گرگ دم

لغت نامه دهخدا

گرگ دم. [ گ ُ دُ ] ( اِ مرکب ) عمودالصبح. ذنب السرحان. دم گرگی. صبح کاذب.

فرهنگ فارسی

( اسم ) صبح کاذب عمودالصبح دم گرگی

پیشنهاد کاربران

گرگ دم:کسی که دم او مانند گرگ است ، گرگ خوی ، درنده
( ( گرگ دمی یوسف جانی چراست
شیر دلی گربه ی خوانی چراست ) )
( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 324 . )

بپرس