پیشنهادهای Mehrdad Sayehban (٣٧٠)
دَرمانده
اس ام اس ، پیغام ، پیام ، پیامک ، متن پیامک/پیام ( متنی ) فرستادن ، پیامک دادن مثال: I texted him a text I texted her to arrange a time to meet i'm t ...
پیاده روی سریع
متاسفانه مترداف با unfortunately
( عامیانه ) دُرُ بَر
کم کاری کردن
شبیه هم
نگاه کردن به
مهیا کردن مترادف با Prepare
دوری کردن
یک طرفه مثال: his love was single love عشق او یک طرفه بود.
عجله کردن
نمی شود روی او حساب ( باز ) کرد.
قابل حساب کردن مثال: He's not countable نمی شود روی او حساب کرد.
مایه افتخار
جسارت
در ارتباط باش
خوش هیکل
خوش سیما
خوش فرم
صبر و حوصله
صبر و حوصله
سَرَک کشیدن
مداخله کردن
قدرتمند
فاکتور بنیادین
فائق آمدن
فائق آمدن
فائق آمدن
پا پس کشیدن
نمایشنامه نویس
بازیگر مرد
عشق یک طرفه
شکست خوردن
گذشته فعل fail
آرام تر
( با صدای ) بلند تر
متوجه شدن
من متوجه شدم
دو بار دیگر
( از جایی ) برگرد مثال: Be back by 11 تا ساعت یازده برگرد
سوار شدن
قبراق
گوشت قرمز، ماهیچه
آموزشگاه
طراحی
چیزی را ریخت و پاش کردن
• اگه فعل باشه: طی کشیدن to use a mop to wash something • اگه اسم باشه: طی a stick with soft material attached to one end, especially used for washi ...
صداشو زیاد کن
صداشو کم کن