پیشنهاد‌های امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٢,٤٦٦)

بازدید
٦,٢١٩
پیشنهاد
١

silver fox

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

be hotter than a fresh fucked fox in a forest fire

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

be hotter than a fresh fucked fox in a forest fire

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

stone fox

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

stone fox

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

stone fox

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

stone fox

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

stone fox

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

معنی اصطلاح - > طاقچه بالا گذاشتن فخر فروختن؛ افاده / تکبر نشان دادن؛ خود را بالاتر از کسی دانستن؛ ناز کردن مثال: - حالا که خرش از پل گذشته، برای ما ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنی اصطلاح - > طاقچه بالا گذاشتن فخر فروختن؛ افاده / تکبر نشان دادن؛ خود را بالاتر از کسی دانستن؛ ناز کردن مثال: - حالا که خرش از پل گذشته، برای ما ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

معنی اصطلاح - > طاقچه بالا گذاشتن فخر فروختن؛ افاده / تکبر نشان دادن؛ خود را بالاتر از کسی دانستن؛ ناز کردن مثال: - حالا که خرش از پل گذشته، برای ما ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنی اصطلاح - > طاقچه بالا گذاشتن فخر فروختن؛ افاده / تکبر نشان دادن؛ خود را بالاتر از کسی دانستن؛ ناز کردن مثال: - حالا که خرش از پل گذشته، برای ما ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنی اصطلاح - > طاقچه بالا گذاشتن فخر فروختن؛ افاده / تکبر نشان دادن؛ خود را بالاتر از کسی دانستن؛ ناز کردن مثال: - حالا که خرش از پل گذشته، برای ما ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنی اصطلاح - > طاقچه بالا گذاشتن فخر فروختن؛ افاده / تکبر نشان دادن؛ خود را بالاتر از کسی دانستن؛ ناز کردن مثال: - حالا که خرش از پل گذشته، برای ما ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

معنی ضرب المثل - > طناب مفت گیر بیاره خودشه دار میزنه مفت خور و سوءاستفاده کننده، کسی که از هیچ چیز مفت صرف نظر نکند.

پیشنهاد
٠

معنی ضرب المثل - > طی نکرده گز کردن بدون مطالعه و نسنجیده دست به کاری زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنی اصطلاح - > طبل / کوس چیزی را زدن / کوبیدن خبری را همه جا پخش کردن مثال: با انتشار ویدیوی نامتعارفی از پادشاه تایلند همراه با دختری در یک مرکز خر ...

پیشنهاد
٠

معنی اصطلاح - > طاقت کسی را طاق کردن کسی را بی صبر / بی تحمل کردن؛ تحمل کسی را از او گرفتن مثال: زندگی سخت و بدرفتاری اطرافیان طاقتش را طاق کرده بود ...

پیشنهاد
٠

معنی اصطلاح - > طبع کسی برنداشتن برای کسی ناخوشایند بودن مثال: - من البته احترام همه را نگه می دارم، اما راستش را بخواهی، طبعم برنمی دارد با این جور ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنی اصطلاح - > طاس کسی خوب نشستن شانس آوردن؛ خوش اقبال بودن مثال: این بار طاسش خوب نشست و شوهر خوبی گیرش آمد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنی اصطلاح - > طاس کسی خوب نشستن شانس آوردن؛ خوش اقبال بودن مثال: این بار طاسش خوب نشست و شوهر خوبی گیرش آمد.

پیشنهاد
٢

طاقت کسی طاق شدن صبر / تحمل / حوصله ی کسی به پایان رسیدن؛ بی تاب شدن مثال: دیگه داشت طاقتم طاق می شد و می ترسیدم که بلایی به سرش بیارم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنی اصطلاح - > طاس کسی خوب نشستن شانس آوردن؛ خوش اقبال بودن مثال: این بار طاسش خوب نشست و شوهر خوبی گیرش آمد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

طاقت کسی طاق شدن صبر / تحمل / حوصله ی کسی به پایان رسیدن؛ بی تاب شدن مثال: دیگه داشت طاقتم طاق می شد و می ترسیدم که بلایی به سرش بیارم.

پیشنهاد
٠

طاقت کسی طاق شدن صبر / تحمل / حوصله ی کسی به پایان رسیدن؛ بی تاب شدن مثال: دیگه داشت طاقتم طاق می شد و می ترسیدم که بلایی به سرش بیارم.

پیشنهاد
١

have an entire confidence in

پیشنهاد
٠

have an entire confidence in

پیشنهاد
٠

have an entire confidence in

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

in bondage

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

in bondage

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

in bondage

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

bald - headed mouse

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

bald - headed mouse

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

The use of one's penis to slap another's face

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

dick milk

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

dick milk

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

dick milk

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

duck soup

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

drink like a fish

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

drink like a fish

پیشنهاد
٠

drink like a fish

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

drink like a fish

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

A young woman who is single and disinterested in being in a romantic or sexual relationship. The phrase is a calque ( loan translation ) from the Jap ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

choke the chicken

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

half - shaved

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

half - shaved

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

fuck like a mink To have sex passionately or enthusiastically

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

sex kitten

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

sex kitten