پیشنهاد‌های علی باقری (٣٩,٦٨٦)

بازدید
٣٠,١٥٥
پیشنهاد
٦

سر ز هوا تافتن:از هوا و هوس سر پیچی کردن. ( ( سر ز هوا تافتن از سروریست ترک هوا قوت پیغمبریست ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷ ...

پیشنهاد
٨

خلاف آمد عادت:معتقد بودند که از روزگار خلاف مطلوب را باید طلب کرد زیرا روزگار ضد خواسته را به پیش می آورد در نتیجه به مطلوب خود می رسیم . حافظ گفته ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

عدم گیر:صفت فاعلی در معنی مفعولی ، عدم گرفته ، گرفته شده به وسیله عدم ، معدوم ( ( دی که ز پیش تو به نخجیر شد تیز تکی کرد و عدم گیر شد ) ) ( شرح مخ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

تیزتکی:تندروی ( ( دی که ز پیش تو به نخجیر شد تیز تکی کرد و عدم گیر شد ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 333 . )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

هنری تک:سخت دونده ( ( می شنوم کان هنری تک نماند باد بقای تو گر آن سگ نماند ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 333 . )

پیشنهاد
٥

جگر به دندان گرفتن:رنج را تحمل کردن ( ( رچه در آن غم دلش از جان گرفت هم جگر خویش به دندان گرفت ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷ ...

پیشنهاد
٦

دلش از جان گرفت:سخت مضطرب شد. ( ( گرچه در آن غم دلش از جان گرفت هم جگر خویش به دندان گرفت ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص ...

پیشنهاد
٥

دست گزین کردن:انتخاب کردن ، دست آموز کردن ( ( این دو سه مرکب که به زین کرده اند از پی ما دست گزین کرده اند ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

بزین کردن:تربیت کردن ( ( این دو سه مرکب که به زین کرده اند از پی ما دست گزین کرده اند ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 328 ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٨

واژه فدا ( فد=نثار ) در اوستایی کهن به شکل vīdبه معنای قربانی کردن نثار دهش به رایگان وقف ثبت شده است. عرب از واژه ایرانی فد ریشه فرضی فِداء را ستاند ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

واژه سلام آریایی که از آن واژه های: سلامت ، سالم ، اسالم ساخته شده اند با واژه سلام عربی هم ریشه نیست . واژه آریایی سلام ( سل=خوشی لوم=پُربرکت ) به ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

درِ دین زدن :طلب دین کردن ، از دین سخن گفتن ( ( چند نظامی در دنیا زنی خیز درِ دین زن اگر میزنی ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

در دنیا زدن:طلب دنیا کردن ، از دنیا سخن گفتن ( ( چند نظامی در دنیی زنی خیز درِ دین زن اگر میزنی ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

دستکش:دستکش در مصرع اول : سائل ، گدا دستکش : در مصرع دوم : نوعی نان در بعضی از نقاط آذربایجان شرقی بدان " پنج کش " می گویند ، زیرا موقعی که به تنور ...

پیشنهاد
٣

دست به پیشه کشیدن:کار کردن پیشه ای را انجام دادن ( ( دست بدین پیشه کشیدم که هست تا نکشم پیش تو یکروز دست ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات ز ...

پیشنهاد
٥

دست پیش کسی کشیدن:کنایه از گدایی کردن ، دست دراز کردن ( ( دست بدین پیشه کشیدم که هست تا نکشم پیش تو یکروز دست ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر ب ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

جوانی کردن:کنایه از جهالت و نادانی کردن ( ( پیر بدو گفت جوانی مکن درگذر از کار و گرانی مکن ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

بتکلف کردن:با رنج و زحمت انجام دادن ( ( چند کلوخی بتکلف کنی در گل و آبی چه تصرف کنی ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 326 . ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

خربندگی:بار کشی ( ( کاین چه زبونی و چه افکندگی است کار گل این پیشه خر بندگی است ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 326 . ) ا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

خیره زبان:بیهوده گوی ( ( آمد از آنجا که قضا ساز کرد خیره زبانی سخن آغاز کرد کاین چه زبونی و چه افکندگیست کاه و گل این پیشه خر بندگیست ) ) ( شرح م ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

تیغ زنان:جنگجویان ( ( تیغ زنان چون سپر انداختند در لحد آن خشت سپر ساختند ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 325 . )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

طرف گیر:کناره گیر ( ( در طرف شام یکی پیر بود چون پری از خلق طرف گیر بود ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 325 . ) معانی دیگ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

گرگ دم:کسی که دم او مانند گرگ است ، گرگ خوی ، درنده ( ( گرگ دمی یوسف جانی چراست شیر دلی گربه ی خوانی چراست ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات ...

پیشنهاد
٥

دست کفچه کردن: ( مصدر متعدی ) [قدیمی] گرد کردن به شکل کفچه ، کنایه از گدایی ( ( تا شکمی نان و دهنی آب هست کفچه مکن بر سر هر کاسه دست ) ) ( شرح مخز ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥١

فرانک: دکتر کزازی در مورد واژه ی " فرانک" می نویسد : ( ( فرانک مام فریدون، در اوستا یادی نرفته است. به گمان بسیار، " ک" در آن پساوند است. ستاک نام: ف ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

: دکتر کزازی در مورد واژه ی " آبتین" می نویسد : ( ( آبتین که در ریخت "آتبین" نیز به کار رفته است، در اوستا، آثْبیه بوده است؛ریختی از آن در پارسی اثفی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٥

تغییر : واژه ی عربیزه شده ی تغییر از واژه ایرانی ( تگوهیر - تگیر - تغیر ) گرفته شده است. واژه ی معادل انگلیسی تغییر change می باشد . به نظر می رسد و ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

تبدیل :واژه تبدیل با واژه بدل از یک ریشه می باشد. لغت بدل یک واژه آریایی است که از ریشه سنسکریت بدا भेद bheda به معنای: تبدیل، تغییر به دست آمده است. ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٦

ضبط : واژه ی ضبط در لغتنامه سغدی به شکل چبت čbt به معنای دزدیدن ( انگلیسی to steal ) ثبت شده است. از واژه چبت سغدی در فارسی واژه ی زپت به معنای ربودن ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥١

فن : اگر واژه پند ( =راه ) ریشه ی واژه فن نباشد میتوان واژه سُغدی غَنγan به معنای صنعت مهارت را ریشه واژه امروزین فن دانست همانطور که در واژگان الغنج ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

کاب : پسوند نوساز کاب از واژه قاب که با واژه های قابو و قابل و قابلیت به معنای توانمندی همریشه می باشد به دست آمده و همتای پسوند able در انگلیسی است. ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥١

اشکال :واژه آریایی اشکال به معنای ایراد از واژه سنسکریت skhalita स्खलित به معنای اشتباه ( انگلیسی mistake ) ستانده شده همانطور که در ارمنستان به شکل ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

یقین :لغت عربیزه ( عربی شده ی ) یقین از لغت آریایی یکین به دست آمده است. همانطور که در زبان باسک به شکلjakin و در معنای دانستن ( انگلیسی knowing ) به ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

کودن :لغت ایرانی کودن که آنرا عربی پنداشته اند در زبان باسک به شکل kirten و در معنای احمق خنگ نادان به کار میرود. منبع : ( فرهنگ لغت انگلیسی - باسکی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

ککه: لغت اصفهانی ککه keke به معنای shit از ریشه هندواروپایی kek به معنای stool ساخته شده همانطور که آنرا در زبان باسک به شکل kaka و در ارمنستان به شک ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

لغت ایرانی البته به معنای "بطورحتم" را در زبان باسک به شکل alafede و در معنایcertainly for sure indeed به کار میبرند. لغت شناسان اروپایی میگویند در ل ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

کوکب : واژه ی کوکب از واژه کوکه گرفته شده است . واژه ی کوکه در لغتنامه پهلوی به شکلKoka به معنی ماه آمده است که خود از دو بخش: کو ( =درخشش ) / کا ( = ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥١

شکار : لغت شکار در اصل به معنای در پی چیزی افتادن است همانطور که در لغتنامه سغدی به شکل šǝkǝr و šīkər به معنای پیگیری ثبت شده است. لغت شکار در کشور پ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

واژه دجله از واژه ایرانی تیگره گرفته شده است . تیگره در اوستایی tighri به معنای تیز ، تیر ، نیزه ، تندرو می باشد که عرب آنرا با تغییراتی ( دیگره - دی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

یغما در زبان ترکی از مصدر "یئغماق یا یئقماخ " به معنی جمع کردن و به خود اختصاص دادن ، برگرفته شده . یغما یعنی غارت کردن اموال دیگران و اختصاص دادن آن ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٤

چپاول : واژگان ایرانی چپو و چپاول به معنای یغما غارت در اصل به معنای دزدی هستند همانطور که در لغتنامه سغدی به شکل چفcaf و چبد cabd به معنای دزدیدن ثب ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٥

کافی : واژه ایرانی کافی که از دو بخش :کاف ( =کاپ، سر ) /ی ساخته شده از ریشه آریایی کاپ، کپ به معنای سر می باشد ( در لورستان و کوردستان :کپو=سر هنوز ه ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

وافی :واژه ایرانی وافی که از دو بخش : واف ( = تمام ، بسیار ) / ی ساخته شدهاست از ریشه واف گرفته شده که در لغتنامه سغدی به شکل wāf و به معنای بسیار زی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٦

اتاق : واژه ی عربی شده ی اتاق از واژه ی سغدی اوتاک ōtāk بر گرفته شده است که در متن های بازمانده از این زبان به معنای جای، جایگاه ، ثبت شده است. منبع ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

شایگان : واژه ی شایگان از لغت سغدی šāykən به دست آمده که در متن های بازمانده از این زبان به معنای قصر ثبت شده است. منبع : An Introduction to Maniche ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

رودار : واژگان امروزین رودار و پُر رو از لغت سغدی رورتیایه rurtyāmēnč به معنای گستاخی به دست آمده اند . منبع : An Introduction to Manichean Sogdian ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

نفت : واژه امروزین نفت در اصل به معنای خیس، نمدار است همانطور که در لغتنامه سغدی به شکل نفدی nəβdē به معنای تر، خیس ثبت شده است. منبع : An Introduct ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥١

شگرف : واژه ی شگرف از دو قسمت : ش ( =خیلی ) / گرف ( = زیاد ) به معنای "بسیارزیاد" . قسمت اول واژه ی شگرف که پیشوند است در اوستایی به شکل اش در لغت As ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥١

واژه ی یاغی که امروزه در معنای گردنکش سرکش به کار می رود در اصل به معنای دلیر است . همانطور که در لغتنامه سغدی به شکل یاخیyāxē به معنای :دلیر ، شجاع ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

واژه ی قاضی یک واژه سغدی است که بعدا وارد زبان عربی گردیده این واژه در پهلوی به شکل کادیک و در لغتنامه ی سغدی به شکل خاتوxətu به معنای قاضی و خاتیاک ...