منسوخ کردن


مترادف منسوخ کردن: باطل کردن، ازبین بردن، لغو کردن، ملغا ساختن ، ازرواج انداختن

متضاد منسوخ کردن: باب کردن، متداول ساختن

برابر پارسی: نابود کردن، برانداختن، برافنکندن، از میان

معنی انگلیسی:
abolish, extirpate, to abolish

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - نیست کردن . ۲ - باطل کردن : [ این نسخ ما می فرماییم و هر چه منسوخ کنیم از آن کنیم تا دیگری به از آن آریم . ] ( کشف اسرار ۳٠۹ : ۱ )

مترادف ها

abolish (فعل)
منسوخ کردن، از میان بردن، برانداختن، موقوف کردن

abrogate (فعل)
منسوخ کردن، از میان بردن، لغو کردن، باطل کردن

annul (فعل)
منسوخ کردن، لغو کردن، باطل کردن، خنثی کردن، فسخ کردن

فارسی به عربی

الغ

پیشنهاد کاربران

بپرس