gently

/ˈdʒentli//ˈdʒentli/

معنی: ملایم، با ملایمت، بتدریج، به ارامی
معانی دیگر: با نرمی، آرام آرام، آهسته، با ملاحظه، بارامی

بررسی کلمه

قید ( adverb )
• : تعریف: softly or mildly; not harshly.

- The groomer spoke gently to the horses to keep them calm.
[ترجمه Nila] مهتر برای آرام نگه داشتن اسبها به آرامی صحبت میکرد
|
[ترجمه گوگل] آرایشگر به آرامی با اسب ها صحبت کرد تا آنها را آرام کند
[ترجمه ترگمان] The به آرامی با اسب ها حرف می زدند تا آرام بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. she gently disengaged the child's fingers which were wrapped around the candy
او به آرامی انگشتان بچه را که دور آب نبات حلقه شده بود از هم باز کرد.

2. branches waved gently and shed their leaves
شاخه ها به آرامی نوسان می کردند و برگ های خود را می ریختند.

3. the boat gently bumped against the shore wall
زورق به آرامی به دیواره ی ساحلی خورد.

4. draw the cork gently and pour some lemonade
یواش چوب پنبه را بکش و قدری لیموناد بریز.

5. dust your cheeks gently with this powder
این پودر را ملایم به گونه هایت بزن.

6. the branches swayed gently
شاخه ها آرام تکان می خوردند.

7. massage the painful muscles gently and put a hot towel on them
عضلات دردناک را به آرامی مالش بدهید و حوله ی داغی روی آنها بگذارید.

8. pick the baby up gently
بچه را با ملاحظه و یواش بردار.

9. the road grades down gently
راه دارای سرازیری ملایمی می شود.

10. She gently kneaded the muscles in his back.
[ترجمه گوگل]او به آرامی عضلات پشت او را ورز داد
[ترجمه ترگمان]او به آرامی عضلات پشتش را ماساژ داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Allow the soup to simmer gently for ten minutes.
[ترجمه گوگل]اجازه دهید سوپ به مدت ده دقیقه به آرامی بجوشد
[ترجمه ترگمان]بگذارید سوپ به مدت ده دقیقه آرام بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I quietly walked away,I gently rippling heart will become calm.
[ترجمه گوگل]بی سر و صدا دور شدم، قلبم که آرام موج می زند آرام خواهد شد
[ترجمه ترگمان]آهسته به راه خود ادامه دادم و آهسته قلبم آرام گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Stir the sauce gently until it begins to boil.
[ترجمه گوگل]سس را به آرامی هم بزنید تا شروع به جوشیدن کند
[ترجمه ترگمان]سس را به آرامی بزنید تا به جوش آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Massage the shampoo gently into your hair and scalp.
[ترجمه گوگل]شامپو را به آرامی روی موها و پوست سر خود ماساژ دهید
[ترجمه ترگمان]شامپو را به آرامی به موها و پوست سر خود ماساژ دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The boat bobbed gently up and down on the water.
[ترجمه گوگل]قایق به آرامی روی آب بالا و پایین می زد
[ترجمه ترگمان]قایق به آرامی بالا و پایین می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The road slopes gently downwards for a mile or two.
[ترجمه گوگل]جاده برای یک یا دو مایل به آرامی به سمت پایین شیب دارد
[ترجمه ترگمان]دامنه های جاده ای که به آرامی پایین می رفت تا یک یا دو میل به پایین سرازیر می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ملایم (قید)
gently, softly, moderately, mildly, leniently, meekly, lentamente, peacefully, quietly

با ملایمت (قید)
gently

بتدریج (قید)
inchmeal, gently, gradually, piecemeal

به ارامی (قید)
gently

انگلیسی به انگلیسی

• kindly; softly; slowly; politely

پیشنهاد کاربران

با سلام
منظور همون به آرامی و متانت هست
انگلیسیش میشه مثلا calmy
اگر مفید بود لایک کنید ❤️❤️
ADVERB
یواش یواش - بصورت یواش - به نرمی و با آهستگی - به آرامی و با ملاحظه
e. g.
Hello boss.
Be careful. Throw them in gently.
Boss, isn't there any other way?
No.
Their sale price is fixed. But the price of their food keeps rising like mad.
...
[مشاهده متن کامل]

What would you do in my place?
I don't know.
Only twenty boxes of eggs?
I don't know, it's an order.
Twenty boxes! For a hospital that size!
They won't feed many.
Goodbye.
سام علیکم آقا.
یواش تر بریز پدر جان، یواش تر. . . یواش تر.
اِاِاِ ارباب نمیشد اینارو یه کاریش بکنی ؟
همه فکرامو کردم.
قیمت گوشتشون ثابته، اما نرخ دون و آب شون همین طوری روز به روز میره بالا.
میخوام ببینم شما بودید چیکار می کردید؟
چه عرض کنم قربان.
بله! همش بیست جعبه تخم مرغ!
نمیدونم والله، انباردار نوشته.
بیست جعبه تخم مرغ برا مریض خونه ای به این گَل و گشادی!
بیست جعبه به کجاشون میرسه!
خدافظ شما.

مؤدبانه
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : gentleness
✅️ صفت ( adjective ) : gentle
✅️ قید ( adverb ) : gently
با بردباری
Softly
ب ارامی_ به ملایمت
کم
تدریجی
به ارامی
Gently hug and kiss on the cheek
به آرامی در آغوش گرفتن و بوسه بر روی گونه صورت زدن
به آرامی
محترمانه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس