laid up


ازکارافتاده، خوابیده

جمله های نمونه

1. Penny and penny, laid up, will be many.
[ترجمه ابوالقاسم امینی] قطره قطره جمع شود، وانگهی دریا شود.
|
[ترجمه گوگل]پنی و پنی، گذاشته شده، بسیار خواهد بود
[ترجمه ترگمان]پنی و پنی از هم جدا میشن خیلی زیاد میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They laid up a store of vegetables in the cellar.
[ترجمه گوگل]آنها انباری از سبزیجات در انبار گذاشتند
[ترجمه ترگمان]آن ها یک انبار سبزی در زیرزمین گذاشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I was laid up in bed with acute rheumatism.
[ترجمه barjasteh] به خاطر روماتیسم حاد در بستر افتاده بودم
|
[ترجمه گوگل]من با روماتیسم حاد روی تخت خوابیده بودم
[ترجمه ترگمان]رماتیسم سختی در بس تر بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The old man was laid up with a severe stroke.
[ترجمه گوگل]پیرمرد با سکته شدید دراز کشیده بود
[ترجمه ترگمان]پیرمرد سکته شدیدی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Most of the yachts were laid up for the winter.
[ترجمه گوگل]بیشتر قایق ها برای زمستان آماده شده بودند
[ترجمه ترگمان]بیشتر قایق های تفریحی برای زمستان آماده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. My car's laid up at the moment.
[ترجمه گوگل]ماشین من در حال حاضر آماده است
[ترجمه ترگمان]ماشین من الان آماده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The old man was laid up with his broken left leg.
[ترجمه گوگل]پیرمرد را با پای چپ شکسته دراز کشیدند
[ترجمه ترگمان]پیرمرد پای چپش را با پای چپش بسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Ships are laid up, from time to time, for repairs.
[ترجمه گوگل]کشتی ها هر از گاهی برای تعمیر آماده می شوند
[ترجمه ترگمان]کشتی ها از زمان تا زمان تعمیر شده اند، برای تعمیرات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She's laid up with a broken leg.
[ترجمه p] اون بخاطر شکستگی پا افتاده تو خونه
|
[ترجمه گوگل]او با پای شکسته دراز کشیده است
[ترجمه ترگمان]اون با یه پای شکسته بلند شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I've been laid up with flu for a week.
[ترجمه گوگل]من یک هفته است که درگیر آنفولانزا هستم
[ترجمه ترگمان]برای یک هفته دچار سرماخوردگی شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I was laid up for a week with flu.
[ترجمه گوگل]من یک هفته با آنفولانزا بیدار شدم
[ترجمه ترگمان] من یه هفته با سرماخوردگی خوابیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She's been laid up in bed with flu for a week.
[ترجمه گوگل]او یک هفته است که به دلیل آنفولانزا روی تخت خوابیده است
[ترجمه ترگمان]یک هفته است که او را با سرماخوردگی بیدار کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I've been laid up for two weeks with this broken leg and I'm beginning to go stir-crazy.
[ترجمه گوگل]من دو هفته است که با این پای شکسته دراز کشیده ام و دارم دیوانه می شوم
[ترجمه ترگمان]دو هفته است که با این پای شکسته بلند شده ام و دارم شروع به حرکت می کنم - دیوانه می شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He laid up some money for a rainy day.
[ترجمه گوگل]او مقداری پول برای یک روز بارانی جمع کرد
[ترجمه ترگمان]اون واسه روز مبادا یه مقدار پول جمع کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. After the voyage,the ship will be laid up for repairs.
[ترجمه گوگل]پس از سفر، کشتی برای تعمیرات آماده می شود
[ترجمه ترگمان]پس از سفر دریایی، کشتی برای تعمیرات آماده خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• if you are laid up, you have to stay in bed because you are ill.

پیشنهاد کاربران

بپرس