پیشنهاد‌های علی باقری (٣٩,٦٨٦)

بازدید
٣٠,١٥٥
تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٤

واژه نجات در لغتنامه سغدی به شکل نژاتnižət و به معنای بیرون شدن در رفتن ، ثبت شده است. همانطور که در انگلیسی لغت outlet در معنای رهایی راه نجات به کا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

آنی : آنی یک واژه ایرانی است به معنای فوراً . این واژه در لغتنامه ی سغدی به شکل یونیثyōnēɵ و به معنای: درجا، یهو، یکمرتبه ، ثبت شده است. در عربی آنی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

واژه بوستان شکل دیگر لغت بوذستان که دارای دو بخش : بوذ ( =بوی خوش ، بوی گل ) / ستان ( =پسوند مکان ) می باشد این واژه در لغت نامه سغدی بشکل βōδəstən* ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

جاماسب : بخش اول واژه ی جاماسب با واژه های ژام ، ژامک =برابر با جامک که از دو بخش : جام ( =بلور ) / اک ( =پسوند ) تشکیل شده در فرهنگ ها به معنی آینه ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

ژامک: برابر با جامک که از دو بخش : جام ( =بلور ) / اک ( =پسوند ) در فرهنگ ها به معنی آینه دانسته شده است . ولی معنای عالی و نفیس نیز می تواند داشته ب ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

ساحل : لغت عربی شده ی ساحل از ریشه سوه=خشک ( در سنسکریت शुष्क zuSka زوشک، در پارسی کهن هوشک=زمین، در هندوایرانی کهن سوشک=زمین ) ستانده شده است . همان ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥١

واژه ی هویج از لغت ایرانی ویج=ریشه به دست آمده است. هـ در آن پیشوند آواساز است . افزودن هـ به آغاز واژگان شیوه ای برای رساتر شدن آوای آنان بوده است . ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٥

هوس:این واژه از ریشه ی واژه اوستایی وس vas به معنای آرزو میل و خواهش بدست آمده است . وس امروزه با تغییراتی به واژه ی هوس ( هـ=پیشوند آواساز وس=خواسته ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

واژه ی گوساله در ریخت وسالک=گوساله از ریشه هندواروپایی vet - ( e ) s o به معنای یکساله گرفته شده است . همانطور که امروزه در شوماشتی ( غرب پاکستان و ش ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٧

واژه ی سورتمه از مصدر " سورتَّمک " به معنی حرکت دادن چیزی که با زمین کشیدن همراه است " گرفته شده است . از این روی در زبان ترکی به دمپایه ( نوعی کفش ) ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

در زبان اوستایی tighri به معنای تیز ، تیر، نیزه ، تندرو . از این جهت می توان گفت:واژه ایرانی تیر با لغت لاتین tiger به معنای ببر همریشه است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥١

واژه ی مجانی در اصل یک واژه ی فارسی است که تغییر یافته ی واژه مگانی ِ فارسی است . واژه ی فارسی " مگانی" بعد از وارد شدن به زبان عربی به شکل مجانی در ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

مخالف بسیج:خلافکار ( ( داری از این خوی مخالف بسیچ گرمی و صد جبه و سردی و هیچ ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 323 . )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

آتش طبع:کنایه از نیروی شهوت ( ( آتش طبع تو چو کافور خورد مشک ترا طبع چو کافور کرد ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 322 . )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

لاله ی سیراب:کنایه از چهری زیبا و گل انداخته ( ( چشمه مهتاب تو سردی گرفت لاله سیراب تو زردی گرفت ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

چشمه ی مهتاب:کنایه از جوانی ( ( چشمه مهتاب تو سردی گرفت لاله سیراب تو زردی گرفت ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 320 . )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

سردی گرفتن:حرارت و گرمی را از دست دادن. ( ( چشمه مهتاب تو سردی گرفت لاله سیراب تو زردی گرفت ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ...

پیشنهاد
١

آفتاب از سر دیوار گذشتن:نزدیک شدن غروب ، کنایه از سپری شدن عمر و رسیدن مرگ. ( ( صبح برآمد چه شوی مست خواب کز سر دیوار گذشت آفتاب ) ) ( شرح مخزن ا ...

پیشنهاد
١

آب به آتش رسیدن: کنایه از بین رفتن طراوت ( ( روز خوش عمر به شبخوش رسید خاک به باد آب به آتش رسید ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱ ...

پیشنهاد
١

خاک به باد رسیدن:کنایه از ضعف و ناتوانی ( ( روز خوش عمر به شبخوش رسید خاک به باد آب به آتش رسید ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

گوش داشتن:مراقبت کردن ، حمایت کردن ، پناه دادن ( ( گوش به دریوزه انفاس دار گوشه نشینی دو سه را پاس دار ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنج ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥١

باران: باران در پهلوی در ریخت واران wārān بکار می رفته است . ) ) ( ( جهان را چو باران به بایستگی روان را چو دانش به شایستگی ) ) ( نامه ی باستان ، ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

شایستگی: شایستگی در پهلوی در ریخت شایستگیه šaistagīh بکار می رفته است. ) ) ( ( جهان را چو باران به بایستگی روان را چو دانش به شایستگی ) ) ( نامه ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

بایستگی: دکتر کزازی در مورد واژه ی " بایستگی" می نویسد : ( ( بایستگی در پهلوی در ریخت اپایستگیه apāyistagīh بکار می رفته است. ) ) ( ( جهان را چو با ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

برمایه: دکتر کزازی در مورد واژه ی "برمایه " می نویسد : ( ( برمایه در اوستایی، بَرِمایَئونه بوده است که چونان بَرْنام یا ویژگی گاوی به کار برده شده اس ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

دایه: دکتر کزازی در مورد واژه ی " دایه" می نویسد : ( ( دایه در پهلوی در ریخت دایگ dāyag بکار می رفته است. این واژه ، در این زبان ، در ریخت پساوندی دا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥١

پولاد: دکتر کزازی در مورد واژه ی " پولاد" می نویسد : ( ( پولاددر پهلوی در ریخت پولاوت pōlāwat و پولاپت pōlāpat بکار می رفته است. ) ) ( ( به بالا شو ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

سپس: دکتر کزازی در مورد واژه ی " سپس" می نویسد : ( ( سپس ریختی است از " زپس " ، کوتاه شده ی " از پس " که زبانشناسان آن را "سَنْدی " می نامند. ) ) ( ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

باره: دکتر کزازی در مورد واژه ی " باره" می نویسد : ( ( به معنی برج و دیوار ، دژ است . باره در پهلوی می بایست در ریخت بارگ barag بوده باشد ؛ ریختی دیگ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

زادن: دکتر کزازی در مورد واژه ی " زادن" می نویسد : ( ( زادن در پهلوی در ریخت زاتن zatan بکار می رفته است. ) ) ( ( بدو گفت پردخته کن سر ز باد که جز ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

زیرک: دکتر کزازی در مورد واژه ی " زیرک" می نویسد : ( ( زیرک در پهلوی با همین ریخت بکار می رفته است. " ک " در آن ، پساوند می نماید : این واژه ، در نوش ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

بینا: ( ( بینا در پهلوی در ریخت وناگwēnag بکار می رفته است ) ) ( ( از آن نامداران بسیار هوش یکی بود بینادل و تیزگوش ) ) ( نامه ی باستان ، جلد اول ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

آشفتن: دکتر کزازی در مورد واژه ی " آشفتن " می نویسد : ( ( آشفتن یا "آشوفتن" مصدری است پیشوندی که از دوپاره " ا" ( =پیشاوند ) / شوفتن ( = مصدر ساده ) ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

خواری: ( ( خواری در پهلوی در ریخت خواریه xwārīh بکار می رفته است. ) ) ( ( گر این راز با من بباید گشاد و گر سر به خواری بباید نهاد ) ) ( نامه ی با ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥١

بها:در پهلوی در ریخت وهاگ wahāg بکار می رفته است . ) ) ( ( که گر بودنی باز گوییم راست به جان است پیکار و جان بی بهاست ) ) ( نامه ی باستان ، جلد ا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٩

خستن: دکتر کزازی در مورد واژه ی " خستن" می نویسد : ( ( خستن در پهلوی در همین ریخت بکار می رفته است. این مصدر از مصدر هایی شمرده شده است که بن اکنون ن ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٤

پتیاره:دیو ، گزند و آسیب سترگ دکتر کزازی در مورد واژه ی "پتیاره " می نویسد : ( ( پتیاره در پهلوی در ریخت پتیارگ patyārag در معنی دیو و گزند و آسیب ست ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

بانگ: بانگ در پهلوی در ریخت وانگ wāng بکار می رفته است ) ) ( ( یکی بانگ برزد بخواب اندرون که لرزان شد آن خانهٔ صدستون ) ) ( نامه ی باستان ، جلد ا ...

پیشنهاد
١

در پر سیمرغ وطن ساختن:کنایه از نا پیدا بودن. ( ( داد در این دور برانداختست در پر سیمرغ وطن ساختست ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

پَله:مایه ی کم ، بضاعت قلیل، در اصظلاح پول و پله پِله:مخفف پیله ، در اینجا کنایه از موی سپید آمده است . ( ( بر پَله پیره زنان ره مزن شرم بدار از پِ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

ابخاز:بخشی است در مغرب قفقاز و مردم آن به ظلم مشهورند . ( ( مال یتیمان ستدن ساز نیست بگذر ازین غارت ابخاز نیست ) ) معنی بیت : مال یتیمان را که که ...

پیشنهاد
٠

در ستم آباد زبان نهادن :کنایه از بد گفتن و دشنام دادن ( ( در ستم آباد زبانم نهاد مهر ستم بر در خانم نها ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات ز ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

تیر سحرگاه:کنایه از آه و ناله و نفرین در سحر گاه. ( ( تیغ ستم دور کن از راهشان تا نخوری تیر سحرگاهشان ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنج ...

پیشنهاد
٠

شمشیر انداختن:کنایه از ترک جهاد است. ( ( مصحف و شمشیر بینداخته جام و صراحی عوضش ساخته ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 214 ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

غول:دیوی است که انسان را گمراه می کند ( ( ای سپهر افکنده ز مردانگی غول تو بیغوله بیگانگی ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 2 ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

واژه ی " دو " با واژه های Two در انگلیسی ، dois در زبان پرتغالی ، To دانمارکی ، Deux فرانسوی ، لاتین duo ، هلندی Twee ، یونانیDyo و. . . سنجیدنی است ...

پیشنهاد

کارایی مکانیکی ( efficiency ) : [ قطعات دوچرخه ] میزان انرژی که شما برای حرکت دوچرخه صرف می کنید .

پیشنهاد

تنظیم کمک فنر ( Damper ) : [[اصطلاح دوچرخه سواری ] ] مکانیزمی است که حالت ارتجای فنر را تنظیم می کند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

مبتدی ( Beginner ) : [[اصطلاح دوچرخه سواری ] ] به فردی که تازه شروع به فعالیتی می کند و تجربه و مهارت لازم را ندارد .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

حرفه ای ( Professional ) : [[اصطلاح دوچرخه سواری ] ] فردی است که تمامی تکنیکها و مهارتهای لازم را آموخته و بیشتر اوقات زندگی خود را صرف همان فعالیت م ...