پیشنهاد‌های علی باقری (٣٨,٢٠٦)

بازدید
٢٥,٧٢٩
پیشنهاد
٠

این مال من این مال منبر این هم مال ننه قنبر؛ معلوم است که منبر هم متعلق به گوینده و ننه قنبر نیز زن او بوده است. مثل را در موقعی که قاسم ، تقسیمی را ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

منبر نه پایه ؛ کنایه از عرش است که فلک نهم باشد. ( برهان ) ( آنندراج ) . عرش و فلک نهم. ( ناظم الاطباء ) : کرسی شش گوشه به هم درشکن منبر نه پایه به ه ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

منبر آلودگان ؛ کنایه ازقالب و جسد فاسقان و نامقیدان باشد. ( آنندراج ) . قالب فاسقان و نامقیدان. ( ناظم الاطباء ) .

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

منبر رفتن ؛ در تداول پرگوئی کردن ، مخصوصاً در بدگوئی از کسی : برای من منبر رفته است. شنیده ام پشت سر من منبر رفته ای !

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

اهل منبر ؛ روضه خوان. خطیب. واعظ. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) .

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

- معنبرذوائب ؛ دارای زلفهای خوشبو. عنبرین موی. عنبرین زلف : معنبرذوائب معقدعقایص مسلسل غدایر سجنجل ترائب.

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

معنبر طناب ؛ طنابی به رنگ عنبر. استعاره از تاریکی و روشنی صبح : زد نفس سر به مهر صبح ملمع نقاب خیمه روحانیان کرد معنبر طناب. خاقانی ( دیوان چ سجادی ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

کمند معنبر؛ کنایه از گیسوی عنبرین است. زلف معطر : ساقی آن عنبرین کمند امروز در گلوگاه ساغر افشانده ست ابرش آفتاب بسته اوست تا کمند معنبر افشانده ست. ...

پیشنهاد
٠

رجل معن فی حاجته ؛ مرد سهل و آسان درحاجت. ( ناظم الاطباء ) .

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

معمولی سنوات ؛ مقرری و انعام که همه ساله داده می شود. ( ناظم الاطباء ) . - || هرچیز که همه ساله بجا آورده می شود. ( ناظم الاطباء ) .

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

حروف معمولی ؛ حروف مطبعه که ریز باشد در همان قالب ، مقابل حروف سیاه. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) .

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

برحسب معمول ؛ طبق مرسوم. مطابق عادت.

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

بنا به معمول ؛ طبق عادت. حسب المعمول.

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
١

معمم شدن ؛ عمامه بر سرگذاشتن. ( ناظم الاطباء ) . || مهتر و سید قوم. ( ناظم الاطباء ) . مرد بزرگی که قوم امور خود را بدو سپارند و عوام بدو پناه برند. ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

معمارباشی ؛ رئیس گروه معماران. رئیس صنف معماران در دوران صفویه و قاجاریه. و رجوع به مرآة البلدان ص 25 شود. - || عنوان احترام آمیزی است برای معمار.

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

معمارخانه ؛ اداره ای در دوران حکومت قاجار که خانه ها و کاخهای سلطنتی زیر نظر آن اداره مرمت و تعمیر می شد. و رجوع به مرآت البلدان ص 25 شود.

پیشنهاد
٠

معمار کارخانه قدرت ؛ کنایه از خداوند عالم می باشد. ( از ناظم الاطباء ) .

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

معمانامه ؛ نامه آمیخته به معما. نامه رمزآمیز. نامه به رمز که چون به دست بیگانه افتد فهم آن مقدور نباشد : و مسعدی را گفته آمد تا هم اکنون معمانامه ای ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
١

خط معما ؛ خط رمزآلود. خط مرموز : در زهد نه بینایی لیکن به طمع در بر خوانی در چاه به شب خط معما. ناصرخسرو. گر گشته ای دبیر فروخوانی این خطهای خوب مع ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شجرة لبنی ؛ میعة. عبهر. شجرة مریم. اصطراک. حب الفول. ( یادداشت مؤلف ) .

پیشنهاد
٠

شجرة معرفةالخیر ؛ به معنی شجرةالحیاة است. ( از اقرب الموارد ) .

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شجرة مریم ؛ نبات بخور مریم است. برگ آن مانند برگ لبلاب کبیر است یک روی آن سبز و روی دیگر مایل به سفیدی و مزغب و ساق آن به اندازه چهار انگشت است و گل ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

شجره نامه ؛ شجرةالنسب. نسب نامه. فهرست اسامی اجداد و پدران کسی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شجرةالنسب ؛ شجره نامه که در آن از نام جد اعلی تا بقیه اولاد ذکر شود. ( از اقرب الموارد ) .

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شجرةالحائضه ؛ اسم ام غیلان است. ( مخزن الادویه ) .

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شجرةالحرة ؛ آزاددرخت است. ( از مخزن الادویه ) .

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شجرةالتین ؛ درخت انجیر است. ( مخزن الادویه ) . فیلگوش. ( منتهی الارب ) .

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شجرةالجبار؛ شجرالجبان. پرسیاوشان است. ( مخزن الادویه ) .

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شجرةالجن ؛دیودار است. ( مخزن الادویه ) .

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شجرةالتسبیح ؛ اندریان است. ( مخزن الادویه ) . ایوب. اندریان. ( یادداشت دهخدا ) .

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

- شجرةالتنین ؛ لوف کبیر است که لوف الحیة نامند. ( مخزن الادویه ) .

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شجرةالتیس ؛ طراغیون است. ( مخزن الادویه ) .

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شجرةالبق ؛ دردار است. که به فارسی درخت پشه نامند. ( مخزن الادویه ) . سارشکدار. سارخکدار. ( فرهنگ جهانگیری ) . دردار. نارون. پشه دار. سیاه درخت. نشم ا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شجرةالبهق ؛ قنابری است. ( تحفه حکیم مؤمن ) .

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شجرةالاکله ؛ به عربی نام صنوبر هندی است که دیودار نامند. ( مخزن الادویه ) .

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شجرةالاکله ؛ به عربی نام صنوبر هندی است که دیودار نامند. ( مخزن الادویه ) .

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شجرةالبراغیث ؛ طباق است. ( مخزن الادویه ) .

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شجرة ابراهیم ؛ پنجنگشت است. بعضی آن را ام غیلان و جمعی شانج دانند و مالیقی نوشته که در فلاجه شجر ابراهیم را عظیم و طویل و کثیرالشوک و پربرگ و گل آن ز ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شجرة ابی مالک ؛ به یونانی فلوماین نامند گیاهی است که دارای دو نوع بری و بحری است و گیاه آن فقط دارای یک ساق مربع سبزرنگ و برخی مایل به سرخی و بنفش با ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شجرالخبز ؛ درخت نان. نان دار. ( یادداشت دهخدا ) .

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شجرالعقرب ؛ حبله. ( یادداشت دهخدا ) .

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شجرالعقرب ؛ حبله. ( یادداشت مؤلف ) .

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شجاعت شعار ؛ دلیر و بی باک و بی پروا. ( ناظم الاطباء ) . رجوع به شجاعة شود.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شجرالبان ؛ شوع. بان. ( یادداشت مؤلف ) .

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

- شجاع الجوع ؛ کرم شکم. ( مهذب الاسماء ) . دیدان و کرمی که در روده ها بهم میرسد. ( ناظم الاطباء ) .

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شته زدن یا شته گرفتن درخت یا زراعت ؛ پدید آمدن شته در آن. آفت شته بدان رسیدن. رجوع به شته شود.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شته زدن یا شته گرفتن درخت یا زراعت ؛ پدید آمدن شته در آن. آفت شته بدان رسیدن. رجوع به شته شود.

پیشنهاد
٠

شته زدن یا شته گرفتن درخت یا زراعت ؛ پدید آمدن شته در آن. آفت شته بدان رسیدن. رجوع به شته شود.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شته زدن یا شته گرفتن درخت یا زراعت ؛ پدید آمدن شته در آن. آفت شته بدان رسیدن. رجوع به شته شود.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شتر گسسته مهار ؛ شتری که زمام آن پاره شده باشد. ( فرهنگ فارسی معین ) . اشتر که به سر خود رها باشد. که مهار گسلیده واز بند جسته باشد. گریزان و شتابان ...