uneatable

/ʌnˈiːtəbl̩//ʌnˈiːtəbl̩/

(adjective) (غذا) غیر قابل خوردن

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of eatable.

جمله های نمونه

1. The beef was underdone and quite uneatable.
[ترجمه گوگل]گوشت گاو کم پخته بود و کاملا غیرقابل خوردن بود
[ترجمه ترگمان]گوشت گاو وحشی و quite بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Smothered with gravy, garnished with unspeakable, uneatable edenwort and okra.
[ترجمه گوگل]خیس شده با سس، تزیین شده با دمنوش و بامیه ناگفتنی و غیرقابل خوردن
[ترجمه ترگمان]که با gravy آغشته به unspeakable و uneatable و okra خفه شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This food is positively uneatable .
[ترجمه ابوالقاسم امینی] این غذا قطعاً غیر قابل خوردن است.
|
[ترجمه گوگل]این غذا به طور مثبت غیرقابل خوردن است
[ترجمه ترگمان]این غذا به طور مثبت uneatable است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We all complained bitterly about the uneatable breakfast.
[ترجمه گوگل]همه ما به شدت از صبحانه غیرقابل خوردن شکایت کردیم
[ترجمه ترگمان]همه ما راجع به صبحانه uneatable شکایت می کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Whale meat would remain uneatable, but the pursuit of it would be a little more speakable.
[ترجمه گوگل]گوشت نهنگ غیرقابل خوردن باقی می ماند، اما پیگیری آن کمی قابل صحبت است
[ترجمه ترگمان]گوشت وال سر جای خود باقی می ماند، اما تعقیب آن اندکی بیشتر می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Flower is the symbol of romance despite uneatable .
[ترجمه گوگل]گل با وجود غیر قابل خوردن نماد عاشقانه است
[ترجمه ترگمان]گل با وجود uneatable نماد عشق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This food is positively uneataBle.
[ترجمه ابوالقاسم امینی] این غذا قطعاّ غیر قابل خوردن است.
|
[ترجمه گوگل]این غذا به طور مثبت غیر قابل خوردن است
[ترجمه ترگمان]این غذا به طور مثبت uneatable است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The vegetables had been boiled to a mush, and were quite uneatable.
[ترجمه گوگل]سبزیجات آب پز شده بودند و کاملاً غیرقابل خوردن بودند
[ترجمه ترگمان]سبزی به a جوش آورده بودند و کام لا uneatable شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. At the end it was time for supper, which was almost as uneatable as the bed had been unsavoury.
[ترجمه گوگل]در پایان وقت شام فرا رسید که تقریباً به همان اندازه که تخت ناخوشایند بود غیرقابل خوردن بود
[ترجمه ترگمان]در پایان، وقت شام بود، که تقریبا به همان اندازه که تخت خواب بود، uneatable بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Japan going a-whaling is, to borrow from Oscar Wilde, the unspeakable in pursuit of the almost uneatable .
[ترجمه گوگل]صید نهنگ ژاپن، به عاریت از اسکار وایلد، چیزی غیرقابل توصیف در تعقیب چیزی است که تقریباً غیرقابل خوردن است
[ترجمه ترگمان]ژاپن به شکار نهنگ می رود و از اسکار ویلد، که به دنبال شکار تقریبا uneatable است، قرض بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The food at that restaurant is usually very good, but last night it was almost uneatable .
[ترجمه گوگل]غذای آن رستوران معمولاً خیلی خوب است، اما دیشب تقریباً غیرقابل خوردن بود
[ترجمه ترگمان]غذا در آن رستوران معمولا بسیار خوب است، اما دیشب تقریبا uneatable بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. "To kill the vampire you had to remove the shroud from its mouth, which was its food like the milk of a child, and put something uneatable in there, " said Borrini.
[ترجمه گوگل]بورینی گفت: «برای کشتن خون آشام باید کفن را از دهانش بیرون می آوردی که غذای آن مانند شیر یک بچه بود و چیزی غیرقابل خوردن در آن قرار می داد
[ترجمه ترگمان]برای کشتن آن خون آشام مجبور بود کفن خود را از دهانش بیرون بکشد، که غذای آن مثل شیر یک بچه بود و چیزی در آن جا به جا گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. "Crops are the first level in the food chain, " he told SciDev. Net. "When people make it uneatable to certain insects, we need to understand how it might affect the whole ecosystem. "
[ترجمه گوگل]او به SciDev گفت: "محصولات اولین سطح در زنجیره غذایی هستند " خالص وقتی مردم آن را برای حشرات خاص غیرقابل خوردن می‌سازند، باید بدانیم که چگونه ممکن است بر کل اکوسیستم تأثیر بگذارد »
[ترجمه ترگمان]او به SciDev گفت: \" محصولات اولین سطح در زنجیره غذایی هستند \" وقتی مردم آن را به حشرات خاص تبدیل می کنند، ما باید درک کنیم که چگونه ممکن است بر کل اکوسیستم تاثیر بگذارد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The English country gentleman gallop after a fox - the unspeakable in full pursuit of the uneatable.
[ترجمه گوگل]نجیب زاده روستایی انگلیسی به دنبال روباه می تازد - ناگفتنی در تعقیب کامل غیرقابل خوردن
[ترجمه ترگمان]بعد از یک روباه انگلیسی چهار نعل چهار نعل به دنبال روباه رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• unsuitable for eating, unedible, not eatable
food that is uneatable is so bad or tastes so unpleasant that you do not want to eat it.
uneatable also means unable to be eaten by people.

پیشنهاد کاربران

بپرس