ترجمه‌های سانیار امینی (٣٩)

ما مدیون کمک شما هستیم.

او آن جوان لات را با یک مشت نقش بر زمین کرد.

با یک قربانی خشم خدایان را فرو نشانید.

هتل در فاصلهٔ نزدیکی به ساحل قرار دارد.

با چنگال موزها را له کن.

این غذا قطعاً غیر قابل خوردن است.

این غذا قطعاّ غیر قابل خوردن است.

او پس از وقفه ای طولانی به تلفن جواب داد.

برنده در آنجا خواهد بود تا حضوراً جایزه را دریافت کند.

بله، من قطعاً خواهم رفت.

نارضایتی افراد را به شورش وا داشت.

من نمی توانم توهین های تو را تحمل کنم.

او تحمل خشونت را ندارد.

شاه را جامهٔ مخملی پوشانیدند.

همهٔ آن ها از گرفتن رشوه برای انجام کاری که نباید انجام دهند خودداری کردند

او به استاد نگاه کرد، اما ذهنش هم چنان پریشان بود.

تو هرگز پولت را از آن آدم بدحساب پس نخواهی گرفت.

یک باند مسلح، محله را سخت به وحشت انداخت.

زمین کشاورزی پُر از کپه های کاه بود.

پلیس با تمام قوا در آنجا بود.

من می توانم به شما بگویم که ارزش آن بسیار زیاد است.

هر شخصی باید روی پای خود بایستد و به خودش متکی باشد

او به سیگار کشیدنش ادامه داد و به سلامتی خود آسیب رساند.

در مهمانی به ما خوش گذشت.

تماشاچیان تک خوان را تشویق نمودند.

قطره قطره جمع شود، وانگهی دریا شود.

اگر در انجام کار خود شتاب کنید، احتمال بیشتری وجود دارد که اشتباه کنید.

اولین رمان او بسیار محبوب تر از رمانی شد که پس از آن نوشت.

معاون رئیس جمهور جانشین او می شود اگر در هنگام تصدی مسئولیت از دنیا برود.

طوفان در شهرهای ساحلی خرابی به بار آورد.

من خیلی گرسنه ام و حالا می توانم یک گاو نر را بخورم.

چمدان بزرگ من می تواند تمام لباس های شما را جای دهد.

این پل در سال ۱۸۱۱ در میان شادی فراوان کامل شد.

آنها مانند هم لباس می پوشند.

هتلی با پیشخدمت های فراوان

به عنوان یک نوجوان، من بیش از حد خجالتی بودم.

این طرح به خاطر این که خیلی ایده آل گرایانه و غیرعملی بود مورد انتقاد واقع شد

تب مالاریا به آسانی در نواحی گرمسیری شیوع می یابد.

در حالی که علف می روید، اسب گرسنگی می کشد