پیشنهادهای علی باقری (٢٩,٩٠٩)
از بن دندان: صمیمانه. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۸۶ ) . از بن دندان: [عامیانه، اصطلاح] از ته دل، با میل و رغبت .
از بن بریدن: از ته زدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۲۸۷ ) .
ازار عصمت: لنگ پاکدامنی ( ( و یا کدام گردن که ازطوق زر بیرون است؟زرست که ازار عصمت ازگریبان جان مردم می گشاید. ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، ...
هاآرِتْص ( Haaretz ) : برابر با واژه عربی"الارض " به معنی , زمین , سطح زمین , کره زمین و. . . می باشد. "ها" در عبری برابر با "ال" عربی است. آرتص در ...
ارشاد کردن: راه نمودن به حق. ( ( تو را به حیلتی ارشاد کنم که مـــــُنقذی باشد از این غرقاب بلا که در آن افتاده ای ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج ...
ارخالق یا آرخالیق: واژه ی ترکی ترکیب شده از" آرخا/لیق" به معنی لباس پشت، لباسی که مخصوص قسمت پشت بدن است، لباسی که چـوپانان آن را به دوش می اندازند، ...
ارتکاب کردن: مرتکب شدن. ( ( چه در این هر سه ارتکاب کردن و پای در رکاب صبر افشردن و از عواقب مذموم نیندیشیدن، واجب دانسته اند. ) ) ( مرزبان نامه، ...
ارتکاب جرایم: مرتکب جرم ها شدن. ( ( . . . جز به حسن ادب قدم ننهند و بر ارتکاب جرایم جرأت ننمایند. . . ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم ...
ارباب قرایح: صاحبان قریحه. ( ( اما بعد، پوشیده نیست بر ارباب قرایح ِ سلیم و طبایع ِِ مستقیم. . . ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶ ...
ارباب دانش: صاحبان علم. ( ( . . . چه اندیشه های راست از ارباب دانش همه بر یک نسق متوافق آید، . . . ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱ ...
ارباب بصیرت: صاحبان بینایی. ( ( تا ارباب بصیرت بدانند که اعانت حق و اهانت باطل، سنت ایزد است جل ذکره و تعالی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ ...
ارباب حکمت: صاحبان دانایی. ( ( از ارباب حکمت و دانشوران جهان شنیدم. . . ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۳۴۷ ) .
اراقم:ج ارقم، مار پیسه. ( ( . . . و عراقم شر و ضراغم فتنه را به جنبش آورد. ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۳۹۴ ) .
ارادت ازلی: مشیت الهی. ( ( مگر ارادت ازلی ازالت خبث شما از پشت زمین خواسته است. و طهارت دامن آخر زمان از لوث وجود شما تقدیر کرده، . . . ) ) ( مرز ...
اراءت: بازنمودن. ( ( . . . که محو ازاحت آن جز به اراءت تدین و تنسّک نتواند کرد. ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۵٠ ) .
اذیال عجلت: دامن های شتاب ( کنایه ) ( ( . . . ابروی صباحت گشاده و میان سماحت بسته در اذیال عجلت و خجلت متعثر، . . ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج ...
اذلّه ی خواضع: خوارترین فروتنان. ( ( . . . و ادلّه ی حسی معلومست که از اذلّه ی خواضع خدمت، هیچ کس را این فروتنی و فرهیختگی و سلامت نفس و سماحت طبع ...
ادوات فراست: افزار های هوشیاری. ( ( . . . و ادوات فراست در دوراندیشی و خورده دانی که ایشان راست بدین مطلوب زود رسند. ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ...
ادله ی حسی: دلیل های حسی ( ( لاکن مرا به شواهد عقلی و ادله حسی معلوم است. . . ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۵۶ ) .
ادراک فرصت: فرصت جستن. ( ( تا نه تعجیلی رود که در ورطه ندامت افگند، و توفیقی که از ادراک فرصت باز دارد. ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ د ...
ادراک ثار: دریافتن خون. ( ( امید دارم که چاره ی خونخواهی آن بیچاره بسازم و به ادراکَ ثار دستبرد خویش به زمره یاران و رفقه ی دوستان نمایم. ) ) ( م ...
ادای رسالت: گزاردن پیام. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۳٠۴ ) .
ادات فراست: افزار هوشمندی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۹۴ ) .
اداء شهادت: شهادت دادن. ( ( چون موش از اداء شهادت بپرداخت و از عهده ی واجب خویش به در آمد، . . . ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶ ...
ِاخوان صفا: برادران باصفا. ( ( اعوان صدق و اخوان صفا وجود ایشان از ذخایر روز حاجت باشد. ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۷۱ ) ...
اخلاط طبیعی: خلط های طبیعی. ( ( و ناچار ارکان بنیت تزلزل گیرد و اخلاص طبیعی تغیّر پذیرد. . ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۵ ...
اخوان زمان: برادران روزگار. ( ( . . و در آن سماع به مکان او از همه اخوان زمان شادمان تر بودمی. ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ...
اختیار مسعود: گزین نیک. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۷٠ ) .
اختیار سعد: گزین نیک. ( ( به اختیار سعد و اختر فرخنده، عزم اینجا کنم. ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۵۹ ) .
اختیار افتادن: گزین کردن. ( ( . . و منقولات احمال خانه جمله به جایگاهی که اختیار افتد نقل باید کرد. ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ...
اختلاف لیل و نهار: شد آمد شب و روز، آمد و شدِ شب و روز. ( ( . . اختلاف لیل و نهار او را در طی و نشر ناپروایی می داشت. . ) ) ( مرزبان نامه، محمد ر ...
اختلاف ایام: شد آمد ایام. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۲۶۳ ) .
اختلاس فرصت: اغتنام وقت. ( ( . . . گستاخ و بی شرم و آزرم هرگز نتوانم، و جز به اختلاس فرصت و انتهاز ِ وقت گفتن صلاح نبینم. ) ) ( مرزبان نامه، محمد ...
اختلاج کردن: کشیدن و جَستن اندامها. ( ( مهر مؤالفت و موافقت در نهاد او بجنبیدو شفقت ازدواج در صمیم دل او اختلاج کرد. ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ...
اختصاص یافتن: ویژه شدن. ( ( . . . و به تشریف مشافهه و تکریم مواجهه اختصاص یافتن. ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۳٠۵ ) .
اختر فرخنده: فال نیک. ( ( . . . به اختیار سعد و اختر ِِفرخنده، عزم اینجا کنم. ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۵۹ ) .
اختر سعد: فال نیک. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۴۲ ) .
اختر اقبال: ستاره ی بخت، ( ضافه تشبیهی ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۲۲۵ ) .
اخامص قدم: جمع اخمص، گودی کف پای. ( ( یکی غسل جنابت سفاد را از اخامص قدم تا اعالی ساق می شستی. ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ...
احیا فرمودن: زنده گردانیدن. ( ( سنت کرام اسلاف را احیا فرموده باشد، . . . ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۲۲۸ ) .
احیاء رمق: زنده کردن نیمه جان. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۶۳ ) .
اَحنای سینه: جمع حنو، اطراف سینه. ( ( . . و انحاء دل و احنای سینه بر کینه و ضغینه ی یکدیگر منطوی. . . ) ) ـ ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دو ...
احماض: بازگردانیدن کسی از کاری. ( ( وناچار از بشاعت ِِچاشنی میوه ها ذوقرا تنفری حاصل شود به احماض گراید. . . ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، ...
احکام شرع: دستورهای دینی ( ( من نیز بر وفق احکام شرع، گوش فرا حلقه ی انقیاد او دارم و با مراد او بسازم. ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دو ...
احکام سریرت: استوار داشتن راز. ( ( . . . و گناه او برخورد بندم تا رفیقی که در حسن سیرت و احکام سریرت و وفای عهد موافقت و ابقای حقّّ مرافقت، اعتماد ...
احسن الوجوه: بهترین راه ها. ( ( دیگر وقت صلح و مسالمت تا به احسن الوجوه کار چنان در هم دهد که خصم را مقام خوف و طمع باقی ماند. ) ) ( مرزبان نامه، ...
احد الطرفین: یکی از دو طرف. ( ( . . . بی استقصا و استقرایی که در تحقیق آن رود، حکم بر احدالطرفین روا نداری، . . . ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج ...
اَحداث زمانه: پیشامدهای روزگار. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۳۳ ) .
احداث چرخ: پیشامدهای فلک. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲٠ ) .
احتوا: گردآوردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۵ ) .