پیشنهادهای فریــــماه رفیعی (٣٤٩)
بی حرمتی کردن
کارشکنی
جنگ رقابتی
جلسه ابراز شکایت و گله مندی
***ارزش ناپذیر***
هنرمندان صاحب اثر افراد خالق هنر این واژه با s جمع، به گروه افرادی با این ویژگی اشاره دارد
ملزومات مجموعه مهارت ها
مترادف Much less به معنی "بسیار کمتر"
تخلیه جنسی رهایی از تنش جنسی بعد از رابطه جنسی
مشهودیت شایع بودن در بعضی متون به ویژه با بار معنایی منفی، محبوبیت، مقبولیت، معروفیت و . . . کاربرد ندارند این دو معادل میتونن کمک کننده و انتقال دهن ...
Self distractions: عوامل حواس پرتی درونی: نشخوارهای فکری افکار مزاحم پراکندگی حواس
عوامل حواس پرتی درونی: نشخوارهای فکری افکار مزاحم
errand - talk مکالمات سرپایی و غیرمتمرکز که معمولا در آن صرفا وظیفه ای به دوش یکدیگر میگذارند the couples had only 30 minutes conversation a week and ...
Professional couples زوج شاغل ( هر دو صاحب شغل هستند )
برقراری ارتباط موثر ( به ویژه در حوزه کاری )
مدیر ارشد و ناظر کل عملکردهای پزشکی
طب سوزنی: سوزن گذاری
میله ی شیشه ای فشار از ابزارهای طب سوزنی
طب سوزنی: نیدلینگ یا سوزن گذاری پیوسته که در آن سوزن ها در یک ردیف پیوسته در بدن قرار داده میشوند
سوزن گذاری جفت در طب سوزنی فرو بردن دو سوزن در نزدیکی هم
متخصص، درمانگر
I commit you into the hands of the Almighty God به دستان محافظ خداوند می سپارمت
این واژه به معنی نوعی برون ریزی هیجانی شدید هست که همراه با خشم و فریاد و حملات شدید می باشد اما برون ریزی یا برون ریزی هیجانی ( در حالت ملایم تر و ک ...
در روانکاوی: Abreaction
emotional distress درماندگی هیجانی آشفتگی هیجانی
در اینترنت : ضعیف و دارای قطع و وصلی زیاد A choppy internet connection معمولا زمانی استفاده میشه که مشکل قطع و وصلی اینترنت بخاطر مشکلات کابلی باشه
Idiom: To curl up into a ball از شرم و خجالت در خود فرو رفتن
At fault
با پارچه یا چسب دهان کسی را بستن برای جلوگیری از فریاد یا حرف زدن: To gag اگه با دست دهان کسی رو محکم ببندن میشه: To handgag
دهن کسی رو بستن؛ مانع از صحبت کردن کسی شدن To shut sb up در همین موقعیت اگر کسی با پارچه یا چسب دهن کسی رو ببنده و مانع از فریاد اون بشه از فعل gag ...
To handgag دهان کسی رو با دست بستن ( برای جلوگیری از فریاد یا حرف زدن ) از فعل gag گرفته شده. gag یعنی بستن دهان کسی با پارچه یا چسب توضیح انگلیسی: ...
Go easy on someone Be lenient to someone
ما در فارسی بیهوشی رو در مقابل بی حسی استفاده میکنیم. در انگلیسی به این صورته که: بیهوشی ( که شما بطور کامل هوشیاری ت رو از دست میدی ) : general anes ...
روحیه به انگلیسی mood spirit state energy power
instinctively بدون فکر قبلی، غریزی، خود به خود
lump in the throat بغض در گلو
بغض میشه choke up spite معنای بغض نمیده
sharp stabbing pain حس فرو رفتن جسم نوک تیز ( در قفسه سینه )
sharp stabbing pain حس فرو رفتن جسم نوک تیز ( در قفسه سینه )
پلاک جنگی رزمندگان: dog tag این اصطلاح همان پلاک زنجیردار خودمونه که اطلاعات رزمنده روش حک شده
اقتصاد: نقطه سر به سر - نقطعه تعادل break - even point
network policy configuration سیاست های ساختاری شبکه
( مهندسی کامپیوتر ) مدیریت حوادث امنیت رایانه ای
تیم پاسخگویی به حوادث امنیت رایانه ای
( مهندسی کامپیوتر ) حوادث امنیتی
facade intervention اصطلاح تخصصی معماری: مداخله در نما
( در معماری ) مداخله در نما برای بازسازی نماهای مختلف به میزان متفاوتی مداخله در ظاهر بیرونی اونها صورت میگیره.
عجین شده: Ingrained
نان کسی را بریدن؛ نان کسی را آجر کردن: take the bread out of someone's mouth to deprive someone of a livelihood
With all might