پیشنهادهای امیر ادیب ارجمند (٥٦٦)
شخص مطلقه
رنجاندن
آزارگر؛ ایذایی
سرزنش گر؛ نکوهش گر زخم زبان زننده؛ سرکوفت زن
از بین برنده؛ ریشه کن کننده؛ نابود کننده
ناپدید کننده؛ ناپدید شونده؛ هدر دهنده؛ اسراف کننده
موج مانند موج گونه موجی طور موجی شکل
موج مانند
تابدار
دربارۀ حس لامسه؛ مرتبط با حس لامسه؛ قابل لمس؛ لمس کردنی؛ لامسه ای؛ لمسی؛ ملموس؛ محسوس
موهِن
تلاش ( برای آن ) مشکلی ندارد
آشنا بودن با خو گرفتن به
بارج
قضا و قدر
سرنوشت
لولۀ آبرسانی
شکافتن با سوراخ های بسیار
چرخیدن چرخاندن
لباس ژنده
نسبت به چیزی در فکر عمیق بودن؛ با گرفتگی یا نگرانی دربارۀ چیزی فکر کردن؛ به طور کامل پوشاندن، مثلا با بال ها، به منظور محافظت؛ معلق و آشفته باقی م ...
با سهولت به سادگی راحت
خفت بار
تحقیرکننده؛ موهِن؛ خفت بار؛ خوارکننده
اهانت آمیز تمسخرآمیز
لعنت ابدی
در انجام کاری مشکل داشتن سخت بودن انجام کاری برای کسی
فاقد اصول اخلاقی
پشتیبان؛ کمک؛ حمایت؛ پشتیبانی
خصائص
خصائص خواص
بدون الگویی مشخص
به طرز باور نکردنی؛ به طور عجیبی؛ به شدت؛ فوق العاده؛ به طور حیرت آور
بوی گند؛ بوی بد؛ متعفن؛ بخار؛ بوی گند دادن؛ بوی بد دادن؛ بوی تعفن دادن
خسارت یا آسیب بسیاری زدن
تخریب کردن؛ به شدت خسارت زدن
به شدت خسارت دیده یا ویران شده؛ شخصی که سلامت جسمی یا روانی یا توانش تحلیل رفته است
وقوع یا افزایش ناگهانی یک پدیده، رخداد، احساس یا حس
رها کردن؛ دست کشیدن
رشوه پذیر
رشوه پذیر
واقع نما
غیر قابل اعتراض
غیراخلاقی
موزک: یک فرم تقلیل یافته [و ملایم] از موزیک است، نوعی از صدای پس زمینه که طراحی شده تا شنیده شود [= به گوش بخورد]، نه اینکه بدان گوش داده شود.
نیروهای مسلح
گروهی از سربازان
بیش از حد طولانی و پیچیده
آشکارا نادیده گرفتن یک قانون یا سنت یا قاعده
تبدیل شدن تدریجی هلال ماه به بدر