پیشنهادهای صمد توحیدی(شهرام) (٢,٥٦٩)
نوترین ساخت. تازه ترین ساخت. پایانترین ساخت :آخرین سیستم.
" گسترش و درازش. گسترایی و پَهَنایی گستر و بَر. کشور و واره بر. ( جلو واره. پیشواره. بلندواره ) . گستره و درازه. بازا و بلندا. بازش و بلندش. گس ...
" ابزار آماج را به دست می دهد. ابزار آماج را می تراشد. ابزار آماج را رونمایی می کند. ابزار آماج را نمایان میسازد. ابزار آماج ساز است. ابزار آمان ...
برد و بار :ات ِ بار =اعتبار.
"ارزش. جا. جای. جایگاه:پایگاه. پا. پای. گاه. گاهگاه. جایجا. ارج. ارجمندی. ا. هنر. رجش. آبرو. آب. چیز ( چیزی برایمان نمانداز بس . . . . . . ) . بن. بی ...
" رُخَکِ پیغامکِ بَسته ":فرمت فایل off. #" رُخُک پیغامکِ باز ":فرمت فایل on.
" رُخُکِ پیغامک ":فرمت فایل.
" پیغامک ":فایل.
خودرو. خودران. خودکار. خودبر. خودبار. خودپرداز. خودکار. خودکار. خودکار. خودکار. خودکار. خودکار. خود خوار. خودآر. خودتبار.
" خانک. خانچه. دفتر. دفتر خودرو. دستک ماشین. خانک ماشین. خانچهء ماشین. دفتر ماشین ":کنسول وسط در خودروها.
کنسول. کونسولگری:دفتر خانه. سردفترخانه. برای سفارت خانه ها.
" مقابله ":به همش. " مقایسه ":باهمش ( چینش ) . " مطابقه ":برهمش.
تطبیق:بَرهَمِش. تکمیل:باهَمِش. تقابل:به هَمِش. . . . . . . . . . . . . . . . .
دیباچه سازی. دیباچه واری. دیباچه انگاری. دیباچه واداری. دیباچه مندانگیورانه مندی. دیباچه بازی. دیباچه اندازی. دیباچه آسایی. دیباچه گری. دیباچه گرانه. ...
" نُهفت. نُهفته ":غیب. لسان الغیب:نُهفت زبان. زبان نهفته. نُهفته زبان. زبان نهفت .
واژگان فارسی که چند وجهی می باشند از نگرِ لَزمی ( لفظی ) همانند می باشند .
فرزانش خاوران:حکمت اشراق. فرزانش خاور:حکمت شرق.
" فرزانش خاوران ":حکمه الاشراق. " خاوران فرزانش ":حکمه اشراق. فرزانش خاور:حکمت شرق. خاور فرزانش:شرق حکمت.
دانست. و دنستنی :به جای دانش و دانشها. دانستوری : دانشوری. دانستور: دانشور.
" بسته . وابسته. بازگشت. بازگشته. بازگرد. بازگردا. بازگرده. واگشت. واگشتا. واگشتانه. واگشتانگی. باگشتانگیانمندی وار. واگشته. واگردا. واگردایی. واگردا ...
" راه سخت. راههء سخت. سخت راهه. سخت. :"اشد رحالاّ.
سخت افزار ( ابزار ) . سفت افزار. شل افزار. نرم ابزار. سفت کار. شل کار. شل افزار. شل ابزار. قرس کار. قرس ابزار. قرس افزار. نرم کار. نرم اف ...
" شوت زاویه. شوت گوشه. شوت سیک ( به لری و لکی ) ": کورنر.
اَستا و نیستا ":تاییس و تالیس.
شوت به دردروازه. شوت جریمه. شوت پایان بازی برابر و مساوی. برخی واژگان زبانهای دیگر را ما به کار می بریم و اندیشه و ذهن خودمان را برآنها با مینماییم ...
" دستِ جریمه ":هندِ پنالت. ؛ که جریمهء آن ، شوت یک بازیکن به دروازه با بودن دروازه بان است.
" بستن. بست. بستش. بستن. بستا. بستانه. بستانش. بستانگی ":بلوکه.
"بازگشت. بازگشتش. بازگشته. بازگشتا. بازگشتنی. بازگرد. بازگردا. بازگردایی. بازگردایانه. بازگردینه. واگرد. واگردا. واگردانه. واگشتان. وگشتایی. واگشتایا ...
میان ما و بیرونی و خیام و خواجه وقطب آن است که آنها می یافتند و ما می بینیم. پس ابزارها وسیله ای بیش نیستند.
" دفترخانهء سفارت خانه. دفترخانه. سردفترخانهء سفارت خانه ":کنسولگری.
" بازساخت خود رو ":نجات خودرو.
" پُر . پُرا ": مُلّا.
سامانهء فرزانشِ فرزانه ء پُر راهجو سبزواری: منظومهء حکمتِ حکیم ملا هادی سبزواری.
" و ها انا فی غایت المقصود؛سبزواری ":و اینک من در تَه خواسته ام می باشم. فارسیدهء شهرام ص.
" با یاری پروردگارم که هستومند است. گردانیدهء ( ص شهرام ، صمد توحیدی ) ":به عون ربی واجب الوجود، سبزواری.
برخورد و دیدار واژگان در گزارده ها و نهادها و گزاره ها جایگاه پنداشت و دریافت آنها را دگر گون می نماید
" هزوارش ":هشو وزواید، که در زبان بیایند و یا آمده باشند.
ساقه های گندم و جو و کاه وکُلَش را به لری و لکی پیش می گویند. پرندهایی که لانه درست می کنند مردم می گویند پَر وپیش گذاشته است.
" چیش پیش ":چش پیش. چشم پیش. کسی که پیش و آینده و جلو را میبیند.
تنیس ها؛ ۱_تنیس روی میز. ۲_تنیس روی زمین. ۳_تنیس روی چمن.
ارزینه مند . ارزینگی. ارزینه داشت. ارزینه دار. ارزینه داشتن. ارزینه داری:اعتبار داشتن.
اعتبارات:ارزینه ها
" ارزینه. ارزینه ها" :اعتبار. ها
" تجهیز منابع ":بَندِش منابع.
بَندِش. بست. بستش. بستواره:"تجهیز
" رَسِش ":وصول.
" یار ":یِر . دیگر . یِری. اُیِری. آن دیگرم. من دیگرم.
۱_سرور:master. ۲_مولی:مانندمولی علی نوری مازندرانی.
زمایه. زمایه ها. تکایه. تکایه ها. همایه. همایه ها. *تکایه ام. تکایه ات. تکایه اش. تکایه امان. تکایه اتان. تکایه اشان*. تکایهءآن. تکایهء ...
" پرسشی گرفتی ":سؤالی استفهامی. بنگرید که پرسشی گرفتی از سؤالی استفهامی بهتر است. پرسش گرفت. پرسش گرفتی. سوال استفهام. سوال استفهامی.