پیشنهادهای تقی قیصری (٦٢٥)
۱ - بایسته؛ روا: ۲ - مرتبط؛ ۳ - مهم؛ معنی دار.
[علوم اقتصادی] انقباضی؛ سیاست های انقباضی؛ سیاست های مبتنی بر حذف یا کاهش حمایت های اجتماعی ازجمله بازنشسته گی، بیمه های تأمین اجتماعی و حمایت اجتماع ...
در ادبیات سیاسی عموماً به معنی منفی آن به کار می رود: - لفاظی؛ بازی با کلمات؛ ظاهرفریبی؛ رتوریک؛ سوءاستفاده از ظاهر کلمات برای القای معنی باطنی یا ن ...
[متالورژی]هسته؛ اینسرت؛ فلز جامدی که برای مقاصد مختلف مانند تغییرات موضعی انبساط طولی عنصر تقویتی در یک قطعه ی ریخته گی قرار داده می شود. مانند اینسر ...
[امنیت اطلاعات] پاییدن؛ جمع آوری اطلاعات عینی از طریق پایش مداوم و دقیق
استادشاگردی؛ روشی آموزشی که در آن نسل جدید ضمن کار به صورت عملی زیر دست یک استاد کار می کند و به تدریج مهارت های لازم را از او فرامی گیرد.
به مراتب ( مثلا: even better = به مراتب بهتر ) در حد اعلا، بی نهایت ( مثلا: an even more interesting problem = مسأله ای بی نهایت جالب )
[مهندسی مکانیک] اضافات؛ پلیسه هایی که بر اثر تراش دقیق از سطح مواد جدا می شود [پزشکی] بافت اضافی؛ بافت مرده؛ بافتی که پس از آسیب ( عموماً با اشیای تی ...
تیغ تیز؛ تیغ کاتر؛ شابْر؛ میکروتوم؛ تیغ لایه بر دقیق
[شیمی] پیش تیمار ( pretreatment ) ؛ آماده سازی؛ آماده کردن قرار دادن نمونه ی آزمون در شرایط محیطی معین از نظر دما، فشار یا تنش، پ هاش، و مانند آن قبل ...
[اندازه شناسی] مستقیم بودن؛ راست بوده گی؛ پارامتر ی در اندازه شناسی ( مهندسی مکانیک، طراحی صنعتی، وغیره ) در �اندازه گذاری و تولرانس گذاری هندسی� ( g ...
[شیمی][فعل to condition] آماده سازی، آماده کردن قرار دادن نمونه ی آزمون در شرایط محیطی معین از نظر دما، فشار یا تنش، پ هاش، و مانند آن قبل از اعمال ب ...
آینده نگر؛ [مثال: forward planning به معنی برنامه ریزی آینده نگرانه]
[بسته بندی] واریخته؛ پخش و پلا؛ غیرمنسجم؛ واریزه؛ عموماً به مواد پودری جامد که به صورت کلوخ نیستند و هنگام ریختن روی سطح کُپه می شوند اطلاق می شود.
[مهندسی مکانیک] برجهنده گی؛ جهمندی؛ کش سانی؛ الاستیسیته؛ ویژه گی فنریت و قابلیت بازگشت به شرایط اولیه ی ماده ناشی از چقرمگی آن پس از اعمال و برداشتن ...
[مهندسی صنایع] ناب؛ lean manufacturing = تولید ناب، تولید به روش ناب؛ روش شناسی تولید مبتنی بر کاهش ضایعات و افزایش بهره وری
انبارش؛ دِپو کردن
[برق، قدرت]محدودگر؛ تثبیت کننده ی ولتاژ؛ مداری در ژنراتورهای برق برای کنترل تغییرات خروجی [الکترونیک] محدودگر؛ مداری که اجازه ی ورود سیگنالی با دامنه ...
کمک پیک؛ نیروگاه هایی که در زمان پیک به مدار شبکه آورده می شوند peaker; peaking power plant
ماهیتاً، به طور ماهوی
[حقوق] حقوق جای گزینی طرف قرارداد؛ حقوقی که به طرفی تعلق می گیرد تا به جای پیمانکار یا طرف خلع ید شده وارد قراردادی در حال اجرا شود.
[حقوق] به اجرا گذاشتن؛ استفاده از؛ مثال: Call on performance bond به اجرا گذاشتن ضمانت نامه ی حسن انجام کار
کتمان کردن؛ از قلم انداختن
[عمران] برچیدن؛ قلع وقمع در مدیریت پروژه، خراب کردن ( قلع وقمع ) و برچیدنِ مستحدثات ( عموماً ) موقت کارگاه ساخت مانی پیش از تحویل و تحول پروژه
[حقوق] به موجبِ؛ مثال: Subject to law of labour . . . به موجب قانون کار . . .
[حقوق] تهاتر دیون؛ اگر بین دو طرف قرارداد دیون پرداختنی متقابل وجود داشته باشد، مابه التفاوت دو دین توسط طرفی که دین بیش تر دارد پرداخت می شود و نیاز ...
صرف نظر از ، به جز این مورد خاص؛ بدون در نظر گرفتن موردِ خاص مذکور . . .
[حقوق] تعهدات؛ شرایطی که طرفین قرارداد متعهد به انجام آن هستند
احساسی؛ استنباطی؛ سهل انگارانه؛ برداشت آنی؛ مبتنی بر داوری آنی ذهنی؛ [در مقابل استنباط مبتنی بر تعمق یا تعقل]
[علم سیستم ها] برون فرآیندی؛ برون سیستمی؛ برون سویی [اقتصاد] پی آمد بیرونی؛ هزینه یا فایده ی فعالیتی اقتصادی که مستقیماً پی آمدی درون سازمانی ندارد و ...
[علوم سیاسی؛ علوم اقتصادی] رانت؛ ویژه خواری
[علوم سیاسی] قرائت؛ بیان؛ برداشت؛ political narrative: قرائت سیاسی؛ تفسیر یا بیان موضع سیاسی ( ظاهری یا واقعی )
معتبر؛ مطمئن؛ موثق؛ قابل اتکا؛ قابل اطمینان؛ عقلایی؛ منطقی [علوم سیاسی، علوم اجتماعی] جدی؛ واقعی؛ شدنی؛ مثال: a credible threat: تهدیدی جدی
[علوم اجتماعی] همه پذیر؛ کثرت پذیر؛ اندیشه یا کنشی که مشارکت طیف های مختلف را بپذیرد و به آنها میدان دهد.
[اقتصاد] خیز؛ ترقی؛ شدت گرفتن؛ افزایش سریع و ناگهانی؛ مثال: commodity price boom = خیز قیمت کالاها، افزایش ناگهانی قیمت کالاها [مهندسی] بازو؛ بازوی ...
[روش تحقیق] کلی نگری؛ پرداختن به جنبه های کلی پدیده و احتراز از طرح یا جست وجوی جزئیات آن
۱ - همه جانبه؛ جامع، ۲ - دقیق؛ ظریف، ۳ - سخت گیرانه؛ شدید
تخطئه کردن؛ بنیان کنی
[علوم اجتماعی] نوآمده؛ تازه به میدان آمده؛ مانند گروه اجتماعی که تازه به سن رأی دادن رسیده باشد
تفرقه افکنانه؛ دوقطبی ساز
به طور اثربخش؛ به طور نتیجه بخش؛ به طوری که منجر به نتیجه شود ( آقای امیر کیانی: اثربخشی با بازدهی تفاوت دارد. اثربخشی یعنی درجه ی رسیدن به هدف، باز ...
[فعل] ۱ - نزدیک شدن ( به مقصد ) ؛ هرچه نزدیک تر شدن ( از نظر زمانی یا مکانی ) ؛ ۲ - روی کردن به شناخت، برداشتن گام های اولیه برای شناخت چیزی یا پدیده ...
برآمدن از؛ ریشه گرفتن از؛ برآمدن از دلِ چیزی
عِلّی؛ عامل زمینه ساز
۱ - توافقی، بر اساس توافق طرفین؛ اجماعی، طبق توافق همه ی طرف ها ۲ - هم دل؛ هم سو؛ هم نظر [در مقابل قطبیده یا polarized] در علوم سیاسی به هم نظر بودن ...
[خطاب تحبیبی به هم سر] دخترجان؛ خانم جان؛ بانو
سِیر؛ سِیرِ زمانی؛سِیرِ تاریخچه ای
[متالورژی] نیتروژن دهی؛ نیتروراسیون: نوعی عملیات حرارتی سطحی برای نفوذ دادن نیتروژن به سطح فلزات و سخت کاری سطحی ( case hardening ) آنها است. روش ها ...
[متالورژی] نیتراته؛ نیتروره؛ فلز نیتروره فلزی است که در ضخامت اندکی از سطح آن، طی عملیات حرارتی ویژه ای، نیتروژن نفوذ داده شده و سختی سطحی ( case har ...
[پزشکی] نجات دادن؛ به ویژه در ترکیب �limb salvage� به معنی نجات عضو یا اندام ( به ویژه اندام های انتهایی مانند پا، دست، انگشتان ) از فساد یا مرگ بافت ...