پیشنهاد‌های علی باقری (٢٩,٩٠٩)

بازدید
١٤,٣٩٤
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

احتمال کردن: تحمل نمودن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۴۹ ) .

پیشنهاد
٤

احترام نگاهداشتن: رعایت حرمت کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۷۵ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

احترام کردن: حرمت نهادن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۲۸٠ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

احتراز کردن: خویشتن را از چیزی نگاه داشتن. ( ( و نامرادی حال مردم را مرضی که از عدوای آن چاره احتراز باید کرد. ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

احباء وفا: دوستان با وفا. ( ( . . . با همه اخوان صفا و احباء وفا رفته، ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۳۹۴ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

احاسن کلمات: سخنان نیکو. ( ( و در احاسن کلمات حکیمان یافتم که درویشی، پیری جوانان است و بیماری تندرستان. ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

اجناس وحوش: جمع جنس، نژاد های حیوانات وحشی ( ( . . . اجناس وحوش و طیور از فضای هوا و عرصه هامون در معاطفِ دامن او چریده، . . . ) ) ( مرزبان نامه، ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

اجمال: خوبی کردن. ( ( وتا می توانی با دوست و دشمن راه احسان و اجماع می سپر که هم در دوستی بیفزاید و هم از دشمنی بکاهد. ) ) ( مرزبان نامه، محمد رو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

گشن وگشنی: در زبان ترکی به مرد و جنس نر انسان "کئشی" گفته می شود. کئشی در زبان ترکی به معنی شوهر هم آمده است. به نظر می رسد کئشی تغییر یافته ی گئشنی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

گشنی: در زبان ترکی به مرد و جنس نر انسان "کئشی" گفته می شود. کئشی در زبان ترکی به معنی شوهر هم آمده است. به نظر می رسد کئشی تغییر یافته ی گشن و گشنی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

اجماع کردن: اتفاق بر کاری کردن. ( ( . . دیو و پری و آدمی، در مجمعی مجتمع شدند و به مواثیقِ عهود بر آن اجماع کردند. . . ) ) ( مرزبان نامه، محمد رو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

اجماع امم: اتفاق امتها بر کاری. ( ( ملک زاده گفت: دستور از استماع این سخن که اجماع امم و اتفاق علمای عالم بر آن است، . . ) ) ( مرزبان نامه، محمد ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

اجماعات: اتفاق کردن ها بر امری. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۴۷۷. )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

اجل محتوم: مهلت ناگزیر، مرگ. ( ( و اگر بیمار را اجل محتوم دریابد، طبیب معلول و معاتب نباشد. ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۲ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

اجحاف شمردن: سختی و ستم محسوب داشتن. ( ( . . و حکم او بر خود اجحاف نشمری، و از اطاعت او استنکاف ننمایی. . . ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

اجتناب نمودن: پرهیز کردن، به یک سو شدن. ( ( . . در روح نفسانی سعادت دو جهانی جوید و از اسباب شقاوت اجتناب نماید. . ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

اجالت فکر: گردانیدن، جولان دادن. ( ( و به اجالت فکرِِ صایب اندیشه از الت این غائله چون کند. ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۳ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

اجازت دادن: روا داشتن، دستوری دادن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۳۶۴. )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

اثیروش: اتر مانند. ( ( یا چون صاحب ثروتی که در موسم زمستان هوای تابخانه را از تاثیر شعله آتشِ اثیروش به فصل دی، مزاج باحور دهد. ) ) ( مرزبان نامه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

اثر نمودن: کارگر افتادن موثر شدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۱۴۵. )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

اِثارت: برانگیختن، شوراندن " و اثارت فتنه های بزرگ از آن امارت روی نماید. " ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۲۶۱. )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

اتمام مهمات: پایان دادن کارهای مهم. " سوم آنکه اتمام مهمات او بر عوارض حاجات خود مقدم دارد" ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۲۱٠. )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

اتفاق آسمانی: قضای روزگار. "مرا چشم دل باید گشود و نیک در روی این کار نگریست، تا ببینم که چنین اتفاقی آسمانی چون افتاد" ( مرزبان نامه، محمد روشن ج ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

سال محمود: پیوستن ستوده ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۳۷٠. )

پیشنهاد
٣

اتّساق پذیرفتن: انتظام یافتن " و اگر سایسان و فرماندهان پیشین بدین سیاق رفتندی، سلک امور پادشاهی اتساق نپذیرفتی. " ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

اتحاد نمودن: متحد شدن ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۴۷۹. )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

اِتّباع کردن: پیروی نمودن. " و بسیار کس اتباع دانش او کردند" ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۱۴۸. )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

ابیّت: بیزاری از پستی ها " چه حمیّت نفس و اَبیّت طبع بدان رخصت ندهد که با هر ناسازی در سازد، " ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۱۶۸. )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

ابن ذکا: سپیده دم. فروغ و روشنایی سپیده دم. " مگر خرگوشی که به دها و ذکا در آن انجمن چون ابن ذکا در میان انجم می تاخت. " ( مرزبان نامه، محمد روشن ج ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

ابنای روزگار: مردمان "مگر دانست که ابنای روزگار همه در لباس تلوین نفاق صفت دو رنگی دارند و در ناتمامی به مار ماهی مانند. " ( مرزبان نامه، محمد روشن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

ابنای دهر: آدمیزادگان. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۲٠. )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

ابریق عقیق: ظرف عقیق ( اضافه بیانی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

ابروی صباحت: ابروی نیکویی، ( اضافه استعاری ) " دوست از سرای بیرون آمد، ابروی صباحت گشاده و میان سماحت بسته" ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

ابرو. . . گشودن: خوشرویی نمودن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۳٠۵. )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

ابر رحمت: ابر بخشایش ( اضافه تشبیهی ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۱۹. )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

ابر بر آمدن: بالا آمدن ابر. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۳۷. )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

ابدالآبدین: تا ابد همیشگی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۸۴. )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

ابتهاج نمودن: شادی کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۵٠۷. )

پیشنهاد
٢

اباطیل خیالات: اندیشه های بیهوده ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۱۴۷. )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اِبا: آش " اگر همه روز در چهار خانه ی عناصر اِبای آرزوهای آن سازند، خورد و سیری نداند " ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۱۳٠. )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

آیین اسلاف: رسم گذشتگان. " این افسانه از بهر آن گفتم تا بدانی که دست از آیین اسلاف بازداشتن، صفتی است ذمیم و عاقبت آن وخیم" ( مرزبان نامه، محمد روش ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

آهنگ خنیا: نوای سرود. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۴۷. )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

آهنگ شکافتن: باز کردن آهن. " و گفته اند چنان که به آهنِِ فولاد آهن ها شکافند، به الفاظ عذب ِ شیرین سلب صفات و سلخ عادت مردم کنند" ( مرزبان نامه، م ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

آه بر آوردن: افسوس خوردن. " جهان بر چشمش تاریک و سیاه شد و آه دود آسا از سینه برآورد" ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۱۶۶. )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

آهنگ اندوه:آه انگیخته از غم ( اضافه سببی ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۴٠٠. )

پیشنهاد
٣

آویختن در صحبت: توسل به معاشرت جستن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۲۱۱. )

پیشنهاد
٣

آویختن در چیزی: چنگ انداختن در. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۷۲. )

پیشنهاد
٣

آویختن در کسی: گلاویز شدن با او. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۱۱۵. )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

آواز کردن: بانگ زدن، خواندن ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۳۳٠. )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

آواز دادن: صدا زدن، بانگ کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۸۵. )