پیشنهاد
٠

عبارت "hit it off" یک اصطلاح رایج در زبان انگلیسی است و به معنی فوراً با کسی صمیمی شدن یا به خوبی کنار آمدن با کسی است. معمولاً وقتی از اولین برخورد، ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "hit it off" یک اصطلاح رایج در زبان انگلیسی است و به معنی فوراً با کسی صمیمی شدن یا به خوبی کنار آمدن با کسی است. معمولاً وقتی از اولین برخورد، ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلمه "handicap" در زبان انگلیسی ریشه ای تاریخی و جالب دارد. این کلمه ابتدا در زمینه های خاص ورزشی و به ویژه مسابقات اسب دوانی استفاده می شد و سپس در ...

پیشنهاد
٠

کلمه "handicap" در زبان انگلیسی ریشه ای تاریخی و جالب دارد. این کلمه ابتدا در زمینه های خاص ورزشی و به ویژه مسابقات اسب دوانی استفاده می شد و سپس در ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلمه "handicap" در زبان انگلیسی ریشه ای تاریخی و جالب دارد. این کلمه ابتدا در زمینه های خاص ورزشی و به ویژه مسابقات اسب دوانی استفاده می شد و سپس در ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

کلمه "handicap" در زبان انگلیسی ریشه ای تاریخی و جالب دارد. این کلمه ابتدا در زمینه های خاص ورزشی و به ویژه مسابقات اسب دوانی استفاده می شد و سپس در ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

### 🟩 معانی اصلی "bust out": 1. فرار کردن ( از زندان یا جایی دیگر ) - *He busted out of prison last night. * دیشب از زندان فرار کرد. 2. ناگها ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به ندای چیزی گوش دادن" یا "پاسخ دادن به دعوت یا وظیفه ای". در فارسی می شه گفت: به فراخوان پاسخ دادن، ندای وظیفه را لبیک گفتن، یا دعوت را جدی گرفتن.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "unto" یک کلمه قدیمی و رسمی است که در زبان انگلیسی معاصر کمتر استفاده می شود، اما هنوز در برخی از متون قدیمی تر، مذهبی یا رسمی دیده می شود. معن ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Hanky panky یک اصطلاح غیررسمی در زبان انگلیسی است که به معنای رفتارهای مشکوک، فریبکارانه یا غیرصادقانه است. همچنین، در بعضی موارد به معنای رفتارهای ج ...

پیشنهاد
٠

Hanky panky یک اصطلاح غیررسمی در زبان انگلیسی است که به معنای رفتارهای مشکوک، فریبکارانه یا غیرصادقانه است. همچنین، در بعضی موارد به معنای رفتارهای ج ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "hopped up" یک اصطلاح عامیانه است که به معنای پر انرژی شدن یا هیجان زده بودن است. این عبارت معمولاً برای توصیف حالتی به کار می رود که فرد احساس ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلمه vinyl به فارسی به وینیل ترجمه می شود. این واژه به نوعی پلاستیک یا مواد مصنوعی اطلاق می شود که معمولاً در تولید محصولات مختلف مانند صفحه های موسی ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

کلمه vinyl به فارسی به وینیل ترجمه می شود. این واژه به نوعی پلاستیک یا مواد مصنوعی اطلاق می شود که معمولاً در تولید محصولات مختلف مانند صفحه های موسی ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلمه vinyl به فارسی به وینیل ترجمه می شود. این واژه به نوعی پلاستیک یا مواد مصنوعی اطلاق می شود که معمولاً در تولید محصولات مختلف مانند صفحه های موسی ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

pomp, ous, ly pomp : luxury, magnificence; splendor, majesty pomp is the use of a lot of ceremony, fine clothes, and decorations, especially on a sp ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

pomp , osity pomp : luxury, magnificence; splendor, majesty pomp is the use of a lot of ceremony, fine clothes, and decorations, especially on a sp ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

pomp , ous pomp : luxury, magnificence; splendor, majesty pomp is the use of a lot of ceremony, fine clothes, and decorations, especially on a speci ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

## 🌀 عبارات رایج با swivel معنی فارسی 1. swivel chair – صندلی گردان 2. swivel around / swivel to – سریع چرخیدن به یک سمت 3. swivel head – سر چرخا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

## 🌀 عبارات رایج با swivel معنی فارسی 1. swivel chair – صندلی گردان 2. swivel around / swivel to – سریع چرخیدن به یک سمت 3. swivel head – سر چرخا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

## 🌀 عبارات رایج با swivel معنی فارسی 1. swivel chair – صندلی گردان 2. swivel around / swivel to – سریع چرخیدن به یک سمت 3. swivel head – سر چرخا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

## 🌀 عبارات رایج با swivel معنی فارسی 1. swivel chair – صندلی گردان 2. swivel around / swivel to – سریع چرخیدن به یک سمت 3. swivel head – سر چرخا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

## 🌀 عبارات رایج با swivel معنی فارسی 1. swivel chair – صندلی گردان 2. swivel around / swivel to – سریع چرخیدن به یک سمت 3. swivel head – سر چرخا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

## 🌀 عبارات رایج با swivel معنی فارسی 1. swivel chair – صندلی گردان 2. swivel around / swivel to – سریع چرخیدن به یک سمت 3. swivel head – سر چرخا ...

پیشنهاد
٠

## 🌀 عبارات رایج با swivel معنی فارسی 1. swivel chair – صندلی گردان 2. swivel around / swivel to – سریع چرخیدن به یک سمت 3. swivel head – سر چرخا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

## 🌀 عبارات رایج با swivel معنی فارسی 1. swivel chair – صندلی گردان 2. swivel around / swivel to – سریع چرخیدن به یک سمت 3. swivel head – سر چرخا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معنی ( فارسی ) : اجاره دادن مجدد؛ یعنی وقتی کسی خانه ای را اجاره کرده و دوباره آن را به شخص دیگری اجاره می دهد. توضیح ( انگلیسی ) : To sublet mea ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معنی ( فارسی ) : اجاره دادن مجدد؛ یعنی وقتی کسی خانه ای را اجاره کرده و دوباره آن را به شخص دیگری اجاره می دهد. توضیح ( انگلیسی ) : To sublet mea ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معنی ( فارسی ) : اجاره دادن مجدد؛ یعنی وقتی کسی خانه ای را اجاره کرده و دوباره آن را به شخص دیگری اجاره می دهد. توضیح ( انگلیسی ) : To sublet mea ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معنی ( فارسی ) : اجاره دادن مجدد؛ یعنی وقتی کسی خانه ای را اجاره کرده و دوباره آن را به شخص دیگری اجاره می دهد. توضیح ( انگلیسی ) : To sublet mea ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

sublet : ملکی را که اجاره کرده اید به شخص دیگر اجاره دادن tenant : مستاجر subtenant :مستاجر مستاجر - مستاجر دست دوم

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

### ریشه شناسی و معنی: کلمه ی fraternal از لاتین" frater" میاد، یعنی برادر. **brother** اما در انگلیسی، "fraternal" فقط به برادر بودن فیزیکی اشاره ن ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

## 🟩 معنی های اصلی "spar": ### 1. مبارزه کردن یا نزاع کردن ( بیشتر به صورت تمرینی یا بدون خشونت ) - *They sparred in the ring for a few rounds. * ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

## 🟩 معنی های اصلی "spar": ### 1. مبارزه کردن یا نزاع کردن ( بیشتر به صورت تمرینی یا بدون خشونت ) - *They sparred in the ring for a few rounds. * ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

## 🟩 معنی های اصلی "tumble": ### 1. سقوط کردن، زمین خوردن، ولو شدن ( ناگهانی یا بی اختیار ) - *He tumbled down the stairs. * او از پله ها زمین ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

## 🟩 معنی های اصلی "tumble": ### 1. سقوط کردن، زمین خوردن، ولو شدن ( ناگهانی یا بی اختیار ) - *He tumbled down the stairs. * او از پله ها زمین ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

## 🟩 معنی های اصلی "tumble": ### 1. سقوط کردن، زمین خوردن، ولو شدن ( ناگهانی یا بی اختیار ) - *He tumbled down the stairs. * او از پله ها زمین ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

## 🟩 معنی های اصلی "tumble": ### 1. سقوط کردن، زمین خوردن، ولو شدن ( ناگهانی یا بی اختیار ) - *He tumbled down the stairs. * او از پله ها زمین ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستان حیفم اومد. این زحمت جناب میرکریمی را که در ذیل ana درج فرموده اند ، اینجا هم آوردم ↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید: 📋 در زبان ا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستان حیفم اومد. این زحمت جناب میرکریمی را که در ذیل ana درج فرموده اند ، اینجا هم آوردم ↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید: 📋 در زبان ا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستان حیفم اومد. این زحمت جناب میرکریمی را که در ذیل ana درج فرموده اند ، اینجا هم آوردم ↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید: 📋 در زبان ا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستان حیفم اومد. این زحمت جناب میرکریمی را که در ذیل ana درج فرموده اند ، اینجا هم آوردم ↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید: 📋 در زبان ا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستان حیفم اومد. این زحمت جناب میرکریمی را که در ذیل ana درج فرموده اند ، اینجا هم آوردم ↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید: 📋 در زبان ا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستان حیفم اومد. این زحمت جناب میرکریمی را که در ذیل ana درج فرموده اند ، اینجا هم آوردم ↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید: 📋 در زبان ا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژهٔ fallout در انگلیسی چند معنی دارد. در فارسی، بسته به کاربرد، می تواند به شکل های مختلف ترجمه شود: ### 1. باقیماندهٔ رادیواکتیو ( در زمینهٔ ه ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژهٔ fallout در انگلیسی چند معنی دارد. در فارسی، بسته به کاربرد، می تواند به شکل های مختلف ترجمه شود: ### 1. باقیماندهٔ رادیواکتیو ( در زمینهٔ ه ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

dove : هواخواه صلح و تشنج زدایی، آشتی گرای متضاد fiscal hawk Fiscal dove به افرادی گفته می شود که در سیاست های اقتصادی و مالی کشور، بیشتر طرفدار افز ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Fiscal hawks به افرادی گفته می شود که در سیاست های اقتصادی و مالی کشور، تاکید زیادی بر کاهش هزینه های دولتی، کاهش کسری بودجه و کنترل بدهی های دولتی د ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بقول دوستان : کسری تجاری - کمبود تجاری : اختلاف واردات و صادرات اگر کشوری ۱۰۰ میلیارد دلار صادرات داشته باشد و ۷۰ میلیارد دلار واردات ، ۳۰ میلیارد ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به فرمایش دوستان : ورود سرمایه به کشور - ورود پول به کشور - سرمایه گذاری از طرف کشورهای خارجی در کشور