tanked

/ˈtæŋkt//tæŋkt/

(امریکا- عامیانه) سیاه مست (tanked up هم می گویند)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: (slang) drunk.

جمله های نمونه

1. They tanked up at the service station before taking off for the town.
[ترجمه گوگل]آنها قبل از برخاستن به سمت شهر، در ایستگاه خدمات پمپاژ کردند
[ترجمه ترگمان]قبل از این که به شهر بروند، از ایستگاه سرویس بیرون رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Frank got tanked up again last night.
[ترجمه گوگل]فرانک دیشب دوباره سرنگون شد
[ترجمه ترگمان] فرانک \"دیشب از خواب پرید\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We got really tanked up on whisky and beer.
[ترجمه گوگل]ما واقعاً از ویسکی و آبجو خسته شدیم
[ترجمه ترگمان] ما واقعا از ویسکی و آبجو گند زدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We got totally tanked on Saturday night.
[ترجمه گوگل]شنبه شب کاملاً مخفی شدیم
[ترجمه ترگمان] شنبه شب حسابی گند زدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He went down the pub and got tanked up.
[ترجمه گوگل]او پایین میخانه رفت و تانک شد
[ترجمه ترگمان]از میخانه پایین رفت و از آن بالا رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They tanked up a great deal at dinner.
[ترجمه گوگل]آنها در هنگام شام مقدار زیادی آب خوردند
[ترجمه ترگمان]با هم سر میز شام یک معامله بزرگ انجام دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Their idea of fun is getting tanked up on cheap beer.
[ترجمه گوگل]ایده آنها از سرگرمی در حال جذب آبجو ارزان است
[ترجمه ترگمان]ایده اونا اینه که با یه آبجو ارزون قیمت به گند کشیده بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Car buying tanked as Saturn's first car rolled off the assembly line.
[ترجمه گوگل]با خروج اولین خودروی زحل از خط مونتاژ، خرید خودرو مخفی شد
[ترجمه ترگمان]خرید خودرو به عنوان اولین اتومبیل زحل از خط مونتاژ خارج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Bill gets violent when he's tanked up.
[ترجمه گوگل]بیل هنگامی که او را مخفی می کنند، خشونت آمیز می شود
[ترجمه ترگمان]وقتی که اون گند میزنه، \"بیل\" خشن میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Its share price may have tanked for days afterwards, but Nintendo probably "won" this year's press conference face-off.
[ترجمه گوگل]ممکن است قیمت سهام آن برای چند روز پس از آن کاهش یافته باشد، اما نینتندو احتمالاً در کنفرانس مطبوعاتی امسال "برنده" شده است
[ترجمه ترگمان]قیمت سهم آن ممکن است چند روز پس از آن به تعویق بیفتد، اما احتمالا \"نینتندو\" در کنفرانس مطبوعاتی امسال برنده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Frank tanked up again last night.
[ترجمه گوگل]فرانک دیشب دوباره باک شد
[ترجمه ترگمان]فرانک \"دیشب از خواب پرید\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He was tanked up last night and went back home at midnight.
[ترجمه گوگل]دیشب او را تانک کردند و نیمه شب به خانه برگشت
[ترجمه ترگمان]دیشب از خواب پرید و نیمه شب به خانه برگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We tanked up at the filling station.
[ترجمه گوگل]در پمپ بنزین باک زدیم
[ترجمه ترگمان]ما تو ایستگاه پر از پر کردن گند زدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Human waste was tanked underground.
[ترجمه گوگل]زباله های انسانی در زیر زمین مخزن می شد
[ترجمه ترگمان] ضایعات انسانی در زیر زمین خراب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Not long after the chairman resigned, shares in the company tanked.
[ترجمه گوگل]اندکی پس از استعفای رئیس، سهام این شرکت مخدوش شد
[ترجمه ترگمان]کمی بعد از استعفای رئیس، سهام در شرکت tanked استعفا داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• drunk, under the influence of alcohol (slang); down, inoperative due to malfunction or breakdown, out of order (computers)

پیشنهاد کاربران

بپرس