پیشنهاد‌های علی باقری (٣٨,٢٧٠)

بازدید
٢٥,٨٣٨
تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ریش مورچپه ؛ شاید ریش مورچه پی. رجوع شود به ترکیب بعدی. ( یادداشت دهخدا ) .

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ریش مورچه پی ؛ بسیار کوتاه زده شده باشد نه اینکه از بن تراشیده شده باشد.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ریش نادری ؛ شاید ریش مشابه ریش نادرشاه.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ریش کشیدن ؛ برقیاس ریش کندن ، کنایه از متأسف و متحسر یا رنج و محنت کشیدن بیفایده باشد. ( آنندراج ) : مهلت اجل دهد ملکی را که هر زمان ریش از برای رفت ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ریش گرو دادن ؛ زبان دادن. پایندانی و ضمانت کردن. ( یادداشت دهخدا ) .

پیشنهاد
٠

ریش کسی را در دست داشتن ؛ از او گروی یا مابه الضمانی در دست داشتن. ( یادداشت مؤلف ) .

پیشنهاد
٠

ریش فتحعلیشاهی ؛ ریش دراز همانند ریش فتحعلیشاه.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ریش کپه ( به فک اضافه ) ؛ ریش پهن. ریش تپه. بلمه. پرریش. لحیانی. ( به اضافه ) ریش انبوه و پرپشت. و نیز رجوع به مترادفات شود.

پیشنهاد
٠

ریشش به نماز نیست ؛ ظاهراً یعنی استوار و مؤمن و صادق نیست : اما آنچه گفته است که : �رافضیان را همه امید به قائم باشد� ریشش به نماز نیست که دروغ گوید ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ریشش درآمدن ؛ غیر قابل انتفاع و بی مصرف شدن چیزی. ( فرهنگ لغات عامیانه ) .

پیشنهاد
٠

ریشش را به خون سرش خضاب کردن ؛ سرش را بریدن. کشتن. ( یادداشت دهخدا ) .

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ریش سیه سپید ؛ لحیة لیثة. ( منتهی الارب ) . ریش جوگندمی. رجوع به ترکیب ریش جوگندمی شود.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ریش دراز ؛ که ریش دراز دارد. که ریش بلند دارد. ( یادداشت دهخدا ) .

پیشنهاد
٠

ریش در دست دیگری یا کسی داشتن ؛ بی اختیاری در کاری. ( مجموعه مترادفات ص 71 ) . اختیار کار خود به او سپردن. ( آنندراج ) : هرکه دل پیش دلبری دارد ریش د ...

پیشنهاد
٠

ریش در دست دیگری یا کسی داشتن ؛ بی اختیاری در کاری. ( مجموعه مترادفات ص 71 ) . اختیار کار خود به او سپردن. ( آنندراج ) : هرکه دل پیش دلبری دارد ریش د ...

پیشنهاد
٠

ریش در آسیا یا از آسیا سفید کردن ؛ کنایه از نادان و ناآشنا بودن به آداب و آیین معاشرت. تجربه ای از عمر دراز به حاصل نکردن. ( از یادداشت مؤلف ) . کنا ...

پیشنهاد
٠

ریش در آسیا یا از آسیا سفید کردن ؛ کنایه از نادان و ناآشنا بودن به آداب و آیین معاشرت. تجربه ای از عمر دراز به حاصل نکردن. ( از یادداشت مؤلف ) . کنا ...

پیشنهاد
٠

ریش در آسیا یا از آسیا سفید کردن ؛ کنایه از نادان و ناآشنا بودن به آداب و آیین معاشرت. تجربه ای از عمر دراز به حاصل نکردن. ( از یادداشت مؤلف ) . کنا ...

پیشنهاد
٠

ریش دادن و ریش گرفتن ؛ متعهد شدن. ( یادداشت دهخدا ) .

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ریش دادن ؛ ضمانت کردن. ( یادداشت دهخدا ) .

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یش خروس ؛ غبغب خروس. رعثه. ( یادداشت دهخدا ) .

پیشنهاد
٠

ریش خود را زدن ؛ اصلاح کردن ریش با ماشین نه با تیغ.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ریش چپرباف ؛ ریش کلانی که مثل شانه جولاه باشد. ( آنندراج ) : آن ریش چپرباف که در بقچه نگاهش می داشت برای در و دیوان به کجا رفت. شرف الدین شفایی ( از ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ریش حنایی ؛ که ریش خود را به حنا خضاب کرده باشد. ( از یادداشت دهخدا ) .

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ریش حنایی ؛ که ریش خود را به حنا خضاب کرده باشد. ( از یادداشت مؤلف ) . - || متظاهر به رعایت آداب نظافت و طهارت.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ریش خر ؛ پرسیاوشان. لحیةالحمار. ( از منتهی الارب ) . رجوع به پرسیاوشان شود.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ریش پرباد ؛ با غرور و تکبر. ( از غیاث اللغات ) .

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ریش جوگندم ؛ مرد میانه سال. کهل. ( از مجموعه ٔمترادفات ص 167 ) . موی آمیزه. ( آنندراج ) : این را عزت به فضل بود و به هنر او را حرمت به ریش جوگندم بود ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ریش جوگندمی ؛ سیاه و سپید.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ریش برکندن ؛ کندن موهای ریش. کنایه از زاری و اظهار تأسف شدید کردن ، مانند برسر زدن : ریش برمی کند و می گفت ای دریغ کآفتاب نعمتم شد زیر میغ. مولوی.

پیشنهاد
٠

ریش به دوغ سفید کردن ؛ کنایه از مردم بی عقل و کسی که کم تجربه باشد. ( برهان ) . ناتجربه کارو کم عقل. ( مجموعه مترادفات ص 351 ) ( آنندراج ) . عمر را ب ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- بی ریش ؛ که ریش ندارد. نابالغ. - || امرد.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به ریش نزدیک ؛ نوجوان. نوجوانی که ریش آمدن وی نزدیک باشد. نوخط : دو سرهنگ سرای محتشم نیز بخواست بادویست غلام. . . به ریش نزدیک. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ...

پیشنهاد
٠

ریش بر باد دادن ؛ کنایه از ریش تراشیدن است. ( آنندراج ) : مگر ز منهی رایت شنیده ای عالم که ریشهای حریفان همی دهی بر باد. عرفی شیرازی ( از آنندراج ) .

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

به ریش گرفتن ؛ پذیرفتن. قبول کردن. به مزاح دروغی را چون راست پذیرفتن. پذیرفتن تملق و تبصبص از کسی با علم به خلاف. پذیرفتن گفته تملق آمیز از کسی با وج ...

پیشنهاد
٠

به ریش کسی پیاز خرد نکردن ؛ از او نترسیدن. به او وقعی نگذاشتن. ( یادداشت مؤلف ) .

پیشنهاد
٠

به ریش کسی نگریستن ؛ کنایه از متوسل شدن بدو. توقع داشتن از وی : با در و دشت ساز خاقانی خانه و خوان ناسزا منگر تا برون ریشه گیا بینی ز اندرون ریش ده ک ...

پیشنهاد
٠

به ریش کسی بستن ؛ دختری زشت را به مردی ابله دادن. - || به زور یا فریب کسی را به کاری واداشتن. ( یادداشت مؤلف ) .

پیشنهاد
٠

ترجمه : وَإِذْ قَالَ مُوسَیٰ لِفَتَاهُ و [یاد کن] آنگاه که موسی به جوان همراه خود ( یوشع بن نون ) گفت لَا أَبْرَحُ حَتَّیٰ أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْر ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Lesbian Ethics: اخلاق همجنس گرایی زنانه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Lesbian Ethics: اخلاق همجنس گرایی زنانه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Lesbian Ethics: اخلاق همجنس گرایی زنانه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Libertarian sexual Ethics: اخلاق جنسی آزادی طلبانه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Libertarian sexual Ethics: اخلاق جنسی آزادی طلبانه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Libertarian sexual Ethics: اخلاق جنسی آزادی طلبانه

پیشنهاد
٠

Libertarian sexual Ethics: اخلاق جنسی آزادی طلبانه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

New feminist: فمینیسم نو

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Naturalized seismologist : معرفت شناسی های بومی شده

پیشنهاد
٠

Naturalized seismologist : معرفت شناسی های بومی شده

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Multiculturalism: چند فرهنگ گرایی