پیشنهادهای تقی قیصری (٦٣١)
مستحکم؛ پای دار در برابر نیروهای خارجی
همه جانبه؛ چندجانبه
۱ - به معنای واقعی کلمه ۲ - با خلوص؛ با خلوص نیت؛ صمیمانه؛ از صمیم قلب؛ خالصانه؛ از سرِ صِدق؛ بی ریا؛ بی غل وغش ۳ - به درستی؛ واقعاً؛ حقیقتاً
۱ - بی ادب، بی تربیت، بی اخلاق ۲ - بی پروا؛ گستاخ ۳ - رک؛ پوست کنده؛ بی ملاحظه
آکنده؛ سرشته؛ آمیخته
لنگ ماندن؛ بی عمل ماندن؛ فلج شدن ( به معنی مجازیِ �قادر به کاری نبودن� )
۱ - [اسم] هزینه ی فرصت؛ یعنی هزینه ای که صرف شده و در آینده فرصتی ایجاد خواهد کرد علاوه بر برگشت سرمایه، سودی هم خواهد داشت ۲ - [فعل] صرفیدن؛ مقرون ب ...
پیوستن به؛ وارد شده به در جمله ی �Everybody comming on the group allows him to spread out more of his fixed cost� هر کسی که به گروه او می پیوندد، به ...
عزیمت، پیش رفتن به سوی؛ وقتی کاری مراحل مختلف دارد، رفتن از مرحله ای به مرحله ی دیگر
ارزش توجه داشتن؛ درخور توجه بودن: There is some merit to this argument. این استدلال در جای خود درخور توجه است.
یادگیری عملی؛ یادگیری تجربی
۱ - پایه، اساس، بنیان، رکن، بُن؛ بن مایه یا اصل تعیین کننده در چیزی ۲ - مبنا؛ حدی مفهومی برای سنجش یا مقایسه ی چیزی ( base line ) ۳ - قاعده، سطح زیر ...
سرشکن شدن
نفربه نفر؛ فردبه فرد
معادل پیش نهادی آقای �مصطفی� یعنی �قفل شدگی� درست است. �لاک این� نقطه ای است که در آن شبکه چنان بزرگ می شود که در خود قفل می شود و دیگر امکان گسترش ن ...
پارابولیک یعنی به شکل سهمی یا �سهمی شکل�، �سهمی گون� ( دو بعدی ) با سهموی ( paraboloid ) اشتباه نشود ( حجم یا سه بعدی )
سهموی؛ حجمی که از دوران منحنی ( دوبعدی ) سهمی به دور محور تقارن ـش ایجاد شده است با سهمی گون یا سهمی شکل یا سهمی وار ( parabolic ) اشتباه نشود
شناسایی ناپذیر؛ کشف ناپذیر
۱ - نقطه ی پایان گذاشتن بر؛ ۲ - سرنگون کردن؛ [غیررسمی] کله پا کردن
قیّم؛ غش گیر
سردار؛ شوالیه؛ جنگ جو ( ی مقدس )
استقرای پس گرد؛ استقرای پس رو؛ استقرای بازگشتی
در زبان فارسی گاهی lane با line اشتباه گرفته شده و �خط� ترجمه می شود. در خیابان یا جاده، می توان فضای بین دو �خط� را نوار یا باند نامید. مرزهای جانبی ...
[حقوق] تفهیم اتهام؛ کسی را به طور رسمی به ارتکاب جرم متهم کردن
۱ - [جامعه شناسی] خزنده؛ پدیده ای که در حال شکل گیری است اما تغییرات آن چنان اندک است که نمی توان حس ـش کرد. مثال: بی سوادی اجتماعیِ خزنده ۲ - [پزشکی ...
[فعل] استحاله؛ تبدیل تدریجی از حالتی به حالت دیگر یا از ماهیتی به ماهیت دیگر
سوگیری کوته نگری؛ سوگیری نزدیک بینی؛ سوگیری نوک دماغی؛ نوعی سوگیری که منافع آنی و کوتاه مدت ارزش بیش تری دارد. در مثل گفته می شود این افراد دورتر از ...
[فعل] گذار؛ پا گذاشتن به؛ از حوزه ای به حوزه ی دیگر رفتن؛ [اسم] گذرگاه؛ پیاده گذر
تک خال؛ بی هم تا؛ بی جای گزین
آشکارا؛ به روشنی؛ به طور بدیهی
بازی گوشانه؛ زنده دلانه؛ هم راه با بگوبخند
۱ - ( الف ) - نفس نفس زدن؛ دم و بازدم سریع؛ ( ب ) فس فس کردن؛ حرف زدن هم راه با تنفس سریع ۲ - دود کردن؛ فوت کردن ( دود تنباکو: سیگار، پیپ، قلیان، . . ...
منسجم؛ به سامان در ترکیب �intact family� به معنی خانواده ی �به سامان� به عکس خانواده ی �ازهم پاشیده�
فاحش؛ بارز colossal mistake = خطای فاحش؛ اشتباه محض
[ریاضیات] دترمینان؛ تابعی که از یک ماتریس مربعی یک عدد می سازد یا درواقع عددی را به یک ماتریس مربعی تخصیص می دهد [مدیریت] عامل، تعیین گر، عامل تعیین ...
[آمار] نمایه پذیری؛ قابلیت مشت نمونه ی خروار بودن. ویژه گی �نمونه ی آماری� که به طور قابل قبولی نمایان گر ویژه گی های �جمعیت آماری� باشد.
[مارکتینگ] لایه، قشر، بخش، طبقه، طیف طبقه بندی مشتریان از نظر سبک زنده گی، قدرت خرید، سن، جنسیت، توزیع جغرافیایی و مانند آنها
[مهندسی صنایع] ارفاق، اجازه ی ارفاقی، ترخیص ارفاقی؛ اجازه ی موقت برای تعداد یا مقدار محدودی از محصول �نامنطبق� برای ترخیص که معمولاً با اجازه ی سفارش ...
جولان دادن؛ این طرف و آن طرف رفتن
[فعل] کنایه از: بالا رفتن، افزایش، تورم، و مانند آنها است If the fares balloon, it’s very easy for customers to switch to a competitor. اگر قیمت ها ...
[کسب وکار] خدمات تکمیلی؛ خدمات ویژه
غلط نمایی؛ جعل واقعیت
شماتت بار؛ سرزنش آمیز؛ کوبنده
[اقتصاد رفتاری] فاتح مغبون؛ گونه ای سوگیری ذهنی که در معامله هایی مانند مزایده به صِرف برنده شدن مبلغی بالاتر از ارزش واقعی پرداخت می شود. یعنی در عی ...
۱ - [روان پزشکی] تیک، حرکات غیرارادی عضلات قسمت های مختلف بدن از جمله پلک، گونه، و دست ۲ - [اقتصاد رفتاری] ۱ - عادت بد، عادت نامطلوب، ازجمله سوگیری ت ...
[صفت به شکل streamlined] مستقیم؛ بی پیرایه؛ سرراست؛ در مسیر [فعل]: سرراست کردن؛ ساده کردن؛ بی پیرایه کردن؛ در مسیر مورد انتظار انداختن
[ علم اندازه گیری]: درستی؛ میزان نزدیک بودن نتیجه ی اندازه گیری به اندازه ی واقعی. ( اندازه ی واقعی در علوم مهندسی معنی آماری دارد یعنی در عمل از ن ...
ارجاع به بحث دوستان در مورد معانی مختلف کلمات نزدیک به این واژه از نظر معنی: invention: اختراع innovation : نوآوری creativity : خلاقیت development : ...
تبعات؛ پی آمد ( منفی ) ؛ نتیجه ( ی تأسف بار )
روگشایی؛ رونمایی؛ برای اولین بار نشان دادن، اثبات کردن، شرح دادن؛