پیشنهادهای توحيد (٣٧٦)
هوالعلیم اللهم عَجِّل لِوَلیِکَ الفرجِ والفَرَح: بارالها برای گشایش کار و شادمانی ولی ات شتاب کن ؛ خداوندا ، گشایش کار و خشنودی ولی ات را زود برس ...
هوالعلیم اللهُمَّ سَلِّم وَ تَمِّم: خدایا در این نعمت مارا عافیت ده و آنرا برای ما کامل کن. امام رضا ( ع ) فرمودند هرگاه نعمتی به شما رو کرد بگوئ ...
هوالعلیم آبا یعنی پدران ، اجداد ، پیشگامان ، پیشرو ، سرسلسله نسل ، بزرگ خاندان . دیس پسوند شباهت است یعنی مانند ، شبیه ، مثل ، همسان ، مشابه. آب ...
هوالعلیم _ مَشّایه: مسیر پیاده روی زائرین اربعین حسینی؛ پیاده روی
هوالعلیم توحید یعنی خداوند را به یگانگی دانستن، اقرار به وحدانیت خداوند. که یکی هست وهیچ نیست جز او وحده لا اله الا هو
هوالعلیم عزتِ نفس: خودرا گرامی دانستن، به خویشتن بها دادن، برای خود ارزش قائل شدن، شخصیت خودرا کم نگرفتن. . . .
هوالعلیم آجی: آبجی ؛آباجی؛ خواهر؛ همشیره
فردائی
هوالعلیم مرحبا: اصطلاحی عربی جایگزین سلام واحوالپرسی و خوش آمدگوئی؛
هوالعلیم بسیار جبران کننده؛ وبسیار ترمیم کننده، از صفات بارى تعالی ؛ وبسیار ستمگر، ازصفات بندگان ظالم
هوالعلیم یعنی چه : به چه معناست ، چه مفهومی دارد ،
هوالعلیم ریکاوری :باز آوری؛ تجدید حیات؛ آغازی دوباره. . . .
هوالعلیم Diary : دفترچه خاطرات روزانه Dairy : لبنیات
هوالعلیم شیتیل: پولی که واسطه از طرفین معامله دریافت میکند؛ حق دلالی؛ نوعی کمسیون
هوالعلیم ریشه کلمه جبار ، جبر است؛ جبر متضاد اختیار است؛ جبر یعنی آنچه انجامش دراختیار ماو تحت اراده ما نباشد؛ جبر کاری است که انجامش توسط توانمندی ...
هوالعلیم چِندِش: شخص یا چیزی که دیدنش حالِ آدم را بَد میکند. چِندِش آور : حال به هم زن ، اعصاب خورد کن ، سوهانِ روحِ آدمی
هوالعلیم گوجه سبز : از غلط های مصطلح است. صحیح این واژه ( آلوچه ) است یعنی آلوی کوچک وآن میوه ای است گرد و کوچک با پوستی سبزرنگ وگوشتی ترد وترش واس ...
هوالعلیم مسیحا همان مسیح است که باالف تعظیم جمع شده و ترکیبى زیبا بوجود آورده . براى مسیح چند معنا گفته اند از جمله: مسح کننده ، مسح کننده بیماران ...
هوالعلیم ضعیفه: ( در قدیم ) : زن ؛ زوجه
هوالعلیم The: حرف معرفه است وبرای تعریف شخصی ، مکانی ، چیزی ، یا. . . . . بکار میرود. بعضیاً بعنوان حروف استثناء بکار میرود: مانند الا ، مگر
ضرب الاجل: مشخص کردن مدت زمانی معلوم برای انجام کاری ؛ تعیین وقت
هوالعلیم آذین : زیبائی ، زیباسازی ، زینت و زیور کردن ، آرایش ، چراغانی ، بهینه سازی
هوالعلیم Dairy: فراورده هائی که ازشیر بدست می آید؛ لبنیات Diary : دفترچه خاطرات روزانه
هوالعلیم إرحَم تُرحَم : رحم کن تا به تو رحم شود
هوالعلیم شدّت ( shed dat ) : تندی؛ سفتی؛ سختی؛ محکم؛ بلندی؛ توان؛ نیرو. . .
هوالعلیم آلوچه : آلوی کوچک ؛ میوه ای گرد و کوچک و سبز وترد وترش با هسته ای سفت که عده ای اشتباهاً به آن گوجه سبز لقب داده اند. . . .
هوالعلیم ظاهراً : آنطوری که به نظر میرسد ، آنطور که پیداست، اینطوریکه احساس میشود، به ظاهر ، آنچه که به نظر می آید
هوالعلیم عوضی : کسی که در صورت انسان، ولی در سیرت پست تر از حیوان است!
هوالعلیم سجّاد: لقب سیدالساجدین ، زین العابدین ، آقا علی بن الحسین ( ع ) ، امام چهارم شیعیان جهان است سجاد یعنی بسیار سجده کننده ؛ کسیکه در برابر ...
هوالعلیم خارسو : اصفهانیها به مادر زن ، ونیز مادرِ شوهر ، خارسو میگویند
هوالعلیم چینش: چیدن ، کوتاه کردن مو ، زدنِ سرشاخه درختان ، مرتب ومنظم کردن لوازم محل کار یا زندگی ، بریدن با قیچی ، کندن میوه از درخت و. . . . . .
هوالعلیم بریان: برشته شدن گوشت برروی آتش را بریان میگوئیم. بریان اصفهان: یکی از غذا های مخصوص اصفهان است که بیشتر به عنوان ناهار استفاده میشود. ط ...
هوالعلیم Impasse : آمپاس؛ بن بست ؛ حالت بغرنجی است که نه حال قرار است و نه راه فرار ؛ وقتی تمام راههای پیش رو و پشت سر مسدود میشود.
هوالعلیم فرصت: زمان معینی برای انجام کاری ، مترادف فرصت: مجال ، امان ( اصطلاح عامیانه ) ، وقت ، زمان. . . .
هوالعلیم توجیه: موجه جلوه دادن ، به زیبائی نشان دادن ، کاری را درست درنظر آوردن . . . . .
هوالعلیم عتبات: جمع عتبه: بارگاه؛ درگاه؛آستان ؛ عتبات عالیات: آستان ۶ تن از امامان شیعه ( امیرالمومنین "نجف" _اباعبدالله الحسین"کربلا" _امام موسی ...
هوالعلیم قاط زدن: مشوّش شدن، قاطی کردن، دایره ی ذهن وفکر به هم ریختن. . . .
هوالعلیم وَش: مثل، مانند ( مینو وش:مثل بهشت )
هوالعلیم واسه : ازآن واژه هائی است که اصل ونسبش مشخص و معلوم نیست بهتر است به جای آن از واژه ( برای ) یا ( بهرِ ) استفاده شود
هوالعلیم معهد یعنی قرار گاه ، محل وعده وقرار ، جائی که درآن عهد و پیمان می بندند ، باشگاه
هوالعلیم شادین : شاد و خوشحال ، دلخوش ، آسوده خاطر شادین متضاد غمگین ( شادین ) نامی پسرانه. مترادف ( شاهین ) شادیانه : آنچه که ایجاد شادی و نش ...
هوالعلیم مَلاحَت: با نمک بودن ؛دوست داشتنی بودن، تودل برو بودن؛ حالتی در چهره که باعث جذابیت شخص میشود البته این حالت ربطی به زیبائی ندارد چه بسا ک ...
هوالعلیم attack:تهاجم ؛ حمله ی غافلگیرانه؛ تک زدن؛ یورش بردن
هوالعلیم مینو: بهشت، فردوس، منزلگاه ابدی نیکان در سرای دیگر ( آخرت )
هوالعلیم کلون یا کلوند پشت بند ( قفل ) درب های چوبی حیاط درقدیم. وآن یک قطعه چوب به شکل مکعب مستطیل به طول 60 و عرض15وضخامت 4 سانتی متر که دو لن ...
هوالعلیم ارغوانی : از ترکیب دو رنگ آبی و قرمز ، رنگ بنفش بدست می آید اگر این رنگ به آبی نزدیکتر باشد به آن یاسی گویند، اگر به قرمز نزدیکتر باشد به ...
هوالعلیم غاذی: لقمه ی کوچک ، مقدار خوراک به اندازه حجم دهان ، مثال: چه ( آدم ) سیری باشه که چهل غاذی را نخوره .
هوالعلیم اصطلاحی است عراقی ، که برای بزرگداشت طرف مقابل بکار میبرند ؛ بزرگمرد؛ پهلوان ؛ قهرمان ؛ جوانمرد . . .
هوالعلیم قیمه:گوشت خرد شده به اندازه 2حبه قند ، که برای پختن خورشت قیمه و یا خورشت قرمه سبزی استفاده میشود. قَیِّمَه: پایدار ؛باارزش ، . . . . ...
هوالعلیم چپق: چوبک ؛چُبُک؛ چوقِک پیپ خودمانی