تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یوزف گوبلز ( Joseph Goebbels ) ، وزیر تبلیغات آلمان نازی، دیدگاه معروفی درباره دروغ گفتن داشت که اغلب به این جمله خلاصه میشود: "دروغی بزرگ بگو، آن ر ...

پیشنهاد
٠

یوزف گوبلز ( Joseph Goebbels ) ، وزیر تبلیغات آلمان نازی، دیدگاه معروفی درباره دروغ گفتن داشت که اغلب به این جمله خلاصه میشود: "دروغی بزرگ بگو، آن ر ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یوزف گوبلز ( Joseph Goebbels ) ، وزیر تبلیغات آلمان نازی، دیدگاه معروفی درباره دروغ گفتن داشت که اغلب به این جمله خلاصه میشود: "دروغی بزرگ بگو، آن ر ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یوزف گوبلز ( Joseph Goebbels ) ، وزیر تبلیغات آلمان نازی، دیدگاه معروفی درباره دروغ گفتن داشت که اغلب به این جمله خلاصه میشود: "دروغی بزرگ بگو، آن ر ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یوزف گوبلز ( Joseph Goebbels ) ، وزیر تبلیغات آلمان نازی، دیدگاه معروفی درباره دروغ گفتن داشت که اغلب به این جمله خلاصه میشود: "دروغی بزرگ بگو، آن ر ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

tomy - : برش - بریدن ectomy - : برداشتن کامل یک عضو

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

tomy - : برش - بریدن ectomy - : برداشتن کامل یک عضو

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

toward what end : برای چه منظور ی - برای چه هدفی to what end : رای چه منظور ی - برای چه هدفی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

toward what end : برای چه منظور ی - برای چه هدفی to what end : رای چه منظور ی - برای چه هدفی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to this end بقول دوستمون : برای این منظور" / "در این راستا

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مسابقات موتورسواری

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوست صمیمی، رفیق قدیمی یا هم محله ای super homie : دوست خیلی خیلی صمیمی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

QT : quiet EN: "Don’t worry, she’ll keep it on the QT. " FA: "نگران نباش، موضوع رو پیش خودش نگه می داره. " keep it on the QT : مخفیانه نگه دار

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Nonbinary ( غیردودویی / غیرباینری ) به افرادی اشاره دارد که هویت جنسیتی خود را صرفاً در چارچوب مرد ( male ) یا زن ( female ) تعریف نمی کنند. این اصطل ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

epi, tome epi:upon , close to tome : a cutting epitom : a cutting down , abridgment A summary or perfect example of something.

پیشنهاد
٠

املا صحیح : avant garde

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

املا صحیح : avant garde

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

املا صحیح : avant garde

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

### 1. Discerning eye ( چشم تیزبین / دید منتقدانه ) - EN: "A discerning eye can spot the subtle flaws in this artwork. " - FA: "چشم تیزبین می توا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

antonym :dissonance

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. پیشوند "per - ": - در لاتین به معنای "از طریق" یا "به طور کامل" است - اما در برخی موارد ( مثل "perfunctory" ) مفهوم "سطحی" یا "گذرا" می دهد - م ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فیلم آوانگارد - فیلم پیشرو

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آوانگارد - پیشرو

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

### 1️⃣ EN: The DNA test provided conclusive evidence of his innocence. FA: آزمایش DNA شواهد قطعی از بی گناهی او ارائه داد. ### 2️⃣ EN: The inve ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این اصطلاح ترکیبی از دو کلمه ی متناقض است و بار معنایی خاصی دارد. - - - ### تحلیل اصطلاح: 1. "Champagne" ( شامپاین ) : - نماد ثروت، تجمل و زن ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

#### 1. ترجمه رسمی و اداری: "امور مصرف کنندگان" - این ترجمه دقیق و رسمی است و در اسناد اداری و سازمانی استفاده می شود. - مثال: "The Ministry of Co ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

The phrase "turning tricks" is an English slang term primarily referring to engaging in sex work ( prostitution ) . - - - ### 1. Literal Translat ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

#### 1. ترجمه تحت اللفظی ( برای اشاره به متخصص کلاه گیس ) : "استاد کلاه گیس" - مناسب برای توصیف یک فرد حرفه ای که در ساخت، تعمیر یا طراحی کلاه گیس ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

refers to undermining someone's masculinity, confidence, or power. : - - - ### 1. Literal Translation ( Gendered Context ) : "مردانگی کسی را خرد ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لطفا با antelope : بز کوهی اشتباه نشه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لطفا با antelope : بز کوهی اشتباه نشه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لطفا با antelope : بز کوهی اشتباه نشه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لطفا با antelope : بز کوهی اشتباه نشه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لطفا با طالبی : cantaloup اشتباه نشه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ascension day : روز معراج عیسی مسیح

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ascend , - sion

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در قرن ۱۸ به کلاه گیس ها پودر می زده اند . powdering the wigs

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

### 1. Powdering Body/Cosmetic Use - Powdering one's face → پودر زدن به صورت She stood at the mirror, powdering her face before the party. او ج ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

### 1. Get into Place ( Entering Physically ) - Get into a car → سوار ماشین شدن - He got into the car and drove away. → او سوار ماشین شد و رفت. ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

### 1. Coarse Noun ( Physical Texture/Grain ) - Coarse sand → شن درشت - The beach was covered in coarse sand. → ساحل با شن درشت پوشیده شده بود. ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

### 1. Coarse Noun ( Physical Texture/Grain ) - Coarse sand → شن درشت - The beach was covered in coarse sand. → ساحل با شن درشت پوشیده شده بود. ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

### 1. Coarse Noun ( Physical Texture/Grain ) - Coarse sand → شن درشت - The beach was covered in coarse sand. → ساحل با شن درشت پوشیده شده بود. ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

### 1. Coarse Noun ( Physical Texture/Grain ) - Coarse sand → شن درشت - The beach was covered in coarse sand. → ساحل با شن درشت پوشیده شده بود. ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

### 1. Coarse Noun ( Physical Texture/Grain ) - Coarse sand → شن درشت - The beach was covered in coarse sand. → ساحل با شن درشت پوشیده شده بود. ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

### 1. Coarse Noun ( Physical Texture/Grain ) - Coarse sand → شن درشت - The beach was covered in coarse sand. → ساحل با شن درشت پوشیده شده بود. ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Flip one's lid Flip out

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مرده خواه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

### 1. Dope = Drugs ( مخدرها، مواد مخدر ) - EN: "He was arrested for selling dope in the neighborhood. " - FA: "او به دلیل فروش مواد مخدر در محله ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

### 1. Drown out ( Covering a sound with a louder noise ) - پوشاندن صدا با صدای بلندتر - EN: "The music was so loud it drowned out our conversation ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

### 1. Scouting ( Exploring/Investigating ) – شناسایی، گشتزنی - EN: "The team is scouting for new locations to open a store. " - FA: "تیم در حال ...