پیشنهادهای امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٢,٤٦٦)
. . . . . . . . . inspire enthusiasm among
. . . . . . . . . inspire enthusiasm among
In the last few years
Furthermore
maintain/preserve/defend the status quo
the status quo
the status quo
the status quo
in the eyes of ( someone )
in the eyes of ( someone )
in the eyes of ( someone )
in the eyes of ( someone )
in the eyes of ( someone )
outline The new president outlined plans to deal with crime, drugs, and education
outline
. . . . . . . . . Voice one’s concern at/over/about
. . . . . . . . . Voice one’s concern at/over/about
Voice concern at/over/about
Voice concern at/over/about
understand sth well . enough
understood sth well . enough
in abundance
lapse into sleep
lapse into silence
lapse into silence
lapse into silence
lapse into silence
lapse into ( something )
lapse into ( something )
lapse into ( something )
lapse into ( something )
lapse into unconsciousness
lapse into unconsciousness
lapse into unconsciousness
lapse into unconsciousness
دریابار. [ دَرْ ] ( اِ مرکب ) ( دریا بار، پسوند مکان )
دریابار. [ دَرْ ] ( اِ مرکب ) ( دریا بار، پسوند مکان )
دریابار. [ دَرْ ] ( اِ مرکب ) ( دریا بار، پسوند مکان )
ظریفانه. [ ظَ ن َ / ن ِ ] ( ص نسبی ، ق مرکب ) باظرافت. به وضع خوش. به سبکروحی. به تیزدلی. به شیرین زبانی.
دریغا شوربختانه
انتظام بین المللی
gunboat diplomacy
سیاست راندن. [ سیا س َ دَ ] ( مص مرکب ) مجازات و عقوبت کردن : پس از آن به سیاست راندن حاجت نیاید و ارسلان نیز بازگشت. ( تاریخ بیهقی ) . و هرگاه که پا ...
سیاست راندن. [ سیا س َ دَ ] ( مص مرکب ) مجازات و عقوبت کردن : پس از آن به سیاست راندن حاجت نیاید و ارسلان نیز بازگشت. ( تاریخ بیهقی ) . و هرگاه که پا ...
In truth
ناکاردیده . [ دی دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) به کار نرفته . کارناکرده . غیرمستعمل . نامستعمل . که مورد استعمال واقع نشده است . که هنوز به کار برده نشده ...
ناکاردیده . [ دی دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) به کار نرفته . کارناکرده . غیرمستعمل . نامستعمل . که مورد استعمال واقع نشده است . که هنوز به کار برده نشده ...
ناکاردیده . [ دی دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) به کار نرفته . کارناکرده . غیرمستعمل . نامستعمل . که مورد استعمال واقع نشده است . که هنوز به کار برده نشده ...
ناکاردیده . [ دی دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) به کار نرفته . کارناکرده . غیرمستعمل . نامستعمل . که مورد استعمال واقع نشده است . که هنوز به کار برده نشده ...
ناکاردیده . [ دی دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) به کار نرفته . کارناکرده . غیرمستعمل . نامستعمل . که مورد استعمال واقع نشده است . که هنوز به کار برده نشده ...