پیشنهادهای میلاد علی پور (٤,١٣٦)
چاره
مُدام، بصورت مُداوم
حولِ محورِ، نسبت به
عظیم
آشنا شدن، روبرو شدن
عُمدتا، اساسا
آزاد با عفو مشروط
برخلاف قانون
مسئله اینجا بود که، موضوع مهم این بود که، از همه مهمتر اینکه
فراهم کردن، در اختیار قرار دادن/گذاشتن
ترسیده، بیمناک، وحشت زده، ناراحت
هر کدام
قرار دادن، تعبیه کردن، ( برای مفاهیم انتزاعی تر، منظور کردن )
دادگاه
واقعا، جدّا
با هیجان، با تب و تاب، با اشتیاق
جابجا کردن، جهت را تغییر دادن، رویه را تغییر دادن
کارگزار
هم، نیز
از همان ابتدا
از روی علاقه
مفتخر بودن، مالک بودن، داشتن، در بر داشتن
نوع، نمونه، گونه، شکل
باعث شدن
بازارپرداز، مسئول تبلیغات یک شرکت در یک فروشگاه ( با بازاریاب فرق دارد، چرا که در بازاری که از قبل مشخص است، اجناس را عرضه و تبلیغ می کند )
کمک هزینه، سهمیه، اعانه، مقرری، جیره، هزینه سفر
اقدام ( حقوق )
برای، به منظورِ
نشان سینه، مدال، ( رجوع شود به badge )
تهیه، تنظیم
به وجود آوردن، رقم زدن
اعطا، دادن
نه هنوز
مسئول بودن، تحت کنترل داشتن، کنترل کردن
در مقام مقایسه، نسبت به آنچه که، در برابرِ، به نسبتِ، درمقایسه با
تحت تاثیر چیزی بودن
سازمان مادر، سازمان اصلی که فعالیت سایر زیرمجموعه ها را مدیریت و هماهنگی می کند
تقسیم کردن/شدن
تقسیم شده
با توجه به، با درنظر گرفتنِ
رقابت
تشکیل شدن، ایجاد شدن، به وجود آمدن، پا به عرصه ی وجود نهادن ( درمورد غیر جاندار )
درهمین راستا، به همین دلیل، در نیتجه
وکالت
در
قبل تر، پیش از آن، قبل از آن
در مقابل هم قرار دادن، برعلیه هم تحریک کردن، به جان هم انداختن
وضع مقررات منع ورود و خروج، قرنطینه کردن
مطرح کردن، گفتن، ایراد کردن
سازماندهی کردن