ترجمه گوگل]زبان‌ها دارای زیبایی‌شناسی قافیه‌ها هستند که عمدتاً می‌توان آن‌ها را به همسانی، همخوانی، قافیه و پژواک تقسیم کرد
[ترجمه ترگمان]زبان ها دارای the of، که می توانند به طور عمده به alliteration، assonance، قافیه و echoism تقسیم شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This essay brings to the fore some of his faults in such aspects as rhyming, assonance, character-repetition and vowel-. . .
[ترجمه گوگل]این جستار برخی از ایرادات او را در جنبه هایی مانند قافیه، همخوانی، تکرار شخصیت و مصوت به منصه ظهور می رساند
[ترجمه ترگمان]این مقاله برخی از اشتباه ات خود را در چنین جنبه هایی به عنوان rhyming، assonance، کاراکتر - تکرار و مصوت، به ارمغان می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The second is the sentences in paragraphs, the translator could successfully used such as alliteration and assonance rhetorical reproduction of the original artistic expression.
[ترجمه گوگل]دوم جملات پاراگراف است که مترجم می تواند با موفقیت از بازتولید بلاغی همخوانی و همخوانی بیان هنری اصلی استفاده کند
[ترجمه ترگمان]دوم، جملات در پاراگراف های، مترجم می تواند با موفقیت از قبیل alliteration و assonance بیانی از بیان هنری اصلی استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In English poetry, aesthetic sense and English pronunciation are closely linked, reflecting especially in the metre, such as alliteration, assonance, rhyme, semi-assonance and onomatopoeia.
[ترجمه گوگل]در شعر انگلیسی، حس زیبایی‌شناختی و تلفظ انگلیسی ارتباط نزدیکی با هم دارند و به‌ویژه در متری منعکس می‌شوند، مانند آلتراسیون، همخوانی، قافیه، نیمه‌آسونانس و onomatopoeia
[ترجمه ترگمان]در شعر انگلیسی، مفهوم زیبایی شناختی و تلفظ انگلیسی نزدیک است و خصوصا در متر، مانند alliteration، assonance، قافیه، semi و onomatopoeia
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هم صدایی (اسم)
consonance, unison, assonance, homophony

شباهت صدا (اسم)
assonance

قافیهء وزنی یا صدایی (اسم)
assonance

انگلیسی به انگلیسی

• resemblance of sounds in words or in syllables

پیشنهاد کاربران

بپرس