پیشنهادهای تقی قیصری (٦٢٥)
پرده ی عنکبوتیه؛ پرده ای بین جمجمه و مغز که بین سخت شامه و نرم شامه قرار گرفته است.
[پزشکی] پَس رُو؛ پس سو؛ عقب رُو؛ پی گیریِ و تحلیل بروز نشانه ها یا سمپتوم ها یا روی دادها در جهت عکس وقوع آنها به منظور رسیدن به تشخیص پزشکی
۱ - چالش؛ مسأله ؛ ۲ - مانعِ پرش؛ چارچوبی فلزی که در ورزش �دو با مانع� در مسیر ورزش کاران قرار می دهند.
هم بسته گی؛ خیرِ متقابل؛ بده بستان �تقابل� و �مقابله� بار منفی دارد و در اینجا به کار نمی رود. بار معنایی این واژه مثبت است و در مواردی به کار می رود ...
شاه میگو؛ میگوی بزرگ؛ نوعی سخت پوست دریایی که یکی از غذاهای محبوب دریایی است. برخلاف نظر دوستان که لابستر را �خرچنگ� معنی کرده اند، این سخت پوست در ...
چکش کاری؛ رفع ایراد؛ سروته چیزی را زدن برای اصلاح آن
زبان مُغلّق اقتصاددان ها؛ زبان زرگری اقتصاددان ها؛ادبیات عالِم نمای اقتصاد اصطلاحات قلنبه سلنبه ای که بیش تر برای تفاخر و تظاهر به عالم بودن به زبا ...
تبلیغ کردن؛ تعریف کردن کیفیت چیزی برای تبلیغ یا فروش آن Advertise; praise the qualities of something in order to sell or promote
[برق، مخابرات] سیم بان؛ کسی که مسؤول تعمیر خرابی شبکه ی انتقال برق یا سیم تلفن است [فوت بال امریکایی] بازی کن فوروارد؛ بازی کن جلو؛ بازی کن های فوروا ...
عواقب؛ پی آمد؛ تبعات
فضیلت نمایی؛ بیان نظر یا احساس در مورد موضوعی معین در معرض عموم به منظور القای شخصیتی اخلاقی
در هم جوشیده؛ عجین شده
نوروتیپ؛ تیپ عصبی؛ صاحب نوعی مغز و سلسله ی اعصاب مرکزی، از نظر نحوه ی تفسیر و پاسخ فرد به نشانه های اجتماعی و غیره.
سنگ دلی؛ بی مروت بودن؛ رحم نکردن در ادبیات کسب وکار به معنی دخالت ندادن احساسات در تصمیم گیری ( غالباً خوش آیند راست گرایان در شمردن صفات مدیر خوب )
۱ - اتاقک؛ سلول؛ غرفه؛ ناحیه ی کاری جدا شده با پارتیشن یا دیوارک در محیط های کار با پلان باز ( عکس ۱ ) ۲ - میز کناره دار؛ میز مطالعه در کتاب خانه ها ...
مشارکتی؛ مشارکت جویانه؛ فرهنگ مبتنی بر هم کاری در مقایسه با فرهنگ مبتنی بر رقابت یا ریاست
دم دمی مزاجی؛ تزلزل تصمیم گیری
( اصطلاح سربازخانه ) آش خور؛ سربازی که تازه دوره ی آموزشی را گذرانده و وارد یگان شده است
( به کنایه ) جهان موازی
نیت کردن ( پیش از فال گرفتن، فوت کردن شمع، و مانند آنها ) ؛
۱ - بررسی، معاینه، تشخیص، و تعمیر موتور خودرو ۲ - بررسی این که در کله ی فلانی چه خبر است؛ معاینه ی عصبی - روان شناختی There is absolutely no shame in ...
بازخواست کردن؛ سین جیم کردن؛ فراخواندن کسی به اتاق مدیر برای جواب دادن به سؤال
اسکید ( در انبارها و کارگاه ها به همین اسم معروف است ) ، کفیِ چوبی برای حمل و نقل بارهای نسبتاً سنگین شبیه پالت ولی بدون صفحه ی زیرین
از �fann� لاتین به معنی هورچین یا چنگک بوجاری گرفته شده است. بقیه ی واژه ها با تمثیل شکل چنگک بوجاری ( ذوزنقه ) ساخته شده است. ۱ - هوادار؛ طرف دار؛ ...
بی گمان؛ بی بروبرگرد؛ به ضرسِ قاطع؛ به قطع یقین
معنی این اصطلاح �خرتوخر� یا �شیرتوشیر� نیست زیرا این اصطلاح ها به معنی �آشفته� و �بی سامان� است. بل که معنی آن چیزی مثل �برادر به برادر رحم نمی کند� ...
[مدیریت پروژه]۱ - برنامه ی زمانی؛ زمان بندی؛ برنامه ی فعالیت؛ برنامه ی زمانی و مکانی؛ ۲ - دستور جلسه؛ برنامه ی گفت وگو [اقتصاد] جدول تعرفه بندی ( مال ...
[صفت] ۱ - بلادیده؛ حادثه دیده؛ ۲ - تحت تأثیر قرار گرفته؛ متأثر [قید] ۱ - متظاهرانه quacke affeted = زلزله زده Covid affected = آسیب دیده از کووید
thanks to به لطفِ؛ به برکتِ؛ به همتِ؛ به هنرِ
[اقتصاد] انقلاب سرحدی؛ تأکید بر این که در یک پروژه نظیر طرح بهسازی ملی ( کاهش بلایا، ارتقای بهداشت، ارتقای تحصیلی، و . . . ) ارزش منابع مالی در اول، ...
غیبت از کار؛ غیبت از کلاس؛ مدرسه گریزی
تل باطله؛تل ـنبار باطله؛ تل های بزرگی که از انباشتن محصولات پس ماند فرآوری مواد معدنی مانند مس، طلا، و آهن به جا می مانَد. سد باطله: بند یا تلّی که ...
[داده پردازی] تجزیه کردن؛ تبدیل به اجزای متشکله کردن To take apart the data gathered. تجزیه ی داده های جمع آوری شده از مطالعات و پژوهش ها و تبدیل آن ...
[مدیریت منابع انسانی] جامعه پذیری؛ فرآیند آشنا کردن فرد تازه استخدام شده با وظایف و اختیارات و مقررات سازمان، فضاهای کاری، و هم کاران.
[فیزیک]: ۱ - ظرفیت ( بار الکتریکی ) ؛ کاپاسیته؛ ظرفیت خازن بر حسب فاراد. ۲ - گنجایش؛ ظرفیت؛ مقدار ماده ای که در یک ظرف یا مخزن جا می گیرد. معمولاً بر ...
به سراغ چیزی رفتن. مثال: It should be enough motivating to go around. باید به اندازه ی کافی انگیزاننده باشد تا کسی به سراغ ـش برود.
انتظامی
علی الحساب؛ به عنوان مساعده
۱ - آب نبات؛ شکلات؛ هر نوع تنقلات در اندازه ی کوچک ( لقمه ای ) . ۲ - پیشخان شکلات؛ میز تنقلات؛ در مهمانی ها میزی که تنقلات مختلف روی آن چیده شده است.
۱ - [مدیریت] اعاده ی مشوق؛ اعاده ی پاداش؛ بازگرداندن پاداش یا بن در صورت نقض مقررات سازمانی، قوانین کشوری، یا مفاد قرارداد. پاداش یا کارانه ای به عن ...
سازمان پای بند به رفع تبعیض ( قومی، تباری، جنسیتی، وغیره ) در استخدام.
( معنی ضمنی ) : �رفع تبعیض�. در قوانین امریکا هر سازمانی که کارکنان متناسب با جمعیت رنگین پوستان ( سیاه پوستان، سفیدپوستان، سرخ پوستان ) و گروه های ق ...
مشوق جامعه مدار؛ امتیازی که نفع مادی آن اجتماعی و نفع معنوی آن فردی است. مانند اعانه ای که به نام فردی به خیریه داده می شود یا گذاشتن نام افراد بر رو ...
جامعه مدار؛ رفتاری که نفع اجتماعی داشته باشد
مستحکم؛ پای دار در برابر نیروهای خارجی
همه جانبه؛ چندجانبه
۱ - به معنای واقعی کلمه ۲ - با خلوص؛ با خلوص نیت؛ صمیمانه؛ از صمیم قلب؛ خالصانه؛ از سرِ صِدق؛ بی ریا؛ بی غل وغش ۳ - به درستی؛ واقعاً؛ حقیقتاً
۱ - بی ادب، بی تربیت، بی اخلاق ۲ - بی پروا؛ گستاخ ۳ - رک؛ پوست کنده؛ بی ملاحظه
آکنده؛ سرشته؛ آمیخته
لنگ ماندن؛ بی عمل ماندن؛ فلج شدن ( به معنی مجازیِ �قادر به کاری نبودن� )