پیشنهاد‌های فریــــماه رفیعی (٣٤٩)

بازدید
٥٢٧
تاریخ
٨ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

بخشایندگی دقت کنید به اشتباه از "بخشندگی" استفاده نکنید که معنای متفاوت دارند.

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

مبارک، فرخنده، پذیرفته، خوش یمن، نیک فرجام مثلا در چنین عبارتی: A welcomed renaissance

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

پرده برداشتن از حقیقت نور انداختن بر تاریکی ناآگاهی

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

حضرت مقدس عنوانی که پیش از القاب رهبران مذهبی استفاده می شود. مثلا حضرت مقدس دالای لاما His holiness Dalai lama

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

Season for nonviolence "دوران پرهیز از خشونت" جنبشی با رهبری گاندی برای خشونت پرهیزی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به فعلیت درآوردن Activate your potentials پتانسیل های بالقوه تان را به فعلیت درآورید

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تشویق گر شوق برانگیز

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

انگیزه بخش

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مفاهیم، مفهوم گاهی اوقات در برگرداندن جمله به فارسی، ایده معادل مناسبی نیست و منظور کلی تری پشت واژه idea هست. مفهوم معادل مناسبی براش هست. This bo ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در بعضی متون این معنا براش قشنگه: گمگشتگی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

میشه اینطور هم ترجمه ش کرد: پذیرای شما هستم، چون در عبارت منفیش به این شکل میاد You are not welcome anymore دیگه پذیرفته نیستی، دیگه جات اینجا نیست

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

گواهیِ تأیید دادن شهادت دادن در فرهنگ ما بار معنایی خیلی قانونی و محاکمه ای داره. گاهی این واژه در متونی استفاده میشه که معنای قانونی توش مهم نیست ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

قابل شرح تشریحی چیزی که بتونی اون رو شرح بدی مثل exploratory statements: عبارت هایی که در جواب اون ها نیاز به توضیح داشته باشی و با بله یا خیر جواب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

حق به جانب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با استعداد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

حرمت ذهنی قائل شدن، گرامی داشتن در ذهن *دقت کنید* لطفا و حتما در بررسی معادل فارسی کلمات، به خصوص در امر ترجمه، به مترادف های انگلیسی اون کلمه فکر ک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

در مورد سوال، تشریحی هم معنا میده. سوالات تشریحی در واقع سوالاتی که در جوابشون شما بله یا خیر نمیارین و آزادانه مینویسین.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی انرژی با حالتی بی انرژی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گمراهی سردرگمی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

عمده فروشی توی این جمله که به صورت جمع استفاده شده عمده فروشی هم معنا می ده They decided to join the suburban masses and opt for a minivan آنها تصمی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بوق ممتد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

محدوده وزنی ثابت نظریه set point در وزن بدن

پیشنهاد
١

این عبارت یا مختصر آن PSO یکی از نظریه های روانشناس آمریکایی جان گاتمن است به معنی "غلبه ی احساسات مثبت" ( غلبه بر ) اشتباه است. در مقابل NSO یعنی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

هرچیزی هست غیر از این It's anything but

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیدگاه درونی فرد ( نسبت به شرایطی که آن را تجربه کرده است. )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خشم حق جویانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to bat down: To knock down like a bat به زمین کوبیدن، از پای درآوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

این عبارت بخشی از شعر رابرت کریلی است که معنای استعاری دارد و من به همون شکل ادبی ترجمه ش میکنم: "فرش برآمدگی اش را فریاد می کند" مثلا به این شکل در ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آب در هاون کوبیدن تلاش بی اثر کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مقابله به مثل در پاسخ به اتهام دیگری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اصطلاحی که زوج درمانگر معروف آقای گاتمن در حوزه روانشناسی ابداع کردند بوی ناخوشایند تعارضی محتمل - ردپای یک تعارض در رابطه لحظاتی که بنظر میرسه حساسه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دریغ it is regrettable : دریغ است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

lace with sth چاشنی چیزی کردن روانه ی چیزی کردن با چیزی همراه کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

به عنوان اسم: نکته مهم، بها یا هزینه انجام دادن چیزی the catch to have peace in life is to build your relationship نکته ی رسیدن به آرامش اینه که رابط ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به عنوان اسم: اتحاد، همبستگی، شبکه ای متحد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

معادلی که برای این کلمه به ذهنم رسید رو خیلی دوست دارم! توی بعضی متن ها بار معنایی منفی برای این کلمه جواب نمیده. �ارزانی کردن� در متن زیر یکی از مع ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

میانه رویی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرپوشیده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

موقعیتی که زانو تاب برمی دارد، شل می شود و به اصطلاح از زانو می افتید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

در انتظار چیزی بودن هشیار و آگاه بودن به چیزی پیش بینی چیزی را کردن to be on the lookout for sth

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خطاب کردن To subject sb to/as sth Don't subject your partner to a nagging person

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

مکالمات جنسی برانگیزاننده در زمان رابطه جنسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

جگرگوشه فک میکنم با توجه به این که در واژه offspring معنای "منشأ" نهفته ست بهتره از واژه ای عمیق تر مثل جگرگوشه استفاده کنیم تا معنای اولیه ی فرزند؛ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

این دو کلمه در کنار هم استفاده میشن Thinly: Poorly Disguised:Hidden معنی: خیلی تابلو ، محسوس وقتی موضوعی thinly disguised است، یعنی به شکلی غیرهوشم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

thinly disguised به شکلی تابلو وقتی موضوعی thinly disguised است، یعنی به شکلی غیرهوشمندانه و تابلو و و اضح مخفی شده. thinly: Poorly

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

غیرادبی فرا ادبیاتی چیزی خارج از ادبیات outside of literature

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

fold laundry : تا کردن و جمع کردن لباس ها بعد از شسته شدن Wash laundry : شستن لباس ها با لباسشویی یا دست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جمع کردن و تا کردن لباس ها بعد از شسته شدن Wash laundry and fold laundry

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

عَنر عَنر :D منبع واژه یاب: کنایه از پیمودن یک مسافت نالازم: پا شده عنرعنر آمده تا این جا که فضولی ما را بکند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

موسسه کالج محلی