پیشنهادهای طاهر شریعتپناهی (٢٠٣)
قلب کسی از جا درآمدن
قلب ( ش ) از جا درآمد
سر به راه شدن
بر خلاف معمول
سالیک، تور پرتابی
زیرزیرکی
ضبط و ربط کردن
خُرده ریزه ها، خُرده پُرده ها، تکه پاره ها
[چیزی ( دست کسی/دستگیره ) ] را چسبیدن
تا این حد به خفّت افتادن، این قدر به خواری افتادن
[فعل] بار زدن و بردن
پُر چین و چروک؛ چین و چروک دار
keep something off something چیزی را از گزند چیزی حفظ کردن/مصون داشتن
توجیه سازانه، توجیه گرانه، با درست کردن کلاه شرعی
( با ) کلاه شرعی ( درست کردن ) ؛ توجیه گرانه؛ توجیه سازانه
کلاه شرعی ( گذاشتن )
بازگماری
بازگماشتن، بازگماردن
شیرینِ جان؛ عزیزِ جان
دست و دل ( کسی ) لرزیدن؛ دچار تردید شدن
جملۀ معترضه؛ میانجمله
به حال عادی برگشتن؛ بازگشتن به حالت عادی
forest جنگل grove; wood بیشه؛ بیشه زار jungle جَک وجنگل؛ سیاه جنگل
سرهای ( مان/تان/شان ) را توی هم کردن، دور هم حلقه زدن
چُغُلی کسی را کردن
( حالت ) جان کندن، سکرات موت
( سیمِ ) گردن بُر
نظر . . . را دربارۀ چیزی جویا شدن
عوارض طبیعی زمین، عوارض طبیعی کرۀ زمین
ردیف بودجه
از دنیا طلبکار بودن
بی تنازل، تنازل ناپذیر
be humbling به [کسی] درس تواضع دادن
[فرهنگ، سبک پوشش، آهنگ/ترانه] کوچه بازاری
( میزان چیزی را ) یک پله افزایش دادن/تقویت کردن/بالا بردن
هول و ولا به جان کسی انداختن
مرگ یک بار شیون هم یک بار
راه راست
بگیروببند کردن، سرِ [مجرمان] خراب شدن
به ضرب و زور انجام دادن/پیش بردن، به هر ضرب و زوری که هست تمام کردن، به صورت مکانیکی به انجام رساندن
بر درستی چیزی صِحّه گذاشتن
طرحی نو درانداختن
تخس و آتشپاره
double down on something توان مضاعفی را صرف کاری کردن
از دنیا طلبکار بودن، از همه طلبکار بودن
لطف آمیز
لطف آمیز
تغییر رَویه/تغییر هدف/تغییر وظیفه/تغییر مأموریت دادن، رَویۀ دیگری در پیش گرفتن
[مجازاً] تغییر رَویه/تغییر هدف/تغییر وظیفه/تغییر مأموریت دادن، رَویۀ دیگری در پیش گرفتن
elegantly simple به طرز دلنشینی ساده